عشق به خدا، دريچه اي به درون انسان

در چند شماره پيشين به «آرامش از ديدگاه آموزه هاي ديني» پرداختيم و در آنها نکاتي را درباره ياد خدا، جهان بيني رحماني و درون انسان ها و ريشه هاي جديد عدم آرامش انسان ها و همچنين تاثير دعا در آرامش اشاره کرديم. اکنون و در بخش پنجم از اين سلسله مطالب، نگاهي داريم به تاثير عشق به خدا بر آرامش انسان ها که در ادامه مي خوانيد:

 

عشق، ماجراي دلکش و شيريني دارد. عشق دو گونه است؛ عشق خدا به انسان و عشق انسان به خدا و در اين ميان اصالت با عشق نخستين است. جهان هستي از مبدأ واحدي آفريده شده است، تنزل و تجلي وجود از واحد است؛ از اين رو مبدأ جهان هستي امر واحدي است و عالم را بر اساس ارادة حبي خود آفريد:

كُنْتُ كَنْزاً مَخْفِيّاً فَأَحْبَبْتُ أَنْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لکَي اُعرَف؛ من گنج پنهاني بودم، خواستم تا شناخته شوم، پس جهان را آفريدم تا شناخته شوم.

خداوند از روي حب و عشق، هستي را خلق کرد و اين همان عشق نخستين است که سرآغاز تجلي بود.

در ازل پـرتو حسنت ز تجلـي دم زد                 عـشق پـيدا شـد و آتــش به هـمه عالـم زد

جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت            عيـن آتش شـد از اين غيـرت و بـــر آدم زد

عشق الهي

عشق نخستين خدا به ماسوا، سرمنشأ پيدايش عشقي ديگر شد و آن عشق ماسوا براي رجوع به اوست. عشق اول در قوس نزول است و عشق دوم در قوس صعود، عشق اول منشأ خلقت است و عشق دوم، باعث رجوع خلقت، عشق اول مي آفريند، عشق دوم مي برد و دايره هستي را کامل مي کند چنانکه در آيه 156 سوره بقره مي خوانيم:

إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ؛ ما از آنِ خدا هستيم و به سوي او بازمي گرديم.

عشق مشوق انسان براي حرکت به سوي آسمان است. زيبايي معشوق، عاشق را به سوي خدا مي کشد و او را به وصال مي رساند. دل اگر به قرب، ديدة جان باز کند، کشف صفات و شهود ذات حاصل کند.

مقام و عشق و شهود

مقام شهود و عشق دو گونه است؛ مقام شکر و مقام صحو. سلطان شهود، جان عاشق را آتش زند و به فنا رساند. آغاز مشاهده، کشف است و بعد از آن نهايت وصال. اما هيمان، هيجان و ولع وصال هنگام شهود دير بماند.

اي ترک! تو را شمـع جهان خوانم من               وصل تو حيات جــاودان خوانـم من

چـــاله زنــخ تـو را و زلفيـن تــو  را  

از مشک رسن، زسيم کان خوانم من

عشق اگر هست، عشق ديگري بايد تا او را از ميدان به در کند. نشستن خدا در دل و حب ورزيدن به او، عشق به غير او ـ که سرچشمه همه رذائل است ـ را خواهد زدود. دلبستگي جز با دلبستگي ديگر بيرون نمي رود.

ديو بـر دنـياست عاشـق، کـور و کـر

 عشــق را عـشق دگـــر بـرد مــگر

قرآن سخن از بندگاني به ميان مي آورد که معرفت و دوستي آنان نسبت به خدا شدت گرفته و به اوج رسيده است.

 آنان محبتي شديد درون دل نسبت به خداوند احساس مي کنند و به او عشق مي ورزند، در آيه 165 سوره بقره آمده است:

وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا للهِ؛ کساني که ايمان آوردهاند به خدا محبت بيشتري دارند.

عشق راهي است براي رسيدن به آرامش. کسي که قلبي سوزان، جاني عاشق و نفسي لبريز از محبت و شيفتگي به خدا دارد، بهره او قرار و آرامش است. آرامش درون ارمغان عشق به خداست.

يک حکايت

سلطان محمود، خادمان متعددي داشت، اما به يکي از آنها بيش از همه ارادت مي ورزيد. ديگران گله مند بودند، از اين رو سلطان محمود، برنامه سفري ترتيب داد.

در طول سفر شترهاي زيادي همراه خود برد، اما در جهاز يکي از شتران جواهرات و گوهرهاي فراواني گذاشت و دستور داد تا زير آن را پاره کنند به گونه اي که در طول مسير جواهرات يکي يکي مي افتادند.

تمام خادمان و سواران و پيادگان در طول مسير به يغماي جواهرات سلطان محمود مشغول شدند، جز يک نفر و آن کسي نبود جز اياز.

 سلطان محمود لحظه اي پشت سر خود را نگريست، کسي را نديد جز اياز. از او پرسيد تو چرا به جمع جواهرات نپرداختي؟ سعدي پاسخ اياز را چنين زيبا و دلنشين به نظم درآورده است:

مـن انـــدر قفــــاي تــو مي تاختــم             زخدمـــت بــه نعمـــت    نپـــرداخـتــم

گر از دوست چشمت به احسان اوست              تـو در بـند خويـشي، نـــه در بـنـد دوسـت

خــلاف طريقــــت بـــود کـاوليـــا                تمنــا کـننــــد  ا ز خــــدا جـــز خــــدا

 

آثار نماز شب در از بين بردن گناهان

امام صادق (ع) فرمودند:  صَلاةُ اللَّيلِ تَذهَبُ بِذُنُوبِ النَّهار

وقتي شما نماز شب مي خوانيد، گناهاني را که در روز انجام داده ايد، آنها را از بين مي برد

چه چيزي از اين بهتر؟ اينکه اهل معنا و اهل معرفت و اهل سلوک، نماز شب را گنجينه و ذخيره تمام نشدني اي مي دانند، به خاطر اين است. اين حالا جنبه اخرويِ نماز شب است که گناهان را از بين مي برد؛ البته، گناهان آ ثار دنيوي هم دارند، آثار اخروي هم دارند؛ وقتي گناهان را از بين مي برد، يعني آثار سوءِ دنيويِ گناهان را هم از بين مي برد. ولي خب، ناظر به جنبه گناه است؛ يعني جنبه امر اخروي، امر مربوط به آخرت. لکن در مورد مسائل دنيا هم همين جور است؛ در رواياتي دارد که موجب گشايش رزق مي شود - که اين امر دنيوي است- و فوايد فراوان ديگري. نقل شد از مرحوم آقاي طباطبائي (رضوان الله عليه) - صاحب الميزان که ايشان جزو شاگردهاي نزديک و مخصوصِ مرحوم آقاي حاج ميرزا علي آقاي قاضيِ معروف، [آن] عارف بزرگوار بودند و سال ها پيش ايشان تلمّذ کردند؛ از ايشان نقل شد، بنده خودم نشنيدم از ايشان، يک فرد ثقه اي نقل کرد از مرحوم آقاي طباطبائي- که آن اوايل وقتي وارد نجف شديم، خب، آقاي قاضي را که نمي شناختند، دورادور يک قوم و خويشي اي داشتند، مي دانستند که شخصي هست با اين نام، از نزديک با ايشان آشنا نبودند؛ مي گفتند يک روز در يک راهي که مي رفتم، آقاي قاضي من را ديد، صدا کرد و گفت: «پسرم! اگر دنيا مي خواهي، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت مي خواهي، نماز شب بخوان». اين حرفِ مرحوم آقاي قاضي است به آقاي طباطبائي که خب الحمدلله خداي متعال خير دنيا و آخرت را به اين بزرگوار عنايت مي کند. نماز شب را فراموش نکنيد، از دست ندهيد. ماها در روز، دائم مشغوليم ديگر؛ يعني در واقع به يک معنا مشغول به کارهاي دنيا، حالا بستگي به نيت هاي ما دارد. اشتغالات ما، نوع اشتغالات دنيايي است، ولو حالا کسي نيتش خالص باشد، قصد خدا هم بکند -اگر خدا يک چنين قصدي به ماها بدهد- لکن مخاطِبات ما، مخاطباتِ دنيايي است؛ با مردم مواجهيم، با دنيا مواجهيم، با حوادث مواجهيم، فرصتي براي خالي گذاشتن وقت و خلوت کردن با خدا در روز واقعاً دست نمي دهد، امکان ندارد؛ مگر حالا آن کساني که اهل نماز دائمند -خوشا آنان که دائم در نمازند که در همه حالات با خدا هستند. لکن به طور معمول ماها، امثال بنده در روز مشغوليم ديگر، ما وقتي نداريم که با خدا خلوت کنيم؛ سحر وقتِ خلوت با خداست. اين وقت را، اين فرصت را غنيمت بايد بشمريم؛ بخصوص شماها که جوان هستيد، بخصوص جوانها؛ البته همه، لکن جوان ها بيشتر شايستگي دارند چون تأثرشان بيشتر است، بهتر است؛ همچنان که اگر ورزش بکنيم، شما که جوان هستيد از ورزش سود بيشتري مي بريد تا ما که در سنين بالا هستيم؛ اين جوري است ديگر. اگر يک پير همان ورزشي را بکند - و بتواند بکند- که يک جوان مي کند، سودي که آن جوان مي برد خيلي بيشتر از سودي است که آن پير مي برد؛ اگر غذاي مقوي اي شما بخوريد يا يک پيرمرد مثل بنده توفيق پيدا کند بخورد، آن سودي که شما از اين غذاي مقوي مي بريد، به مراتب بيشتر است از آن [سودي] که يک پيرمرد [مي برد]. معنويات هم همين جور است، تغذيه معنوي هم همين جور است: تلاوت قرآن، ذکر الهي، توجه به خدا، استغاثه، استغفار، نماز و نماز شب.

 

40 نکته از سبک زندگاني پيامبر(ص) ( بخش دوم)

بدون ترديد تأسي به سيره و سنت آن حضرت (ص) براساس آيه کريمه «و لکم في رسول الله اسوه حسنه»، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود. در ادامه 40ويژگي رفتاري رسول اعظم(ص) را که بازگوکننده بخشي از سلوک فردي و اجتماعي و سبک زندگي آن حضرت است، مي خوانيد:

عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد؛ احدي از محضر او نااميد نبود و مي فرمود «برسانيد به من حاجت کسي را که نمي تواند حاجتش را به من برساند.»؛ هرگاه کسي از او حاجتي مي خواست، اگر مقدور بود، روا مي فرمود و گرنه با سخني خوش و با وعده اي نيکو او را راضي مي کرد؛ هرگز جواب رد به درخواست کسي نداد مگر آنکه براي معصيت باشد؛ پيران را بسيار اکرام مي کرد و با کودکان بسيار مهربان بود؛ غريبان را خيلي مراعات مي کرد؛ با نيکي به شروران، دل آنان را به دست مي آورد و مجذوب خود مي کرد؛ همواره متبسم بود و در عين حال خوف زيادي از خدا بردل داشت؛ چون شاد مي شد، چشم ها را بر هم مي گذاشت و خيلي اظهار فرح نمي کرد؛ اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدايش به خنده بلند نمي شد؛ مزاح مي کرد، اما به بهانه مزاح و خنداندن، حرف لغو و باطل نمي زد؛ نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت؛ بردباري اش همواره بر خشم او پيشي مي گرفت؛ براي فوت دنيا ناراحت نمي شد و يا به خشم نمي آمد؛ براي خدا آنچنان به خشم مي آمد که ديگر کسي او را نمي شناخت؛ هرگز براي خودش انتقام نگرفت مگر آنکه حريم حق شکسته شود؛ هيچ خصلتي نزد آن حضرت منفورتر از دروغگويي نبود؛ در حال خشنودي و نا خشنودي جز ياد حق بر زبان نداشت؛ هرگز درهم و ديناري نزد خود پس انداز نکرد؛ در خوراک و پوشاک چيزي زيادتر از خدمتکارانش نداشت؛ روي خاک مي نشست و روي خاک غذا مي خورد؛ روي زمين مي خوابيد؛ کفش و لباس را خودش وصله مي کرد؛ با دست خودش شير مي دوشيد و پاي شتر ش را خودش مي بست؛ هر مرکبي برايش مهيا بود، سوار مي شد و برايش فرقي نمي کرد؛ هرجا مي رفت عبايي که داشت، به عنوان زيرانداز خود استفاده مي کرد؛ اکثر جامه هاي آن حضرت سفيد بود؛ چون جامه نو مي پوشيد جامه قبلي خود را به فقيري مي بخشيد؛ لباس فاخري که داشت، مخصوص روز جمعه بود؛ هنگام کفش و لباس پوشيدن، هميشه از سمت راست آغاز مي کرد.

 

بازديد مشاور فرهنگي وزير نفت از شرکت پخش منطقه بوشهر

احمد مجيدي، مشاور فرهنگي وزير نفت، در بازديد از شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي منطقه بوشهر، ضمن ديدار با مدير و اعضاي ستاد اقامه نماز منطقه بوشهر، با کارکنان انبار نفت شهيد محمدصادق غريبي و رانندگان نفتکش هاي جاده پيما ديدار کرد. مشاور فرهنگي وزير نفت، در اين ديدار ضمن تأکيد بر بهره مندي از آموزه هاي قرآني و تأثير اقامه نماز در تحقق سعادت فردي و اجتماعي، رهنمودهاي لازم را در مسير توسعه و تعالي امور فرهنگي به ويژه مسائل آموزشي، اقدام هاي لازم براي ترويج فرهنگ اقامه نماز و رشد مکارم اخلاقي در محيط اداري لازم خواند.

پس از اقامه نماز در مسجد امام علي (ع) انبار نفت شهيد غريبي منطقه بوشهر، احمد مجيدي در جمع کارکنان اين منطقه با بيان اهميت ويژه خدمات شرکت ملي پخش فراورده هاي نفتي در حوزه صنعت نفت، در مورد تکريم و ارائه خدمات مطلوب به مردم و مراجعان، تکريم و قدرداني از کارکنان و ايجاد فضاي با نشاط در محيط کاري و توجه خاص به خانواده و عدم غفلت از آن سخناني را مطرح کرد.

حجت الاسلام سلمان بحراني، مسئول نظارت و بازرسي روحانيون وزارت نفت نيز در سکوهاي بارگيري و تخليه نفتکش هاي جاده پيما، اسکله سوختگيري و واحدهاي عملياتي و تأسيسات نفتي با تعدادي از کارکنان و رانندگان نفتکش ها گفت وگو کرد و از نزديک با مشکلات و دغدغه هاي آنان آشنا شد. وي گفت: وزارت نفت بزرگترين پيشران موتور اقتصادي کشور است و کارکنان شرکت ملي پخش، ويترين تمام عيار اخلاق، رفتار و کردار و انديشه هاي اين وزارتخانه بامردم هستند.در ادامه، مسعود نيک تاج، مدير شرکت ملي پخش فراورده هاي  نفتي منطقه بوشهر نيز به شرح اقدام هاي درحال انجام در منطقه پرداخت و دقت و سرعت در انجام امور را از عمده مسائلي خواند که کارکنان منطقه بوشهر سرلوحه کار خود قرارداده اند.

 

شهيدمحمد فرحاني

شهيد محمد فرحاني، متولد 25 فروردين 1325 در جزيره مينو در آبادان بود. اين شهيد در سال 1355 وارد شرکت ملي نفت شد و اول اسفندماه 1359 به دليل اصابت خمپاره در محل کار به فيض شهادت نائل آمد. فاضل فرحاني، برادر شهيد درباره او مي گويد: شهيد همواره براي اقامه نماز به مسجد مي رفت و بخصوص در دوران مبارزات انقلاب اسلامي در انتشار اعلاميه هاي حضرت امام ( ره ) و شرکت در راهپيمايي عليه رژيم طاغوت حضور چشمگيري داشت.  شهيد فرحاني هميشه خوش اخلاق بود. رفتار پسنديده و ياري به افراد از جمله ويژگي هاي منحصر به فرد او بود.

 

شجره طيبه

کتاب شجره طيبه از سوي موسسه آواي بينش گردآوري شده و انتشارات نسيم حيات آن را در سال 1393 به چاپ رسانده است. اين کتاب، مجموعه پيام ها و سخنراني هاي مقام معظم رهبري درباره بسيج و بسيجي است که با اقتباس از بيانات ايشان، شجره طيبه نام گرفته است. کتاب شجره طيبه در چند بخش سامان يافته است. ابتدا کلياتي مانند تعريف، جايگاه و اهميت، گستره، فوايد و ثمرات بسيج در آن بررسي شده است. سپس امتيازها و ويژگي هاي بسيج، شاخص ها، وظايف و مأموريت هاي بسيج، عملکرد بسيج در طول چندين سال فعاليت و تلاش، رابطه بسيج با امام راحل، سپاه پاسداران، دولت جمهوري اسلامي و دشمن بررسي مي شود. بخش ديگر اين کتاب به بسيج اقشار، از جمله بسيج طلاب و روحانيان، بسيج اساتيد، بسيج دانشجويي و بسيج کارگري اختصاص دارد و در بخش پاياني آن ، توصيه هاي رهبر انقلاب به بسيج و بسيجيان به صورت جامع و کاربردي طرح شده است. در اين کتاب همه پيام ها و سخنراني هاي مقام معظم رهبري در طول سال هاي 1368 تا ابتداي سال 1392 بصورت نقل قول مستقيم از زبان رهبري معظم انقلاب اسلامي بيان شده و هيچ گونه دخل و تصرفي در بيانات ايشان صورت نگرفته است.