نگاهی به برترین فیلم های دوره های مختلف جشنواره فجر (بخش چهارم)

رفتن به دیدار  سیمرغ  داران

 علی بهرامی   جشنواره فیلم فجر، قدمتی طولانی دارد و بهمن سال گذشته که هنوز کرونا میدان دار همه جهات زندگی انسان ها نشده بود، سی و هشت دوره آن برگزار شد. اگر به رسم جشنواره های سینمایی بنا بوده که هر سال، سیمرغ بهترین فیلم بر شانه یک فیلم بنشیند؛ اما در این میان استثناهایی هم وجود داشته است. به عنوان مثال دوره های اول، دوم، چهارم، ششم، دوازدهم و سی ام بهترین فیلم معرفی نشد و دوره های پنجم، بیستم و سی و دوم، همزمان دو فیلم، سیمرغ بهترین را گرفتند. حالا که روزهای کرونایی کوتاه نیامده اند، ما هم کوتاه نخواهیم آمد و مروری بر بهترین فیلم های جشنواره فجر خواهیم داشت. شاید آنها را ندیده باشید یا بخواهید تجدید خاطره ای کنید. اگر با این گزارش همراه شوید، احتمالا کمتر حوصله تان سر خواهد رفت. بخش چهارم این گزارش را می خوانید:

 به همین سادگی (دوره بیست و ششم، سال 1386)

شاید بعضی ها فکر می کردند که رضا میرکریمی، همان یکبار و تنها برای «خیلی دور، خیلی نزدیک» فیلمش سیمرغ دار شد؛ اما در دوره بیست و ششم ثابت کرد که مرد میدان سینمای ایران است. او دوباره موفقیتش را تکرار کرد و این بار سیمرغ بهترین فیلم روی شانه «به همین سادگی» نشست. سخت است بشود گفت که «به همین سادگی»، فیلم بهتری است یا «خیلی دور، خیلی نزدیک». تنها می توان گفت درونمایه هر دو فیلم در یک مفهوم مشترک است و آن هم تنهایی و گمگشتگی شخصیت اصلی آنهاست. در فیلم«به همین سادگی» واقعا همه چیز به همین سادگی که فیلم نشان داده است، رخ می دهد. زنی که در زندگی روزمره خود غرق است، ناگهان احساس می کند هویتش را گم کرده و در تمام فیلم به دنبال خودش می گردد. این جست وجو به سلوکی شبیه است که درون فرد را می کاود و همزمان او هم خودش را بهتر می شناسد و هم خانواده اش را. بازی بسیار خوب «هنگامه قاضیانی» در این فیلم توانسته نظر بسیاری از متخصصان و کارشناسان هنر بازیگری را جلب کند. در خلاصه داستان فیلم آمده است:«داستان درباره سپری شدن یک روز زنی به نام طاهره است که دو فرزند (پسر و دختر) کوچک دارد. شوهرش یک مهندس ساختمان است و به خاطر مشغله های کاری که دارد، طاهره احساس تنهایی می کند. از طرفی مشکلات مربوط به فرزندانش او را عصبی کرده است...». شادمهر راستین و هنگامه قاضیانی بازیگران اصلی فیلم «به همین سادگی» هستند.

تردید (دوره بیست وهفتم، سال 1387)

 واروژ کریم مسیحی، نامی بود که اندک اندک در سینمای ایران داشت به فراموشی سپرده می شد. او آخرین بار با فیلم «پرده آخر» در سال 1369 در مقام کارگردان توانست سیمرغ دار شود و حالا نزدیک به 20 سال بعد، در حالی «تردید» را کارگردانی کرد که با استقبال منتقدان و داوران مواجه شد. «تردید» هم روایت پیچیده ای دارد و هم بسیار ساده است. شخصیت ها بسیار بجا پردازش شده اند و فضای روشنفکری طبقه بالای جامعه بدرستی و در کمال دقت به نمایش درآمده است. اگر اهل شکسپیر و نمایشنامه مشهور «هملت» باشید، شاید خیلی زود پی به داستان فیلم «تردید» ببرید؛ اما جذابیت اثر در همینجاست که با اینکه می دانید داستان چیست؟ اما تا انتهای فیلم دوست دارید از حدستان مطمئن شوید. در «تردید» همه چیز سر جای خودش است. کارگردانی، خیلی دقیق و بازی ها با جزئیات منحصربه فردی شکل گرفته اند. دقت در جزئیات و توجه به یک طبقه خاص اجتماعی، فیلم کریم مسیحی را دیدنی کرده است. در خلاصه داستان فیلم آمده است:«تردید، روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست می گیرد. سیاوش عاشق دخترعمه اش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر، او از ازدواج قریب الوقوع عمو با مادرش باخبر می شود. سیاوش طی ماجراهایی می فهمد که پدرش کشته شده است و...». ترانه علیدوستی، بهرام رادان، حامد کمیلی، مهتاب کرامتی، انوشیروان ارجمند، علیرضا شجاع نوری، جمشید هاشم پور و امید روحانی بازیگران اصلی فیلم «تردید» هستند.

به رنگ ارغوان (دوره بیست وهشتم، سال 1388)

شاید برای نخستین بار بود که از پس کلیشه های بسیار زیاد درباره ماموران امنیتی و فعالیت های جاسوسی، کارگردانی پیدا شد که از کلیشه ها عبور کند و فیلم شایسته ای با این مضمون بسازد؛ مامور امنیتی باورپذیر، بدون اغراق و از جنس سینما. ابراهیم حاتمی کیا با فیلم «به رنگ ارغوان» دوباره درخشید و بعد از «ارتفاع پست» ثابت کرد که در هر سبک و شیوه ای می تواند چیزهای جدیدی به سینمای ایران بیفزاید؛ البته «به رنگ ارغون» سال 1383 ساخته شد و چند سالی توقیف بود تا اینکه در سال 1388 به جشنواره فیلم فجر آمد. بازی های درست و اصولی به همراه شخصیت پردازی های واقعی، همچنین داستانی که می تواند مخاطب را تا انتهای فیلم همراهی کند، مهمترین ویژگی های «به رنگ ارغوان» حاتمی کیا هستند؛ البته باید به یک نکته بسیار جذاب دیگر فیلم نیز اشاره کرد و آن فضای منحصر به فرد آن است: دانشجویایی در یک جنگل سرسبز و روستای بزرگی که همه ماجرا درون آن می گذرد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است:«شفق، یکی از اعضای گروه سیاسی که اوایل انقلاب از ایران خارج شده، پس از سال ها تصمیم می گیرد برای دیدن دخترش «ارغوان» که دانشجوی دانشکده جنگل داری است، مخفیانه به ایران بازگردد. یکی از مأموران امنیتی به نام «هوشنگ»، به عنوان دانشجو وارد دانشکده می شود و از امکانات مدرن امنیتی استفاده می کند تا با کنترل ارغوان، شفق را به دام اندازد. در این میان بین او و ارغوان رابطه ای عاطفی به وجود می آید و...». اگر «به رنگ ارغوان» را ندیده اید و از دیدن فیلم های کمدی و کلیشه ای خسته شده اید، حتما سری به این فیلم بزنید. خزر معصومی، فرهاد قائمیان، کورش تهامی و حمید فرخ نژاد، بازیگران اصلی این فیلم هستند.

جرم (دوره بیست ونهم، سال 1389)

در آخرین سال از دهه 80 خورشیدی، بالاخره فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی برنده سیمرغ بهترین فیلم شد. خیلی ها می گفتند که دوره فیلمسازی کیمیایی به پایان رسیده است. کارگردانی که دهه های 60 و 70 یکی از طلایه داران سینمای ایران بود؛ البته منکر توانمندی ها و ارزش های فیلم «جرم» نیستیم؛ اما در واقع هنوز هم متوجه نشده ایم که چرا این فیلم کیمیایی، سیمرغ بهترین فیلم را دریافت کرده است. «جرم» اگر چه لحظه های خوبی هم دارد و برخی سکانس هایش بسیار سینمایی است؛ اما در کلیت نمی تواند یک فیلم تمام عیار و دقیق و ماندگار از کارگردانی چون کیمیایی باشد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است:«روایتگر سال های ۵۵ تا ۵۷ در تهران است و زندگی مردی را به تصویر می کشد که مانند دیگر ساخته های کیمیایی نمی خواهد از اصول و عقیده ای که دارد، برگردد. رضا سرچشمه به طور اتفاقی به زندان می افتد و بعد از اینکه از زندان بیرون می آید، درگیر حوادث انقلاب می شود و...». بیشتر از این نمی توان سخنی درباره «جرم» گفت؛ فقط به این نکته اشاره می کنیم که اگر خیلی به سینمای کیمیایی علاقه مند هستید، «جرم» را ببینید. پولادکیمیایی، حامد بهداد، جمشید مشایخی، داریوش ارجمند، مسعود رایگان، سیامک انصاری، بهاره رهنما، لعیا زنگنه و نیکی کریمی از بازیگران اصلی فیلم «جرم» هستند.

 استرداد (دوره سی و یکم، سال 1391)

سال 1390 و در واقع دوره سی ام، جشنواره فیلم فجر فیلمی را شایسته سیمرغ ندانست و کار به دوره سی و یکم کشید. باز هم یک انتخاب عجیب رخ داد. فیلم «استرداد» به کارگردانی علی غفاری، برنده سیمرغ بهترین فیلم شد؛ اما همچنان مانند «جرم» با چند علامت سوال بزرگ؛ البته در توانایی و ویژگی های منحصر به فرد «استرداد» شکی نیست، بخصوص اینکه فیلم ابعاد تاریخی- ملی بسیار قوی دارد و از بابت پرداختن به سوژه اش ارزشمند است؛ اما واقعا «استرداد» از استاندارد برندگان بهترین فیلم جشنواره فجر پایین تر بود. بازی ها معمولی است و صداگذاری ها اندکی در ذق بیننده می زند. برخی سکانس ها بسیار درخشان هستند، مانند سکانس های قطار پر از طلا؛ اما برخی دیگر خیلی ضعیف از آب درآمده اند. به هر حال در خلاصه داستان فیلم «استرداد» که از قضا سوژه بسیار خوبی دارد، آمده است:«این فیلم یک درام تاریخی درباره وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی است که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کرد. استرداد به موضوع طلب 11 تن طلای ایران از شوروی که قرار بود از سوی شوروی بابت بدهی از جنگ جهانی دوم به ایران داده شود، می پردازد و ماجراهای آن به سال 1332 خورشیدی باز می گردد.»حمید فرخ نژاد، فرهاد قائمیان، آلیسا کاچر، علیرام نورایی، بهنام تشکر و علی روئین تن بازیگران اصلی فیلم «استرداد» هستند.

 

«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»   (دوره سی و دوم، سال 1392)

دوره سی و دوم، دوره ای بود که دو فیلم با هم برنده اعلام شدند. «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» فیلم جذابی است که حتی می توان گفت درونمایه های طنز هم دارد. فیلمی که می کوشد ساده و سر راست باشد و مخاطب را بدون ادعا سرگرم کند؛ اما از حد و اندازه یک فیلم سرگرم کننده صرف هم بیرون می رود. بهروز افخمی فیلم را خیلی خوب کارگردانی کرده و بازی ها نیز چشمگیر است و داستان هم یک خط مشخص دارد که مخاطبش را از اول درگیر خودش می کند. در خلاصه داستان فیلم آمده است: «همسر خانه دار یک بازیگر مشهور سینما، در آخرین فیلم او با وی همبازی می شود و آنچنان مورد توجه منتقدان قرار می گیرد که منجر به حسادت مرد می شود. روابط صمیمانه آنها تیره شده، زن قهر می کند و به باغچه خانوادگی شان در دماوند می رود. با بازگشت دخترشان به ایران، روابط آنها دستخوش تحولاتی می شود...». مهدی فخیم زاده، گوهر خیراندیش، مرجان شیرمحمدی، رامبد جوان و مانی حقیقی بازیگران اصلی فیلم هستند.