وحدت اسلامي؛ مسأله اي استراتژيک
«وحدت اسلامي» و اتحاد ميان مسلمانان از اصلي ترين و بنيادي ترين موضوع ها در انديشه سياسي و فرهنگي رهبر معظم انقلاب اسلامي است. اهميت اين موضوع تا آنجاست که ايشان وحدت اسلامي را به عنوان «مسأله اي استراتژيک» و نه تاکتيکي معرفي فرموده و همواره علما، روشنفکران، برجستگان سياسي و آحاد امت اسلامي را به وحدت ذيل دستورات و آموزه هاي قرآن کريم و ارادت و محبت به پيامبر اسلام (ص) دعوت کرده اند.در انديشه مقام معظم رهبري، اتحاد مسلمانان و پرهيز آنان از اختلاف و تفرقه، زمينه اي مساعد براي «ايستادگي جمعي در برابر زورگويي هاي نظام سلطه» و «دفاع از منافع و حقوق ضايع شده جهان اسلام» به شمار مي آيد. آنچه در ادامه مي آيد، گزيده اي از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره وحدت اسلامي است:
هدف از اين کار آن است که با شعار وحدت مسلمين که شعاري درست و ضروري اي هم است و من از قديم اين اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را يک مسأله استراتژيک مي دانم - يک مسأله تاکتيکي و مصلحتي هم نيست که حالا بگوييم مصلحت ما ايجاب مي کند که با مسلمين غير شيعه ارتباطات داشته باشيم - مسلمانان، بتدريج اين اختلافات مذهبي و طايفه اي را کم کنند و از بين ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با اين انگيزه صحيح، مسأله وحدت مسلمين را در جمهوري اسلامي، يک مسأله اساسي قرار داده ايم. امام بارها فرمودند، ارگان هاي مختلف جمهوري اسلامي نيز بر اين اساس برنامه ريزي و طراحي و تلاش کردند و ماها هم سخنراني کرديم.
الف) خطرات و موانع پيش روي وحدت اسلامي
کج فهمي و بي اطلاعي؛ مانع اتحاد
انسجام اسلامي در يک وجه، خود ناظر به همه دنياي اسلامي است، بايد با هم منسجم باشند؛ بايد به يکديگر کمک کنند؛ هم دولت هاي اسلامي، هم ملت هاي اسلامي و دولت هاي اسلامي در استفاده از ظرفيت ملت هاي اسلامي براي ايجاد اين وحدت بزرگ، مي توانند سهم و نقش داشته باشند.
چيزهايي مانع از اتحاد مي شود. عمده آنها بعضاً کج فهمي ها و بي اطلاعي هاست؛ از حال هم خبر نداريم؛ درباره هم توهمات مي کنيم؛ درباره عقايد هم، درباره تفکرات يکديگر دچار اشتباه مي شويم؛ شيعه درباره سني، سني درباره شيعه؛ فلان ملت مسلمان درباره آن ملت ديگر، درباره همسايه اش؛ سوء تفاهم ها که دشمنان هم بشدت بر اين سوءتفاهم ها دامن مي زنند. افرادي هم متأسفانه بر اثر همين سوء فهم، سوء تحليل، نديدن نقشه کلي دشمن، بازيچه اين بازي دشمن قرار مي گيرند و دشمن از آنها استفاده مي کند. گاهي يک انگيزه خيلي کوچک، انساني را وادار مي کند حرفي بزند، موضعي بگيرد، کاري بکند که دشمن در نقشه کلي خود از آن حرف استفاده مي کند و شکاف را بين برادران زياد مي کند.
عوامانه شدن اختلاف هاي مذهبي
اختلاف بين طرفداران دو عقيده بر اثر تعصبات، يک امري است که هست و طبيعي است، و مخصوص شيعه و سني هم نيست. بين فِرَق شيعه، خودشان؛ بين فِرَق سني، خودشان؛ در طول زمان از اين اختلافات وجود داشته است. تاريخ را نگاه کنيد، مي بينيد هم بين فرق فقهي و اصولي اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعيه و اينها - هم بين فرق مختلف شيعه، بين خودشان، اختلافاتي وجود داشته است.
اين اختلافات وقتي به سطوح پايين - مردم عامي - مي رسد، به جاهاي تند و خطرناکي هم مي رسد؛ دست به گريبان مي شوند. علما مي نشينند با هم حرف مي زنند و بحث مي کنند؛ ليکن وقتي نوبت به کساني رسيد که سلاح علمي ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادي استفاده مي کنند که اين خطرناک است.
در دنيا اين هميشه بوده؛ هميشه هم مؤمنين و خيرخواهان سعي مي کردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان اين بوده است که نگذارند سطوح غيرعلمي کارشان به درگيري برسد؛ ليکن از يک دوره اي به اين طرف، يک عامل ديگري هم وارد ماجرا شد و آن «استعمار» بود. نمي خواهيم بگوييم اختلاف شيعه و سني هميشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخيل بوده؛ بعضي از جهالت ها، بعضي از تعصب ها، بعضي از احساسات، بعضي از کج فهمي ها دخالت داشته؛ ليکن وقتي استعمار وارد شد، از اين سلاح حداکثر استفاده را کرد.
ب) پيشنهادات و راهکارهايي براي تحقق وحدت اسلامي
برجستگان مبارزه با استعمار بر وحدت تکيه کرده اند
لذا شما مي بينيد برجستگان مبارزه با استعمار و استکبار، روي مسئله «وحدت امت اسلامي» تکيه مضاعف کرده اند. شما ببينيد سيدجمال الدين اسدآبادي (رضوان اللَّه تعالي عليه) معروف به افغاني و شاگرد او شيخ محمد عبده و ديگران و ديگران و از علماي شيعه مرحوم شرف الدين عاملي و بزرگان ديگري، چه تلاشي کردند براي اينکه در مقابله با استعمار نگذارند اين وسيله راحتِ در دست استعمار، به يک حربه عليه دنياي اسلام تبديل شود. امام بزرگوار ما از اول بر قضيه وحدت اسلامي اصرار مي کرد.
وجود نبيّ مکرّم اسلام(ص)؛ بزرگترين مايه وحدت اسلامي
وجود نبيّ مکرّم اسلام (صلّي اللَّه عليه واله وسلّم)، بزرگترين مايه وحدت در همه ادوار اسلامي بوده است و امروز هم مي تواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدسِ بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقايد همه مسلمان هاست و همين محوريت، يکي از موجبات انس دل هاي مسلمين و نزديکي فِرَق اسلامي با يکديگر به حساب مي آيد.توصيه ما به همه ي مسلمانان عالم اين است که روي ابعاد شخصيت پيامبر و زندگي و سيره و اخلاق آن حضرت و تعاليمي که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زيادي بشود.
مساله غدير؛ يکي از محورهاي وحدت اسلامي
مسأله غدير هم مي تواند مايه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم شهيد مطهري مقاله اي با عنوان «الغدير و وحدت اسلامي» دارد. او کتاب الغدير را - که درباره مسائل مربوط به غدير است - يکي از محورهاي وحدت اسلامي مي داند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجيب بيايد، اما واقعيت مطلب همين است. خودِ مسأله غدير، غير از جنبه اي که شيعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - يعني حکومت منصوب اميرالمؤمنين عليه الصّلاةوالسّلام از طرف پيامبر که در حديث غدير آشکار است - اصل مسأله ولايت هم مطرح شده است. اين ديگر شيعه و سني ندارد.اگر امروز مسلمانان جهان و ملت هاي کشورهاي اسلامي، شعار ولايت اسلامي سر دهند، بسياري از راه هاي نرفته و گره هاي ناگشوده امت اسلامي باز خواهد شد و مشکلات کشورهاي اسلامي به حل نزديک خواهد گشت.
ارشاد گروه هاي تکفيري و آگاه سازي مردم؛ وظيفه علما
ما بايستي مردم خودمان را هشيار و بيدار کنيم و خودمان مراقب باشيم. آن کساني که بدون فهم، فهم حقيقت، بدون تقوا، جمعيت عظيمي از مسلمانان را از دين خارج مي دانند، خارج مي کنند، تکفير مي کنند اين گروه هاي تکفيريِ نادان - حقيقتاً مناسب ترين صفت براي اينها ناداني است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت، مهمترين خصوصيت اينهاست - اينها را بايستي ما تا آنجايي که مي توانيم، ارشاد کنيم؛ مردم را از اينها بترسانيم که مردمِ ما «و لتصغي اليه افئدة الذين لايؤمنون بالأخرة و ليرضوه و ليقترفوا ما هم مقترفون» بعضي ها به خاطر ضعف ايمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب اين حرفهاي دشمنان مي شوند. ما بايد مراقبت کنيم. وظيفه علما، وظيفه سنگيني است. امروز وحدت دنياي اسلام، يک هدف اعلاست که اگر اين وحدت حاصل شد، آن وقت دنياي اسلام حقيقتاً مي تواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامي دست پيدا کند؛ مي تواند اين کار را هم بکند. هم دولت ها بايد کمک کنند، هم ملت ها بايد کمک کنند.
منشور وحدت اسلامي را تهيه کنيد
علاج اصلي و داروي اصلي براي امروزِ دنياي اسلام، داروي «اتحاد» است؛ بايد با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامي را تنظيم کنند؛ منشوري تهيه کنند تا فلان آدم کج فهمِ متعصبِ وابسته به اين، يا فلان، يا آن فرقه اسلامي، نتواند آزادانه جماعت کثيري از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفير کند. تهيه منشور، جزو کارهايي است که تاريخ، امروز از روشنفکران اسلامي و علماي اسلامي مطالبه مي کند.
اگر شما اين کار را نکنيد، نسل هاي بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. مي بينيد دشمنيِ دشمنان را ! مي بينيد تلاش آنها را براي نابود کردن هويت اسلامي و ايجاد اختلاف بين امت اسلامي! بنشينيد علاج کنيد؛ اصول را بر فروع ترجيح بدهيد. در فروع ممکن است افراد يک مذهب هم با همديگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعي ندارد. مشترکات بزرگي وجود دارد؛ گرد اين محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئه دشمن باشند؛ مواظب بازي دشمن باشند. خواص، بين خودشان بحث هاي مذهبي را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دل ها را نسبت به يکديگر چرکين نکنند؛ دشمني ها را زياد نکنند؛ چه بين فرقه هاي اسلامي، چه بين ملت هاي اسلامي، چه بين گروه هاي اسلامي در يک ملت.
نظرات فرق مختلف اسلامي را مجموعه اي واحد جمع کنيد
علماي اسلامي بايد کوشش کنند. فقها و متکلمين و فلاسفه اسلامي بنشينند آراء را با يکديگر تطبيق کنند و آنها را در مجموعه هايي جمع نمايند تا نظرات فِرَق مختلف اسلامي در مجموعه ي واحد و با نگاه مساعد به يکديگر، در اختيار همه مسلمين قرار بگيرد. اين، از جمله کارهاي بسيار لازم و ضروري است.
ياد خدا و درون ما
در دو بخش پيشين به مباني آرامش دروني و مسئله مهم جهان بيني در فرد اشاره کرديم. اينک و در بخش سوم بر آنيم که بعد ديگري از آرامش از ديدگاه آموزه هاي ديني را براي شما بيان کنيم، بعدي به نام «يادخدا» زيرا به جز نگرش توحيدي و باورهاي الهي، مهمترين عامل براي وصول به آرامش که در آيات و احاديث برجسته شده، ياد خداست.
کسي که ايمان به خدا پيدا کند و حضور او را بپذيرد، طبعاً به ياد اوست و از اين طريق روحي آرام، قلبي سالم و ضميري نوراني پيدا خواهد کرد. مناسب است به آيات سه گانه سوره رعد (آيات 27 تا 29) که در ارتباط با ذکر و آرامش است، توجه کرد: وَيَقُولُ الَّذِينَ کفَرُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ أَلَا بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَي لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ؛ و کساني که کافر شده اند، مي گويند چرا از جانب پروردگارش معجزه اي بر او نازل نشده است، بگو در حقيقت خداست که هر کس را بخواهد، بيراه مي گذارد و هر کس را که [به سوي او] بازگردد، به سوي خود راه مي نمايد؛ همان کساني که ايمان آورده اند و دل هايشان به ياد خدا آرام مي گيرد، آگاه باش که با ياد خدا دل ها آرامش مي يابد و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند، خوشا به حالشان و خوش سرانجامي دارند.
ويژگي هاي افراد منيب
افراد منيب داراي دو ويژگي هستند؛ يکي اينکه اهل ايمان هستند و دوم اينکه قلبشان آرام است. انابه از ريشه «نوب» به معناي رجوع مستمر است. منيب کسي است که پيوسته به سمت خدا بازگردد. اگر فردي به جانب خدا توبه کند، سپس از او غفلت ورزد، مجدداً به خدا رجوع کند و اين جريان استمرار يابد، نتيجه اين مي شود که بازگشتي بعد بازگشت و رجوعي مستمر به سمت خدا خواهد داشت. در چنين شرايطي، زمينه ساز، ايمان است و پيامد آن، آرامشِ جان.
نکته اي جامعه شناسانه
تمام واژه هايي که مربوط به انسان است، نظير: «الذين»، «کفروا»، «آمنوا»، «قلوب»، «عملوا» و «طوبي لهم» به صورت جمع به کار رفته است. تحليل اين مطلب ما را به نکته اي زيبا در زمينه جامعه شناسي آيات رهنمون مي شود و آن اينکه خداوند از طريق آياتش به ما نشان مي دهد که مايل است عمدتاً با انسان ها به صورت گروهي و جمعي سخن بگويد؛ از اين رو غالباً مخاطبان خدا در قرآن تمام بشر يا گروه هاي انساني اند نظير ناس، انسان، بشر، متقين، کفار، منافقين و مجرمين.
آيه مفيد حصر است؛ به اين معناکه تنها راه نيل به آرامش قلبي ياد خداست؛ از اين رو هر راهکار ديگري غير از ياد خدا نظير يوگا، مديتيشن و الکل نفي خواهد شد.
پيام آيات
مهمترين پيام آيه شريفه، پيوند ميان ياد خدا و آرامش جان است. نسبت ميان اين دو به اين صورت بيان شده است؛ ياد خدا، انس با او را به ارمغان مي آورد و انس با حق به انسان آرامش مي بخشد. توجه به نعمت هاي بيکران الهي خشيت و وحشت را از دل انسان مي زدايد و طمأنينه جايگزين آن مي کند. قلبي آرام است و به سعادت نزديک که از تشويش، اضطراب و کشمکش نجات يابد و اين امر تنها در پرتو اتکا به خدا شدني است. اگر انسان بداند و بپذيرد که تدبير و هدايت عالم به دست خداست، دراين صورت آرامش مي يابد.در آيه مزبور مشاهده مي کنيم که اولاً «ذکر الله»، «تطمئن» و «قلوب» تکرار شده اند که نشانة تأکيد است، ثانياً آيه مفيد حصر است؛ يعني اظهار مي دارد که راه نيل به آرامش براي انسان «فقط و تنها» از طريق ياد خدا، اعتماد به او و توجه به او امکان پذير است.
شهيد محمد آرامش
شهيد محمد آرامش ارديبهشت ماه 1318 در رامهرمز خوزستان متولد شد.
اين شهيد، فروردين ماه 1355 وارد صنعت نفت شد و دوم تيرماه 1367 در بمباران دستگاه حفاري چاه شماره 76 نصر به فيض شهادت نائل آمد.
همسر شهيد درباره خصوصيات اخلاقي و زندگي شهيد آرامش مي گويد: همسرم در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود و در تمامي زندگي خويش در کليه مراسم مذهبي و فعاليت هاي ديني شرکت مي کرد.
زماني که معناي مبارزه را فهميد، دوشادوش مردم مسلمان به مبارزه با رژيم شاهنشاهي پرداخت.
او سرامد دوستان و فاميل بود و همواره نوجوانان و جوانان را به خداپرستي و انجام فرايض ديني ترغيب مي کرد.
راه وحدت امت اسلامي
کتاب راه وحدت امت اسلامي، نوشته شرف الدين موسوي جبل عاملي توسط احمد صادقي اردستاني ترجمه شده است. صادقي اردستاني علاوه بر ترجمه، تعليقاتي نيز بر اين اثر نوشته است.
فصل اول اين کتاب، به بيان روايات معصومين (عليهم السلام) و آيات قرآن کريم در باب وحدت اسلامي مي پردازد. در فصل دوم، دو مفهوم «اسلام» و «ايمان» و تفاوت هاي آن بررسي مي شود. فصل سوم به «مرز اسلاميت» پرداخته و حرمت جان و مال مسلمين را بررسي مي کند. فصل چهارم به «ايمان برادران اهل سنت» اختصاص دارد. فصل پنجم درباره نجات يکتاپرستان است. در فصل ششم نيز فتواهاي اهل سنت مبني بر نجات اهل توحيد بررسي مي شود. فصل هفتم هم مربوط به روايات عامه (اهل سنت) درباره بشارت به شيعيان است و در فصول ديگر اين کتاب نيز به مسائلي چون «امکان تکفير شيعه» و «علل فاصله گيري شيعه و اهل سنت» پرداخته شده است. اين کتاب به کوشش نشر «مشعر» در سال 1389 منتشر شده است.