با سكانداران امنيت  انرژی

سخن از انتقال پايدار گاز در پيچيده ترين شبكه انتقال گاز جهان است؛ شبكه اي حلقوي با پيچ و خم هاي فراوان و در هم تنيده كه نمونه مشابهي در جهان ندارد و زندگي و كسب و كار ميليون ها ايراني به عملكرد بدون نقص و مداوم آن وابسته است. همكاراني كه رسالت خطير نگهداري از تاسيسات اين شبكه را در شركت انتقال گاز به عهده دارند، اغلب خارج از دروازه هاي شهرها، به دور از هياهوي زندگي روزمره، آنچه در توان دارند، براي استمرار جريان زندگي ساز گاز در كشور در طبق اخلاص مي گذارند كه تحقق اين مهم، بويژه در فصل زمستان و در زمان اوج مصرف مشتركان بسيار طاقت فرسا تر است. فعاليت در زير بارش بي امان باران و برف در بيابان هايي كه تاسيسات گازي در آن واقع شده، تردد در محوطه يخ زده ايستگاه ها و راهبري دستگاه هايي پيچيده كه هر لحظه توقفشان به معناي خاموش شدن شعله گاز در گوشه اي از ايران خواهد بود، رسالتي بس خطير بر دوش اين عزيزان قرار داده كه همكاران شركت انتقال با هوشمندي مثال زدني و با پشت سر گذاشتن آزمون هاي دشواري همچون سيل، برف و بوران هاي سنگين، فاتحانه از اين عرصه ها عبور كرده اند. فصل سرما براي خيلي از ما به معناي لذت بردن از بارش باران و برف و تماشاي مواهب طبيعي است؛ اما براي كاركنان صنعت انتقال گاز، موسم كار و تلاش شبانه روزي براي ایجاد آرامش در زندگی هموطنان است كه در برخي مناطق سردسير، اين كوشش تحسين برانگيز تا فصل بهار ادامه مي يابد. گنجينه ذهن خاطرات سكانداران امنيت انرژي كشور، لبريز از خاطرات استرس شيفت هاي شبانه، زندگي در اتاق كنترل و دوري طولاني مدت از خانواده است. با شماری از کارکنان منطقه 2 عملیات انتقال گاز گپ و گفتی داشته ایم که در ادامه می آید:

خطوط انتقال گاز رگ های حیاتی کشور هستند

فضل اله خادمی پور، متولد سال1339و دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی هستم. از ابتدای سال 67 وارد شرکت ملی گاز ایران شدم و اکنون مسؤولیت مرکز بهره برداری خطوط لوله گلپایگان را به عهده دارم.  یک شب در سرمای منفی 30 درجه، در میان بوران و برف شدید که گاز شهر الیگودرز در بیابان مشکل پیدا کرده بود، عیبش را بر طرف کردیم و یک شهر را از سرما نجات دادیم. این دستاورد در نشریه «مشعل» آن زمان منتشر شد و مورد تشویق قرار گرفتیم. به لحاظ سختی های کار، پرسنل خط لوله خواب راحت ندارند و شبانه روز باید آماده و در هر ساعتی از شبانه روز جوابگو باشند. همین قدر از سختی کار بگویم که یک روز نبوده که استرس به ما وارد نشده باشد . رانندگی، برشکاری، جوشکاری، هواگیری و تزریق گاز به خطوط لوله گاز دار، سختی و معضلات خود را دارد.

 خانه های گرم هموطنان در روزهای سرد زمستان

صالح دارابی هستم. افتخار این را داشتم که به مدت 16 سال در کنار سایر همکاران، به عنوان یک عضو کوچک در خانواده بزرگ عملیات انتقال گاز، با سمت بهره بردار، در خط مقدم عملیات انتقال گاز، مشغول خدمت رسانی به هموطنان عزیز باشم. آذر سال 83، من وتعدادی از همکاران، پس از طی یک دوره کوتاه آموزشی، بلافاصله وارد ایستگاه تقویت فشار گاز پتاوه شدیم. از آن زمان تاکنون خاطرات و اتفاقات متفاوتی برای من رقم خورده که گاهی تجربه و یادگیری بودند،گاهی سخت و دشوار وگاهی هم شیرین و خاطره انگیز. وقتی قرار است در عملیات انتقال گاز مسؤولیتی داشته باشی، باید خیلی چیزها را زود بپذیری و یادبگیری: سختی کار،گرما، سرما، حساس بودن، شب بیداری، آماده و گوش به زنگ بودن، دوری از خانواده، پوشیدن لباس و کفش فرم؛ اما آنچه این سختی های فرسایشی را بیش از هر چیز دیگری برای من و همکارانم آسان می کند، یک جمله است: «خانه های گرم هموطنان در روزهای سرد زمستان».

 پتاوه؛ ایستگاهی در دامنه کوه دنا

فرنام یوسفی، هستم. مهر سال 83 با مدرک لیسانس مکانیک به استخدام منطقه 2 عملیات انتقال گاز در آمدم . در این مدت حدود 14 سال در ایستگاه های اقماری مشغول به کار بودم و هم اکنون در مجتمع تاسیسات تقویت فشار گاز پتاوه خدمت می کنم. به زندگی اقماری خو گرفته ام؛ البته در این میان نقش خانواده، بخصوص همسرم بسیار مهم است. زمانی که درشیفت کاری یک هفته ای هستم، خیالم از این موضوع راحت است که همسرم با تمام وجود، کمبود من را در خانه جبران می کند. مجتمع پتاوه، از معدود ایستگاه هایی است که برق آن خودکفاست، به همین دلیل حساسیت آن، دو چندان است. علاوه بر بحث انتقال گاز پایدار روی 3 خط اصلی که از این مجتمع می گذرد، تامین برق پایدار برای کل مجتمع شامل 3 ایستگاه موجود در مجتمع، تک ایستگاه پتاوه (یک) و استراحتگاه کارکنان از مسؤولیت های خطیر همکاران به شمار می رود.

با همدلی و همکاری، سختی کار معنا ندارد

مهدی محمدی، رئیس مرکز بهره برداری خطوط لوله اصفهان با 22 سال سابقه کار و دارای مدرک فوق لیسانس مکانیک هستم. کار در مراکز بهره برداری خطوط لوله، شرایط و ویژگی خاصی دارد. در اجرای فعالیت های جاری و اضطراری، خطراتی مانند مسمومیت در مواجهه با انتشار گاز، آتش سوزی، انفجار، تصادف جاده ای، سقوط در کانال و مار گزیدگی وجود دارد که با رعایت مقررات مربوطه می توان از وقوع آنها جلوگیری کرد. خاطره جالبی از مسدود شدن خط لوله اول سراسری در زمستان سال ۸۰ دارم: به دلیل ضرورت تمیز کردن خط و خروج آب باقیمانده از تست خط، قرار شد یک دستگاه پیگ تمیز کننده از منطقه (یک) ارسال و در منطقه 2 در ایستگاه پتاوه (یک) دریافت شود و مدت زمان تقریبی آن ۲۴ ساعت در نظر گرفته شد؛ اما وقتی عملیات پیگرانی شروع شد، متوجه شدیم که حجم زیادی از آب، ناشی از تعمیرات در خط باقی مانده که بالغ بر ۴۰۰ متر طول خط را در برگرفته و باعث انسداد خط لوله و یخ زدگی کامل آن شده بود و دیگر هیچ گازی منتقل نمی شد. زمان شروع عملیات، 7 اسفند ماه بود و سرمای منطقه، عامل تسریع در یخ زدگی خط شده بود. پس از چند روز فعالیت، اقدام به تزریق ۲۵۰۰۰ لیتر متانول به وسیله متانول پمپ در خط لوله کردیم که باز هم جوابی نگرفتیم. 20 اسفندماه بود و مدیر عامل وقت با همراهان خود به محل عازم شدند. یکی از همکاران پیشنهاد تزریق متانول از چند نقطه به خط لوله را داد که موافقت و قرار شد از چند نقطه به خط لوله متانول تزریق شود، همچنین با پر کردن بلودان ها تا پشت ولو بای پاس اقدام به بستن ولو بلودان کرده و ولو بای پاس را باز تا حجم زیادی متانول به خط تزریق شود. اتفاقا این طرح جواب داد و پس از چند شبانه روز تزریق متانول، بالاخره در تاریخ 28 اسفند موفق به دریافت پیگ در پتاوه (یک) با حجم وسیعی از یخ و آلودگی و ضایعات شدیم که پس از ۲۱ روز تلاش توانستیم از این پیگ خارج شویم. کار عملیاتی هر چند سخت است؛ اما هر کدام از آنها خاطره خود را دارد و وقتی همدلی، عشق و همکاری در عملیات ها باشد، دیگر سختی کار معنا ندارد.

 کار در ایستگاه، لبریز از تجربیات ارزشمند و خاطرات خوب است

مجید عرب هاشمی، دارای مدرک تحصیلی لیسانس مهندسی مکانیک، در سال 84 به استخدام شرکت انتقال گاز ایران، منطقه 2 عملیات انتقال گاز در آمدم و در حال حاضر به عنوان نوبتکار ارشد بهره برداری در مجتمع تاسیسات تقویت فشار گاز دوراهان مشغول به کار هستم.  کار در تاسیسات تقویت فشار گاز و بودن در کنار همکاران، برای من آکنده از تجربیات ارزشمند و خاطرات خوب و به یاد ماندنی است. یکی از خاطراتم که ذکر آن خالی از لطف نیست، مربوط به یک شب سرد زمستانی می شود که در ایستگاه دوراهان (یک) با 4 واحد در سرویس، مشغول به کار بودم. شب هنوز به نیمه نرسیده بود که بر اثر بارش سنگین برف و نشستن حجم زیادی از آن روی دریچه های فیلتر هوای ورودی به کمپرسور محوری، تعدادی از دریچه ها به حالت نیمه بسته قرار در آمد، به طوری که آلارم ناشی از آن روی 3 واحد ظاهر شد. بلافاصله به همراه همکارم در محل حضور یافته و اقدام به تمیز کردن دریچه ها از برف کرده و آنها را به گونه ای مهار کردیم تا از بسته شدن مجدد جلوگیری شود. فعالیت ما به قدری بود که با وجود برودت هوا عرق کرده بودیم؛ هر چند که بر اثر نفوذ برف و آب به داخل لباس و برخورد هوای سرد به سر و صورت، دچار سرماخوردگی شدیم؛ اما با مرور این خاطره در ذهنم، احساس غرور و افتخار می کنم که توانستم با کمک همکارم، مانع از توقف واحدها و ایستگاه در آن شب سرد شویم.