عکس خانوادگی بایک زباله

موضوع زباله و نجات جان زمين از شر اين پديده فزاينده و فراگير، مسئله اي جهاني است و بسياري از فعالان محيط زيست و گروه هاي مختلف فعال در عرصه هاي مختلف به اين موضوع مي پردازند. مسئله توليد بيش از اندازه زباله در زندگي انسان امروز بارها مورد سوال قرار گرفته است، اما جريان زندگي و روزمرگي هاي امروزي انسانها را به سمت توليد زباله بيشتر مي برد و به همين دليل هر فرد در طول يک روز يا يک هفته مي تواند ده ها کيلوگرم انواع زباله را توليد کند. مسئله مهم ديگر اين است که بخش قابل توجهي از زباله هاي توليد شده، زباله هايي هستند که تا قرنها بعد برگشت پذير به طبيعت نيستند و ماندگاري آنها در طبيعت بيشتر از چند نسل از انسانها و طبيعت پيراموني آنها خواهد بود و باز مسئله مهمتر اين است که نظام جهاني مصرف گرايي همه ما انسانها را به سمتي مي برد تا بيشتر غرق در اين روزمرگي و مصرف گرايي زباله بيشتري را توليد کنيم. به عنوان نمونه کارشناسان مي گويند سرانه توليد زباله توسط تهراني ها 2 تا 3 برابر استاندارد جهاني است. يعني اگر ميانگين ميزان توليد زباله تهران حدود 900 گرم در روز است، ميانگين جهاني توليد زباله حدود 450 گرم در روز است. در شهرهاي توسعه يافته اين ميزان 300 گرم است يعني ما 3 برابر استانداردهاي مدرن زباله توليد مي کنيم، اما بسياري از کشورها براي اين شرايط افسارگسيخته از چند دهه قبل اقداماتي پيشگيرانه را شروع کرده اند تا هم سهم توليد زباله را کاهش دهند و هم زباله توليد شده را کنترل کنند تا بيشتر برگشت پذير باشند و از پلاستيک کمتري در آنها استفاده شده باشد.  اما مسئله مهم اين است که بازيافت انواع زباله و پسماند آنها چقدر مهم است؟ هر کدام از ما چقدر به اين موضوع اهميت مي دهيم و برعکس چقدر با اين بي تفاوتي زباله بيشتري توليد مي کنيم؟ بسياري از کشورها از دهه 70 ميلادي که مصرف نفت و محصولات نفتي افزايش يافت، به بازيافت پلاستيک و مواد نفتي توجه ويژه اي نشان دادند. از همان زمان در بسياري از کشورهاي جهان روندي شروع شد که همگام با فرهنگ سازي و بهبود فناوري هاي بازيافت پيش مي رود. سوئيس، هلند، دانمارک و آلمان پيشگامان عرصه بازيافت هستند و ميزان بازيافت در اين کشورها بالاي 90 درصد است. در اين کشورها تفکيک نکردن زباله از مبدأ تخلف محسوب مي شود و جريمه دارد؛ نکته اي راهبردي که نشان مي دهد فرهنگ سازي به پشتوانه قانوني نياز دارد. اما فارغ از اين موارد بسياري از هنرمندان و فعالان عرصه محيط زيست با اقداماتي متفاوت همواره تلاش مي کنند تا اين روند را زنده نگه دارند و توجه همه مردم را به ميزان مصرف روزانه مواد پلاستيکي و توليد انبوه زباله روزانه جلب کنند. از جمله Gregg Segal عکاسي است که پروژه 7 Days of Garbage را در سال 2016 اجرايي کرد. او از تعدادي افراد که تنها زندگي مي کردند و يا خانواده هايي چند نفره با شرايط متفاوت خواست تا همه زباله هاي توليدي خود در طول يک هفته را دور نيندازند و نگه دارند.  گِرگ سيگال( Gregg Segal ) عکاس اهل کاليفرنيا است و در اين پروژه تلاش مي کند تا همه خانواده را همراه با همه سطل آشغال يک هفته اي خود نشان دهد. در اين پروژه او از تکنيک هاي عکاسي و فتوشاپ کمک مي گيرد. او تلاش مي کند تا به شکلي هوشمندانه افراد و اعضاي خانواده را به نوعي در ارتباط با زباله ها و نوع آنها نشان دهد و تاکيد کند که اين زباله ها جداي از زندگي اين افراد نيستند.  در اين عکسها سگال تلاش کرده است تا افراد را در ميان زباله هايي که توليد کرده اند و يا در شرايطي که زباله ها احتمالا در طبيعت رها مي شوند، نشان دهد و عکاسي از بالا را انجام دهد تا شکلي واقعي تر از شرايط به دست بيايد. او در جايي گفته است که «اميدوارم که آنها نسبت دليل توليد بسياري از زباله هاي خود آگاه شوند و بتوانند آنها را حذف کنند.»

در جريان اين پروژه عکاسي که تعداد قابل توجهي از خانواده ها و افراد درگير بودند، برخي شرکت کنندگان از اينکه چقدر زباله در هفته توليد مي کنند، خيلي شرمنده و به دنبال راهي براي دفع زباله هاي خود و يا کاهش آنها رفتند. برخي ديگر از اينکه در مقابل اين تصوير تکان دهنده از اثرگذاري در طبيعت قرار گرفتند، شگفت زده شدند و گفتند هرگز فکر نمي کردند روزانه و هفتگي اين اندازه به طبيعت اطراف خود خسارت وارد کنند. البته برخي ديگر هم اين پروژه را تنها يک پروژه عکاسي قلمداد کردند و به روال سابق خود برگشتند.

در واقع مي توان گفت که بسياري افراد و خانواده ها هم همينطور نسبت به حجم زباله توليدي در خانه خود و ماهيت خطرناک پلاستيک هاي درون آن ناآگاه هستند و شايد لازم است اين آگاهي رساني در مورد همه خانواده ها صورت گيرد. دراين سال ها چالش هاي مختلفي در همين راستا اجرايي شده و مثلا از مردم خواسته شده تا هر هفته تنها يک سطل زباله متوسط پر کنند يا پلاستيک هاي سطل زباله را جدا کنند و... اما به نظر مي رسد هيچ کدام از اينها نمي تواند به تنهايي کارساز باشد و بايد اين فرهنگ و نياز به شکلي فراگير در ميان مردم و خانواده ها ايجاد شود.

 

شعر

اي به عالم کرده پيدا راز پنهان مرا

من کيم کز چون تويي بويي رسد جان مرا

جان و دل پر درد دارم هم تو در من مي نگر

چون تو پيدا کرده اي اين راز پنهان مرا

ز آرزوي روي تو در خون گرفتم روي از آنک

نيست جز روي تو درمان چشم گريان مرا

گرچه از سرپاي کردم چون قلم در راه عشق

پا و سر پيدا نيامد اين بيابان مرا

گر اميد وصل تو در پي نباشد رهبرم

تا ابد ره درکشد وادي هجران مرا

چون تو مي داني که درمان من سرگشته چيست

دردم از حد شد چه مي سازي تو درمان مرا

جان عطار از پريشاني است همچون زلف تو

جمع کن بر روي خود جان پريشان مرا

*عطار نيشابوري

 

عشق داند

عشق داند يا کنسرت ابوعطا، عنوان يک آلبوم موسيقي سنتي ايراني است با آواز محمدرضا شجريان و نوازندگي تار محمدرضا لطفي که به طور رسمي در سال 1376 منتشر شده است.

نام گذاري اين اجرا، در ارتباط با بيت «عاقلان نقطه پرگار وجودند؛ ولي / عشق داند که در اين دايره سرگردانند» از غزلي از حافظ است که در آواز اجرا مي شود.اين آلبوم در آواز ابوعطا اجرا شده و اشعار آن از حافظ، باباطاهر و عارف قزويني است.

 

اسیر 

جلد پنجم رمان در جست وجوی زمان از دست رفته، اثر بزرگ مارسل پروست، کتاب اسیر است. اسیر، کتابی است که زیبایی آن شما را شگفت زده خواهد کرد. اسیر در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. بدون شک خواننده هم همراه با راوی در کتاب های قبلی پروست بسیار سرخورده شده است. پی بردن به زوایای زندگی کسل کننده اشراف و مشکلات متعدد آنان و همچنین همراه شدن این موارد با توصیفات بسیار طولانی نویسنده، صبر هر خواننده ای را لبریز می کند، اما اکنون دیگر خواننده می تواند نتیجه صبر خود را ببیند و از کتاب اسیر نهایت لذت را ببرد. از ابتدای رمان عشق به صورت های مختلف در رمان ظاهر می شد. این کتاب را مهدی سحابی ترجمه کرده و انتشارات مرکز نیز آن را منتشر کرده است.  بخش هایی از کتاب اسیر:

«وقتی شنید که در آن زمان آلبرتین با من زندگی می کرد و فهمید که من این را از همه پنهان کرده بودم، گفت که تازه می فهمد به چه دلیل من در آن دوره زندگی ام هرگز دلم نمی خواست از خانه بیرون بروم. اشتباه می کرد. اما عذرش کاملا پذیرفتنی بود، زیرا واقعیت با آن که ضروری است یکسره قابل پیش بینی نیست و کسانی که نکته دقیقی را درباره زندگی آدم دیگری می شنوند بی درنگ از آن نتیجه هایی می گیرند که وجود ندارد و در آنچه تازه دریافته اند، توجیه چیزهایی را می بینند که هیچ ربطی به آن ندارد.»

 

سال های دور از خانه

سال هاي دور از خانه، سريالي براي شبکه نمايش خانگي است که مجيد صالحي، کارگرداني و محمدحسين قاسمي تهيه کنندگي آن را به عهده دارد. احمد مهران فر و هادي کاظمي، دو شخصيت اصلي اين سريال کمدي نمايش خانگي را تشکيل مي دهند که با گريمي متفاوت در اين سريال جلوي دوربين رفتند. اين سريال را دراين روزهاي کرونايي که درخانه هستيد، مي توانيد همراه با خانواده ببينيد.