نماي کلي سکو را مي توان در دو سکو شامل چاه ها و همچنين سکوي توليد و استراحتگاه توصيف کرد که بخش استراحتگاه با يک ديوار حفاظتي جدا شده است. از کشتي که پياده مي شويم، غير از طبقه اي که در آن هستيم، چهار طبقه با تاسيسات مختلف به چشم مي خورد. در همکف، تاسيسات بهره برداري قرار دارد. اتاق کنترل و رستوران هم در همين طبقه قرار گرفته اند. طبقه دوم هم اتاق هاي آهني استراحت و طبقه سوم اداره ايمني، خدمات، دفتر کار نفرات و طبقه چهارم هم دسترسي به هلي پد است.  به همراه کارکناني که به استقبال آمده اند، پله هاي رنگ پريده زرد و سياه و طولاني را تا هلي پد بالا مي رويم و براي از دست ندادن نور کافي، عکس گرفتن در اولويت قرار مي گيرد، همين عکسي که در نشريه «مشعل » مي بينيد. پس از چهار ساعت رسيدن به سکوي نفتي بلال، تنها تماشاي غروب خورشيد از هلي پد سکو، خستگي راه را کمرنگ مي کند.

صدای بی امان فعالیتی که برای تولید نفت در جریان است، بی وقفه ادامه دارد، حتی در همین ساعت، گروهی در بخش کمپرسورهای هوا و گروهی، روی توربین ها و چاه ها مشغول فعالیت هستند. محمدرضا ربیعه، معاون سکو می گوید تولید نرمال تداوم دارد. بهره برداری از این میدان با تولید روزانه 20 هزار بشکه آغاز شد .  نفتی مرغوب با درجه API۴۱.۰ فضای کار و زندگی در اینجا در مکانی محدود خلاصه می شود که دور تا دور آن تا صدها کیلومتر تا چشم کار می کند، دریا قرار دارد، فعالیتی با سروصدای زیاد و زندگی در اتاق های فلزی که سختی کار را دوچندان می کند.  از همان ابتدای بازدید از سکو که ۸۰ نفر در دو شیفت کار می کنند، بسیاری از چهره های قدیمی، آشنا دیده می شوند که بازدید یک دهه قبل از این سکو را هنوز به خاطر دارند. میانگین سنی کارکنان اینجا 35 سال است. نیمی از نفرات پیمانکاری هستند که مسؤول سکو می گوید با توجه به میزان دریافتی و وضعیت آنها باید بگویم که من شرمنده شان هستم.
غیر از ترکیب نیروی جوان، سکوی بلال را باید در مقایسه با برخی از سکوهای نفتی، در زمره جوان ترها خواند که طرح توسعه آن از سال 1378 آغاز شد و در سال 1381 هم به بهره برداری رسید؛ البته نخستین چاه اکتشافی در میدان نفتی بلال، سال 1346 حفر شده است. در همین حوالی قرار است سکوی گازی هم ایجاد شود که وقتی پیگیر روند آن می شوم، می گویند بازدیدها و بررسی هایی از سوی پیمانکار در حال انجام است و مسؤولان این سکو برای حمایت و پشتیبانی از فعالیت آنها اعلام آمادگی می کنند که برای فیلد گازی امکان تامین نیازهای مختلف از جمله برق، آب، گاز و... را داریم.
ربیعه، معاون سکوی بلال با اعلام این مطلب، گریزی به چگونگی آغاز به کار این سکو می زند و می گوید، بلال از زمره آخرین پروژه های شرکت نفت فلات قاره به شیوه بیع متقابل با توتال بود که باید آن را از موفق ترین پروژه ها بدانیم که در زمان مقرر انجام شد. معتقدم این سکو، گل سرسبد فلات قاره است که طبق استانداردهای روز دنیا ایجاد شده است.

او با اشاره به اینکه این سکو یک فیلد نفتی مستقل است،  می گوید: از نظر امکانات، ما به اینجا سلمان کوچک می گوییم که در واقع دست کمی از منطقه سلمان ندارد. از جمله می توان به تولید برق با سه توربین ژنراتور، دستگاه های تولید آب شیرین، استانداردهای بالای زیست محیطی و اچ اس ای اشاره کرد. با این مقدمه او بر سلامت کارکنان به عنوان اولویت های اصلی اشاره می کند. 

اقماری ها برای مردم ناشناخته اند

مي دانيم که کار روي سکو به شکل اقماري است که کارکنان آن 14 روز روي سکو و 14 روز هم در کنار خانواده هستند. با اين حال ربيعه معتقد است، اگرچه تقريبا همه نفتي ها با زندگي و کار اقماري آشنايي دارند؛ اما اين طرح هنوز براي برخي مردم شناخته شده نيست. بسياري مواقع وقتي مي پرسند شغلتان چيست و بحث اقماري را مطرح مي کنيم، تعجب مي کنند.

از او مي خواهم اين طرح را براي آنهايي که آشنايي ندارند، معرفي کند. مي گويد: طرح اقماري اسم آن از قمر مي آيد، به قول معروف چيزي که فاصله دارد، ما هم از خانواده هايمان فاصله داريم، تعداد زيادي از روزهاي ماه و سال هم اينجا هستيم.

از سختی کار اقماری چه می دانید؟

از سختی کار اقماری چه می دانید؟
صحبت از سختی کار اقماری ها و سکوداری که می شود، ربیعه به فرسایشی بودن آن اشاره می کند و می گوید: بدترین چیز عادت کردن به استرس است. ما به این وضعیت فرسایشی عادت می کنیم.   
ربیعه  می گوید که « برخی حرف های ما را که می شنوند، می گویند اینها مظلوم نمایی می کنند، پولش را می گیرند. هر کسی براساس تخصص خود در اینجا مشغول فعالیت است و در کار پراسترس، تجربه حرف اول می زند. 
او در ادامه طرح اقماری را برای مجردها مناسب تر  می داند .

نسل جدید اقماری هوشیار و گریزان

از او درباره نسل جدید در این صنعت سوال می کنم، می گوید آنها هوشیارترند، حواس شان به خودشان است و از همان ابتدای آمدن، به فکر رفتن هستند. بعد ادامه می دهد که «شاید ما اشتباه کردیم. ما در جوانی دلمان برای کار تنگ می شد. حجم کار هم چند برابر الان بود؛ اما الان دیگر حق سکو برای کسی جاذبه ندارد.»  می پرسم به گذشته برگردید، انتخابتان همین شغل است که پاسخ می دهد، من عاشق کارم هستم، افتخار هم می کنم که چند سال اینجا بوده ام و این سنگر را حفظ کرده ام. حسین امیری پور از چهره هایی است که او را از بازدید سال های گذشته به خاطر دارم. بیشتر به دلیل جنس حرف هایش که تجربه فعالیت روی سکو، او را به این شغل به قدری دقیق کرده که بگوید از تفاوت های کار ما با افراد غیراقماری این است که آنها در شهر 300 بار صبح بیدار می شوند، سرکار می روند، عصر به خانه می آیند و گذران سال را احساس و درک می کنند، اما ما 12 تا 15 بار سرکار می آییم و سال تمام می شود. او با سابقه 27 سال فعالیت، بعد از تحویل گرفتن سکوی بلال از سکوی سلمان به اینجا آمده و در واحد تعمیرات، برق، تهویه و تاسیسات مشغول فعالیت است. امیری پور اشاره می کند که تمام سیستم سکو با برق کار می کند و راه اندازی، تعمیرات و نگهداری با سیستم برق است. وقتی از او می پرسم، چه شد که سر از سکوی نفتی درآوردید، روایت جالبی تعریف می کند: بچه جنوب هستم. به خاطر دارم وقتی حدود 6 سال داشتم- 45 سال پیش- همسایه مان در طرح اقماری مشغول کار بود و وقتی مجلات خارجی دریا را می آورد و دکل های حفاری را می دیدم، همیشه در ذهنم تصور می کردم اینها انسان های فرازمینی هستند. حتما چیزی شبیه سفینه است و در فضا زندگی می کنند. از همان زمان این کنجکاوی جذابیت خاصی درباره این نوع از کار را در من به وجود آورد؛ اما فکر نمی کردم سر از اینجا دربیاورم. از طریق آزمون قبول شدم. اولین بار که بالگرد روی سکوی تازه تاسیس شده سلمان نشست، حس عجیبی داشتم و چند روز اول در شوک بودم. فکر نمی کردم پایم به یک سکوی نفتی برسد. آرزو نبود، اما خواسته قشنگی بود که تحقق یافت.

وقتی از او می خواهم سختی کار اقماری را برای مردم توضیح دهد، می گوید: از یک کشاورز تا دکتر جراح در بیمارستان تا معدن کار و دستفروش سختی کار خود را دارند. هیچ کدام از ما نمی توانیم بگوییم کارمان از دیگری سخت تر است. کار زمانی سخت می شود که نتوانیم با آن کنار بیاییم و آن را بپذیریم. نمی خواهم از کلمه عشق به کار استفاده کنم، چون کلیشه ای شده است؛ اما این مساله وقتی ملموس می شود که بدانیم برای نسل جدید پذیرفتن کار روی سکو سخت است. من یادم است که با حدود 18 سال سابقه اصلا درباره مزایای شغلی ام، نه چیزی می دانستم و نه کنجکاوی می کردم، چون کارم را دوست داشتم.