گشتي در دنياي کتاب و ادبيات(بخش سوم)

هنر تاریخی دارد و شاعر احوالی

علي بهرامي   جهان امروز ما درگير ويروسي است که همه چيز و همه کس را مشغول خود کرده است. هر جا را که ببيني صحبت از کروناست، مهمان ناخوانده جهان. در ميان اين همه خبر و حرف و سخني که درباره اين ويروس مي زنند، بد نيست کمي هم خودمان را از فضاي پرتنش و پراضطراب آن دور کنيم و دل به درياي کلمات و واژه ها بسپاريم. ما در «مشعل» فکر مي کنيم که با ورود به دنياي شعر و کتاب، مي توان حتي به اندازه اندکي هم که شده، با رعايت همه نکات بهداشتي، به کرونا فکر نکرد. ذهن را آرام کرد و در واژه ها غرق شد. پس اين بار و در دومين مطلب از سلسله مطالب «گشتي در دنياي کتاب و ادبيات» با ما همراه شويد.

خيلي وقت ها پيش آمده که همت مان را بلند و عزم مان را هم جزم کرده ايم تا بالاخره مطالعه را شروع کنيم؛ اما از شانس بد، به پست يک کتاب ضعيف خورده ايم و همان هم باعث شده از مطالعه دست بکشيم و دلسرد شويم. اگر کتاب هايي را که ما به شما معرفي مي کنيم، دست بگيريد و خواندن آن را شروع کنيد، مطمئن باشيد که از مطالعه آن لذت وافري خواهيد برد؛ پس امتحان کنيد. اين بار به سراغ کتاب هاي تاريخي رفته ايم. کتاب هايي بسيار جذاب که با اسلوب علمي و اطلاعات دقيق نوشته شده اند و در سطح بين المللي و دانشگاهي بسيار معتبر هستند.

تاريخ سينماي ايران و جهان

خيلي وقت ها پيش آمده که با ديدن سکانس هايي از يک فيلم خارجي، دوست داشتيم حتما آن را ببينيم و يا حداقل فيلم هاي مشابه آن را تماشا کنيم. خيلي وقت ها هم شده به نام کارگردان يا بازيگري برخورده ايم و خواسته ايم که برخي فيلم هاي شان را ببينيم. حتما براي شما هم پيش آمده که در اوقات فراغت تان دوست داشتيد فيلم هاي سينمايي شاخص را ببينيد؛ اما خبري از آنها نداشته ايد و در دام يک فيلم دست چندم افتاده ايد. براي خيلي ها هم تاريخ سينما جذاب و دوست داشتني است. دانستن اينکه چه فيلم هايي در چه تاريخ هايي جريان سازي کرده اند و حتي برخي اتفاقات را در دنيا رقم زده اند، خيلي جالب توجه است. خلاصه اگر مي خواهيد با تاريخ عمومي سينما آشنا شويد و سر از دنياي پر رنگ و لعاب آن درآوريد و احيانا کمي از پشت پرده ها، زد و بندهاي کمپاني ها و هزاران مطلب ديگر بدانيد، کتاب «تاريخ جامع سينماي جهان» نوشته ديويد کوک با ترجمه هوشنگ آزادي ور را از دست ندهيد. اگر چه اين کتاب دو جلدي است و حجم بالايي دارد؛ اما مطالعه مستمر و به مرور زمان اين کتاب مي تواند به قدري شما را سرگرم کند و دريچه جديدي از هنر هفتم را به روي شما بگشايد که از اندازه و حد اين نوشته کوتاه بيرون است؛ البته در کنار اين کتاب، مي توان اثر ديگري به نام «تاريخ سينماي جهان» نوشته حسين يعقوبي را نيز معرفي کرد. کتابي که اگر چه جامعيت اثر قبلي را ندارد؛ اما جذابيت هاي خواندن تاريخ سينما در اين کتاب نيز همچنان بر سر جاي خودش باقي است. هر دو کتاب، استاندارد و آکادميک هستند و در مطالبشان هيچ گونه خدشه اي وارد نيست. سينماي ايران نيز قدمت بسيار زيادي دارد و البته در دنياي هنر، بخصوص پس از انقلاب اسلامي جايگاه و ارج و قرب بالايي يافته است، به طوري که علاوه بر مخاطبان 80 ميليون نفري کشورمان، فيلم هاي سينمايي ايراني در کشورهايي چون افغانستان، پاکستان، تاجيکستان، ازبکستان، ترکيه، جمهوري آذربايجان، عراق و بسياري از کشورهاي منطقه نيز بيننده دارد. برخي از کارشناسان سينمايي تعداد واقعي مخاطبان سينماي ايران را چيزي در حدود 300 ميليون نفر دانسته اند. به هر حال سينما در ايران، تاريخ بسيار پر فراز و نشيبي را از سر گذرانده و خواندن و دانستن اين تاريخ براي علاقه مندان به اين سينما مي تواند بسيار جذاب و سرگرم کننده باشد، بويژه که در تاريخ سينماي ايران، انواع سبک ها و جريان هاي هنري نمود بارزي دارند. يکي از بهترين کتاب هايي که مي تواند به مخاطبان خودش اطلاعات خوبي درباره تاريخ سينماي ايران بدهد، «تاريخ سينماي ايران از تولد تا بلوغ، از بلوغ تا تبلور» نوشته امير اسماعيلي است. کتابي که با حجم اندکي که دارد، کوشيده است به کوتاه ترين و جامع ترين شکل ممکن به تاريخ سينماي ايران بپردازد و مخاطب خود را راضي کند.

تاريخ نمايش

ممکن است بعضي هايمان تا حالا به ديدن يک نمايش نرفته باشيم. شايد هم رفته ايم؛ اما آنچنان که انتظار داشتيم، به دلمان نچسبيده و ما را راضي نکرده است. ما براي شما يک پيشنهاد فوق العاده داريم، بياييد و کتاب «تاريخ نمايش» را بخوانيد. مطمئن باشيد با خواندن مطالب آن، بسرعت هر چه تمام تر اهل نمايش و ديدن آن خواهيد شد. احتمالا خودتان يک تئاتر بين حرفه اي شويد و دقيقا بدانيد چه نمايشي با چه متني بايد ببينيد تا لذت ببريد؛ البته ما منکر تخصصي بودن هنر نيستيم اما در سطحي ديگر مي توان نسبت به هنرها تخصصي تر عمل کرد و تخصصي تر استفاده کرد. با خواندن کتاب «درآمدي بر تاريخ نمايش» نوشته بهروز مقصودي، احتمال دارد به هدفي که گفتيم، برسيد. به تئاتر و نمايش علاقه مند شده و خودتان در تئاتر ديدن مرجع خودتان شويد. اين کتاب خيلي سر راست و بدون پيچيدگي هاي مرسوم هنري نوشته شده است. خيلي ساده و راحت يک راست مي رويد سر اصل مطلب و از سير تا پياز نمايش را خواهيد شناخت؛ البته از يک کتاب ديگر در اين زمينه نيز نمي توان گذشت و آن کتاب «گزيده اي از تاريخ نمايش در جهان» نوشته جمشيد ملک پور است. اين اثر هم به نوبه خود خواندني است و مي تواند اطلاعات بسيار خوب، دقيق و علمي درباره هنر نمايش به مخاطبان خود عرضه کند.

تاريخ موسيقي

شايد هيچ چيز جذاب تر از خواندن تاريخ موسيقي ايران نباشد. تاريخي پر فراز و نشيب که همه کنجکاوي ما درباره ريشه ترانه ها، سازها، زندگي آهنگسازان و خوانندگان و نوازندگان را بر طرف مي کند. دنياي وسيع موسيقي به قدري پستي و بلندي دارد و زير شاخه هاي مهمش چون سازشناسي، شعر شناسي، سبک شناسي و ... هر کدام يک دريا سخن دارند. شايد بد نباشد براي شناخت تاريخ موسيقي ايران، اول از هر چيز يک نگاهي به کتاب «سرگذشت موسيقي» نوشته روح الله خالقي بيندازيم. کتابي که کوشيده است با دقت و ظرافت تاريخي، آنچه را از موسيقي ايراني مي داند، به مخاطب خود ارائه کند. خواندن اين کتاب يک مقدمه بسيار عالي است براي ورود به دنياي پر پيچ و تاب و مينياتوري موسيقي ايراني. در کنار کتاب خالقي، بايد به کتاب مهم و علمي«تاريخ موسيقي ايران» نوشته حسن مشحون نيز اشاره کرد. کتابي دقيق و يکسره جذاب که نمي توان از خواندن آن دل کند و از لا به لاي سطور آن به دانستني هاي خود نيفزود. اگر هر دو کتاب را خوانديد، هيچ اطلاعاتي در حوزه موسيقي ايراني باقي نمي ماند که ندانسته باشيد؛ اما شايد يک کتاب  درباره تاريخ سازهاي ايراني هم بتواند اطلاعات شما را در حوزه موسيقي ايراني به ميزان قابل توجهي تکميل کند. براي اين منظور به شما کتاب«سازشناسي ايراني» نوشته ارفع اطرايي و محمدرضا درويشي را معرفي مي کنيم؛ کتابي جامع و بسيار علمي که سازهاي ايراني را به شما معرفي مي کند و خوانندگانش را با تاريخچه و توانايي ها و ظرفيت هاي هر کدام از سازهاي ايراني حسابي آشنا مي کند.

ايرانيان با شعر و شاعري عجين هستند و هيچ چيز نزد آنها، زيباتر از شعر نيست. اين روزها بد نيست سري به ديوان هاي شعر و اشعار شاعران معاصرمان بزنيم. در اين وضعيت که برخي ها دچار خستگي روحي شده اند، شايد خواندن اشعار بتواند آنها را حسابي متحول کند. در ادامه نگاهي داريم به چند شاعر و برخي آثارشان و سعي مي کنيم خيلي سريع، يک نمايي کلي از شعر آنها به شما بدهيم. شاعراني که معجزه کلماتشان، جهاني از معنا را خلق کرده است.

 

فروغي بسطامي

فروغي بسطامي را مي توان از شاعران ايران دانست. او سال 1177 خورشيدي در مازندران به دنيا آمد و سال 1237 خورشيدي در گرگان دار فاني را وداع گفت. او يکي از برترين شاعران ايراني و پارسي گو در دوران قاجار است. اگر چه دوران قاجار، دوران انحطاط علم و ادب و هنر ايران بود، اما اين شاعر بزرگ ايراني يک استثناء است. يکي از اشعار بسيار زيباي اين شاعر با مطلع: «مردان خدا پرده پندار دريدند  يعني همه جا غير خدا يار نديدند» است که در آلبوم مشهوري به نام «صداي سخن عشق» با صداي شهرام ناظري سال هاست که پخش مي شود. اگر خواستيد سري به اشعار فروغي بسطامي بزنيد، او تنها يک ديوان شعر دارد، خلاصه، زيبا و دلنشين.

بسته زلف تو شوريده سرانند هنوز

تشنه لعل تو خونين جگرانند هنوز

ساقيا در قدح باده چه پيمودي دوش

که حريفان همه در خواب گرانند هنوز

ملک الشعراي بهار

اگر چه احتمالا نام ملک الشعراي بهار را خيلي بيشتر از شاعران ديگر شنيده باشيم؛ اما انصافا اشعارش را خيلي کمتر خوانده ايم. بهار يکي از بهترين شاعران معاصر ايران است که به هيچ وجه نمي توان ناديده اش گرفت. اگر بگوييم بخشي از قوت ادبيات و زبان فارسي معاصر، مديون اين شاعر ايراني است، حرف خلافي نزده ايم. نام اصلي اش محمد تقي بود و سال 1265 خورشيدي در مشهد به دنيا آمد و سال 1330 خورشيدي در تهران از دنيا رفت. بيشتر اشعار او درون مايه هاي پندآميز و اجتماعي دارد. او بيشتر به قصيده علاقه داشت؛ اما شايد تصنيف «مرغ سحر»  را که شعرش را بهار سروده، بتوان مشهورترين شعر او در طول تاريخ معاصر ايران دانست؛ البته بايد از ترانه ها و تصنيف هاي ديگر با اشعار او هم يادي کنيم؛ تصنيف هايي چون «به اصفهان رو»، «ز من نگارم» و ... شعري که نشان مي دهد چه شاعر توانا و خوش ذوقي دارد. در اشعار بهار عشق به وطن و توصيف زيبايي هاي آن موج مي زند.

به اصفهان رو که تا بنگري بهشت ثاني

به زنده رودش سلامي ز چشم ما رساني

 

رحيم معيني کرمانشاهي

معيني کرمانشاهي، يکي از گمنام ترين و در عين حال يکي از مشهورترين شاعران و ترانه سرايان معاصر ايران است. به قدري ترانه ها و تصنيف هاي ماندگار ايراني در 100 سال اخير از سروده هاي اوست که حد و اندازه ندارد. او سال 1301 خورشيدي در کرمانشاه متولد شد و سال 1394 در تهران دار فاني را وداع گفت. البته اهل هنر نقاشي نيز بود و نويسندگي نيز مي کرد؛ اما بيش از هر چيز ديگري شعر و ترانه مي سرود. ترانه هايي چون آشفته حالي، سنگ خارا، ميناي شکسته، رفتم، نواي دل، تنهايي و.... بسياري ديگر از ترانه هاي ماندگار در موسيقي ايران از سروده هاي دلنشين اوست. اشعار معيني کرمانشاهي عموما درون مايه هايي عاشقانه و پندآموز دارد. فرزند او اشعار اين شاعر معاصر را در سه مجموعه به نام هاي « خواب نوشين»، «راز خلقت» و «حکايت نگفته» منتشر کرده است.

خانمان سوز بُوَد، آتشِ آهي، گاهي      

ناله اي مي شکند پشت سپاهي، گاهي

قصه يوسف و آن قوم چه خوش پندي بود؛  

 به عزيزي رسد افتاده به چاهي، گاهي

عجبي نيست، اگر مونس يار است رقيب  

بنشيند بَرِ گل، هرزه گياهي، گاهي