شخصیت های مرتبط با نفت در تاریخ معاصر ایران
از بدنامی ابدی تا هزار ماجرا
علي بهرامي دارسي و همراهانش با کشف نفت در خوزستان، مسير تاريخ ايران معاصر را به سمت سويي بردند که هنوز هم همه لحظات زندگي ايرانيان متاثر از آن است. نفت مي سوزد و ماشين تاريخ معاصر ايران را در جاده زمان، به پيش مي راند. اين ماشين، مسافراني داشته است، مسافراني که در قامت شخصيت هايي موثر در اين تاريخي که همزاد با نفت است، نقش هاي پررنگي ايفا کرده اند. اين تاثيرگذاري گاهي در ميدان خيانت بوده است و گاه در ميدان خدمت. اما هر چه بوده، به نظر مي رسد که دانستن تاريخ معاصر نفت مي تواند افق هايي را براي آينده مان بگشايد، آينده اي که فعلا با نفت پيوند محکمي دارد. از سلسله مطالبي که درباره شخصيت هاي تاريخي مرتبط با نفت ايران خوانده ايد، به شماره چهارم و پاياني رسيده ايم و در اين مجال نيز، چند شخصيت ديگر را بررسي کرده ايم.
یک آلمانی تیز بین
آلمانی ها اگر چه در دوران پایانی قاجارها یعنی دو دهه پایانی قرن نوزدهم میلادی، مانند روس ها و انگلیسی ها دست به استعمار ایرانیان نزدند، اما یکی از بهترین و مهمترین آثار تحقیقی درباره معادلات نفت ایران در آن دوره را آنها به نگارش درآورده اند. از جمله این افراد یکی از افسران ارتش امپراتوری آلمان است که دیپلمات وزارت خارجه هم بود و از قضا مدتی نیز به سرکنسولی آلمان در تبریز رسید. محصول سرکنسول شدن او کتابی است به نام ماه عسل ایرانی که در بر گیرنده مجموعه ای از خاطرات و یادداشت های این دیپلمات آلمانی است و از منابع قابل توجه بسیاری از رشته های علوم اجتماعی محسوب می شود، اما مهمترین و مرتبط ترین کتاب لیتن که در آن به وضعیت معادلات نفتی ایران نیز پرداخته، کتابی است به نام «ایران از نفوذ تا تحت الحمایگی». لیتن در این کتاب به عنوان یک مشاهده گر سیاسی و اجتماعی دقیق برای دولت متبوعش یادداشت های گرانبهایی را جمع می کند. یادداشت هایی که تحلیلی هستند و وضعیت نفت ایران را در آغاز ظهورش در پایان قرن نوزدهم میلادی به تصویر می کشند. لیتن با تحلیل امتیازهایی که روسیه و انگلستان از ایران می گرفتند امتیاز دارسی را بدون اینکه به نتیجه رسیده باشد، یکی از بهترین امتیازهایی می داند که انگلستان از ایران گرفته است. او در کتاب یاد شده می نویسد:«از مدت ها قبل معلوم شده بود که منطقه بین دریای خزر و خلیج فارس و ارتفاعات غرب ایران.... حاوی رگه های نفت است.در سپتامبر 1889مشخص شد در نزدیک شوشتر و بوشهر مخازن زیرزمینی نفت که وزن مخصوص کمی را داراست و به همین جهت به راحتی تصفیه می شود، وجود دارد».
نفت و بدنامی ابدی
حواشی و بحث های تاریخی درباره تقی زاده بسیار زیاد است. برخی او را از اقطاب روشنفکری در ایران معاصر دانسته اند و برخی دیگر او را چهره پلید صد سال اخیر معرفی می کنند. از بررسی نقدهای مثبت و منفی درباره این شخصیت تاریخی درمی گذریم و نیم نگاهی داریم به نقش این شخصیت تاریخی در نفت ایران، حوزه ای که شاید در میان همه بحث های تاریخی درباره او، کمی مغفول مانده باشد. بعد از فراز و نشیب های بسیار زیادی که تقی زاده از سال 1284 شمسی یعنی آغاز مبارزات برای ایجاد مشروطه از سر گذراند، به توصیه و حمایت تیمورتاش، سال 1307 والی خراسان شد و بعد از آن در سال 1308در سمت وزیر مختاری انگلستان قرار گرفت و سال 1309 نیز با حضور در کابینه مخبرالسلطنه هدایت، وزیر مالیه شد، چیزی شبیه به آنچه به عنوان وزیر اقتصاد در دولت های کنونی جهان وجود دارد. دارسی توسط پهلوی اول زیر سوال رفته بود و رضا شاه با اصرار می خواست که آن را لغو کند. لغوی که منجربه انعقاد قرارداد 1933 شد. مسئولیت این کش و قوس نفتی در پهلوی اول را یک گروه پنج نفره بر عهده داشتند. محمدعلی فروغی، علی اکبر داور، حسین علا، حسن تقی زاده و مخبرالسلطنه هدایت. البته تقی زاده تمدید قرارداد را اشتباه بزرگ رضاشاه دانسته و خود را در این ماجرا نه موجد، نه مبتکر، نه عاقد، بلکه به عبارت خودش «آلت فعل» دانست. بعد از انعقاد قرارداد 1933 و نقش تقی زاده در آن، خیلی ها در آستانه ملی شدن صنعت نفت او را مقصر می دانستند. تقی زاده کسی شد که به وابستگی انگلیسی شهرت یافت و تا همین امروز هم انگ وابستگی را بر دوش می کشد.
مرد پرماجرای نفت
حسین علاء یکی دیگر از اعضای گروه پنج نفره ای است که در دوران پهلوی اول مسؤول شدند تا قرارداد نفتی دارسی را تغییر دهند. او ماجراهای زیادی داشت و عمرش به دوران ملی شدن صنعت نفت قد داد. علاء، نخست وزیری بود که بعد از فضل الله زاهدی و ماجرای کودتای 28 مرداد روی کار آمد. کمی قبل تر که باز گردیم، حسین علاء از کسانی بود که در مجلس به عنوان یک نماینده مخالف انقراض سلسله قاجاریه سخنرانی کرد. او در سال 1329 و پس از ترور رزم آرا توسط فدائیان اسلام به سمت نخست وزیری رسید تا اینکه در اردیبهشت 1330 استعفا کرد. از اینجاست که علاء علاوه بر حضور در کمیته پنج نفره الغای دارسی، یک ماموریت مهم نفتی را بر عهده می گیرد. او که پس از استعفا از نخست وزیری به وزارت دربار می رسد، به عنوان رابط شاه و مصدق نقش بسیار پررنگی را در ملی شدن صنعت نفت ایفا می کند. در تمام دوران نخست وزیری مصدق، او با شاه بیش از 6 مرتبه دیدار نکرد و اغلب ارتباط این دو به واسطه حسین علاء انجام می شد. به عبارت دیگر، علاء در تحولات عمیق نفتی رابط اصلی بین دو قدرت دولت و دربار بوده است. او ابتدا حامی مصدق بود، اما اندکی بعد به صف مخالفان مصدق پیوست و پس از کودتا و حذف فضل الله زاهدی دوباره به سمت نخست وزیری رسید تا اینکه در 25 آبان 1334 توسط فداییان اسلام ترور شد، اما جان سالم به در برد. علاء در 1336 دوباره از نخست وزیری استعفا کرد و بعد از آن تا سال 1342 وزیر دربار پهلوی دوم بود.
مخالفت هفت ساعته
بعد از کودتای 28 مرداد، حالا نوبت به قرارداد کنسرسیوم رسیده بود. مجلسی که در دوران مصدق حسابی آتش سوزانده بود و دنبال ملی شدن صنعت نفت رفته بود حالا دیگر باید اوامر استبداد را مو به مو انجام می داد. با سرکوب مصدق و جریانات ملی، حالا نوبت دولت کودتا بود که افسار و عنان صنعت نفت را در دست بگیرد. لذا قراردادی با نام کنسرسیوم رقم خورد که نام دیگرش امینی- پیچ بود. همه توجیه شده بودند و می دانستند که نمی توانند با این قرارداد مخالفتی داشته باشند، اما روزی که کنسرسیوم به مجلس رفت تا مجوز اجرایی شدن را بگیرد، یک نفر هفت ساعت در مخالفت با آن سخنرانی کرد. سخنرانی او بعدها به صورت یک کتاب با نام قرار نفت امینی- پیچ منتشر شد و بنا بر گفته کارشناسان این کتاب که محتوای سخنرانی درخشش است از نظر فنی و تاریخی یک از بهترین کتاب های تحقیقی در زمینه تاریخ نفت ایران محسوب می شود. بالاخره در 29 مهر 1333 قرار داد کنسرسیوم تصویب شد و اکتشاف و فروش نفت تحت عنوان پنجاه ـ پنجاه به این کنسرسیوم واگذار شد. محمد درخشش که بعدها در سال 1340 به مدت 14 ماه نیز به وزارت فرهنگ رسید، یکی از آن پنج نفر مخالف بود. درخشش در سال 1341 استعفا داد و سیاست را رها کرد تا اینکه سال 1384 در مریلند امریکا فوت کرد.
قرارداد پرماجرا
پس از الغای قرارداد دارسی و انعقاد قرارداد 1933 در دوران پهلوی اول، قرارداد دیگری که الحاقیه ای به قرارداد 1933 محسوب می شد، به امضا رسید. قراردادی که نام دو نفر را یدک می کشید، گس- گلشائیان. نوبل گس از مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران و عباسقلی گلشائیان، وزیر دارایی وقت از سوی پهلوی دوم امضای شان پای قرار داد بود.گلشائیان در کابینه فروغی وزیر بازرگانی و پیشه و هنر شد و در اسفند ۱۳۲۰ به وزارت دادگستری رسید تا اینکه در سال ۱۳۲۷ در کابینه محمد ساعد مراغه ای وزیر دارایی شد. اما این همه ماجرا نبود بلکه گس- گلشائیان باید در مجلس شورای ملی وقت رای می آورد تا لازم الاجرا شود. علی منصور نخست وزیر، وقت تمام تلاش خود را کرد تا مجلس را متقاعد کند، اما مجلس زیر بار نمی رفت. البته این قرارداد در دوره نخست وزیری محمد ساعد به امضا رسیده بود. بالاخره منصور استعفا کرد و علی رزم آرا جانشین او شد. باترور رزم آرا توسط فدائیان اسلام و تقویت مدافعان ملی شدن صنعت نفت در مجلس، قراردادی که گلشائیان آن را امضا کرده بودند، به محاق رفت و صنعت نفت ملی شد. گلشائیان در دوران ملی شدن صنعت نفت و حکومت مصدق مغضوب بود اما پس از کودتا دوباره به پست های دولتی رسید. گلشائیان کتاب خاطرات بسیار مشهوری دارد که شرح های مهمی از تاریخ معاصر ایران را درون خود جای داده است. بدون گلشائیان تاریخ معاصر ایران خصوصا در دوران پهلوی اول کاستی هایی دارد.