نگاهی به سبک زندگی اجتماعی امام علي(ع)
از مروت تا مشورت
حضرت امیرالمومنین علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر گرامی اسلام(ص) و نخستین امام شیعیان با الگوهای رفتاری خاص و ویژه نه تنها در اسلام چراغی تابان و پرفروغند، بلکه در جهان یکی از نمونه های اعلای انسانیت نیز محسوب می شوند.
در مطلب پیش رو نگاهی کوتاه و اجمالی داریم به سیره اجتماعی ایشان و کوشیده ایم تا حد امکان به برخی ویژگی های رفتاری آن امام همام اشاره کنیم. سيره در زبان عربي از ماده سير است. سير به معناي رفتن و رفتار است، اما سيره يعني نوع و سبک رفتار است. وقتي سخن از سيره امام علي(ع) مي شود، يعني نوع سبک و شیوه رفتار آن حضرت؛ رفتاري که همواره در طول زندگي آن ایشان مراعات شده و به صورت «سيره» درآمده است. اصول حاکم بر زندگي امام علي(ع) در همه ابعاد و زمينه ها مبتني بر قرآن و سنت پيامبر اکرم(ص) بوده است. در زمينه اجتماعي و برخورد با جامعه نيز آن حضرت روابط خويش را بر اساس دستورات الهي و نبوي قرار داده بود که در ادامه به برخی مصادیق سیره و سبک زندگی اجتماعی آن حضرت اشاره می شود تا الگویی باشد برای ما در زندگی فردی و اجتماعی.
۱. مروت و مدارا با دوست و دشمن
در زندگي اميرالمومنين(ع) نمونه هاي زيادي از مروت و مدارا می توان مشاهده کرد. يکي از اين موارد مداراي حضرت با عايشه است که در جنگ جمل نقش آفرین بود. حضرت بعد از پيروزي بر اصحاب جمل، عايشه را با همراهي برادرش محمد بن ابي بکر به مدينه فرستاد؛ همين رفتار حضرت سبب شد که عايشه همواره از کرده خويش پشيمان باشد و بگويد: اي کاش سال ها پيش از اين مرده بودم. امام علی(ع) با خوارج نيز در ابتدا با مدارا رفتار کرد، با اينکه او را کافر می دانستند، اما حضرت مزاحم آنها نمی شد و حتي حقوقشان را از بيت المال قطع نکرد، اما بعد از اينکه آنها دست به شورش زدند و امنيت راه ها را سلب و غارت گري و آشوب پيشه کردند، حضرت آنها را تعقيب کرد و در نهروان رودرروي آنان قرار گرفت.
۲. احترام به حقوق و کرامت انسان ها
حضرت امام علي(ع) در برخورد با مردم و جوامع انساني، ديدگاهي فراتر از ديد يک مسلمان به مسلماني ديگر داشت. در ديدگاه ایشان مردم از نظر اجتماعي به دو دسته تقسيم می شدند، چنان که در نامه ایشان به مالک اشتر آمده است: «دسته اي از آنها(مردم) برادر ديني اند و دسته ای ديگر در آفرينش با مسلمانان يکسانند». بر اساس همين اصل بود که آن حضرت فردي يهودي را که در مسير کوفه همسفر ايشان شده بود و سپس مسيرش عوض شد را چند قدم بدرقه کردند و وقتي آن يهودي علت اين کار را از حضرت پرسيد، امام علی(ع) فرمود: می خواهم قدري تو را همراهي کنم تا حق رفاقت را بجا آورده باشم، زيرا پيامبر ما دستور داده است: «هرگاه دو نفر در راهي همسفر شدند به گردن يکديگر حق می يابند و لازم است شخص، رفيق راهش را هنگام جدايي چند گام بدرقه کند.» اين حرکت امام سبب شد آن فرد يهودي مسلمان شود.
۳. پايبندي کامل به امور دين
آن حضرت در اموري که به شخص خودشان مربوط می شد، گذشت می کردند، اما در امور ديني و اجراي احکام الهي، هیچگاه مدارا و سستي نمی فرمودند. شهيد مطهري در این باره می نويسد: «اسلام در مسائل اجتماعي نمی گذرد چون اين گذشت، مربوط به شخص نيست، مربوط به اجتماع است. مثلاً يک کسي دزدي کرده است... صاحب مال نمی تواند بگويد من گذشتم».
۴. عدالت اجتماعي
در قاموس زندگي امام علی(ع) کلمه ای زيباتر از عدل و عدالت نيست؛ رعايت عدالت سرلوحه برنامه هاي امام علي(ع) بود؛ حضرت، عدالت اجتماعي را به ويژه در برنامه حکومت محور قرار داده بود؛ در راستاي استقرار عدالت، با ناکثين، قاسطين و مارقين جنگ کرد و سرانجام جان خويش را نيز در همين راه از دست داد؛ به عنوان نمونه حقوق همه را پس از رسيدن به حکومت که در دوره خلفاي پيشين با تبعيض بين عرب و عجم و... تقسيم می شد؛ علي السويه تقسيم کرد؛ جرج جرداق، نویسنده مشهور مسيحي در این باره می نويسد: «قتل امام علي(ع) در محراب عبادت به سبب شدت عدالت او بود».
5. برابري اجتماعي
پس از رحلت رسول اکرم(ص) بار ديگر اشرافيت جاهلي تجديد حيات کرد و سر برآورد. مساوات سيره نبوي از بين رفت تا اينکه حضرت امام علي(ع) زمام امور را به دست گرفت و بار ديگر سيره مساوات و برابري اسلامي را زنده کرد. امام اعلام فرمودند که در همه امور به سيره رسول خدا(ص) عمل خواهند کرد. آن حضرت می فرمودند: «من شما را به راه و روش پيامبرتان خواهم برد و به آنچه فرمان داده شده ام عمل خواهم کرد. موضع من پس از رحلت رسول چون موضع من در دوران زندگي اوست». برابري طبقاتي، برابري حقوقي و برابري در برابر قانون و قضا نيز از موارد برابري اجتماعي هستند که مدنظر امیرالمومنین(ع) قرار داشت که فرصت اشاره به آنها در اين مطلب مختصر نمی گنجد.
6. مشورت در امور اجتماعي
استبداد و عدم مشاوره موجبات نابودي و هلاکت حکومت ها و شخصيت ها را فراهم می کند. حضرت امام علي(ع) در این باره در نهج البلاغه می فرمايد: «هر کس استبداد رأي ورزد، نابود خواهد شد». همچنین در بخش دیگری از نهج البلاغه می فرماید: «مشورت کن تا از لغزش ها و پشيماني ها در امان باشي».
نصر بن مزاحم بن سیار از مورخان شیعی و یاران امام باقر(ع) نوشته است: چون علي(ع) آهنگ شام کرد، مهاجران و انصار را فراخواند و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: «بي گمان شما کساني هستيد که نظرتان محترم، خِرَدتان ارجمند، سخنتان حق و کردار و رفتارتان نيکو است. اکنون آهنگ آن داريم که به سوي دشمن خود و شما رهسپار شويم. پس رأي خويش را در اين باره بيان کنید». آن حضرت نه تنها به مشاوره و تبادل نظر با ديگران فرمان داده و عمل کرده بلکه ويژگي ها و افراد مورد مشاوره را نيز بيان داشته است. امام علی(ع) در حديثي می فرمايد: «طرف مشورت تو اول بايد عاقل باشد، دوم آنکه آزادمرد و متدين باشد و سوم آنکه دوستي دلسوز به شمار آيد و چهارم آنکه اگر موضوعي مهم و پنهاني را با او در ميان گذاشتي، همچون خود تو از آن آگاه باشد».
ماجرای پرسش برخی شیعیان از امامت امام جواد(ع) در کودکی
امام نهم(ع) که نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و لقب وی «تقی» و «جواد» است، در شهر مدینه دیده به جهان گشود. مادر ایشان «سبیکه» نام دارد که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا(ع) از او به بانویی منزه و پاک دامن و با فضیلت یاد می کرد. روزی که پدر بزرگوارش درگذشت، او حدود هشت سال داشت و در 25 سالگی به شهادت رسید و در قبرستان قریش در بغداد کنار قبر موسی بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد. اما همواره یک پرسش تاریخی- عقیدتی وجود دارد که پاسخ تفصیلی آن در ادامه آمده است. پرسش این است که «شیعیان چگونه پذیرای امامت امام جواد(ع) در سن کودکی شدند؟». اما در پاسخ باید گفت که مشكل كوچكى سن حضرت جواد، نه تنها براى بسيارى از افراد عادى از شيعيان حل نشده بود، بلكه براى برخى بزرگان و علماى شيعه نيز جاى بحث و گفت وگو داشت. به همين جهت پس از شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت فرزند خردسالش، حضرت جواد، شيعيان – به ويژه شيعيان عامى - با گرداب اعتقادى خطرناك و در نوع خود بی سابقه ای مواجه شدند و كوچكى سن آن حضرت به صورت يك مشكل بزرگ پديدار شد.
«ابن رستم طبرى»، از تاریخ نگاران قرن چهارم هجرى، می نویسد: «زمانى كه سن او (حضرت امام جواد(ع)) به شش سال و چند ماه رسيد، مامون پدرش را به قتل رساند و شيعيان در حيرت و سرگردانى فرو رفتند و در ميان مردم اختلاف نظر پديد آمد و سن ابوجعفر را كم شمردند و شيعيان در ساير شهرها متحير شدند».
به همين جهت، شيعيان اجتماعاتى تشكيل دادند و ديدارهايى با امام جواد (ع)به عمل آوردند و به منظور آزمايش و حصول اطمينان از اينكه او داراى علم امامت است، پرسش هایی را مطرح كردند و هنگامى كه پاسخ های قاطع و روشن و قانع کننده دريافت كردند، آرامش و اطمينان يافتند.
مورخان در اين زمينه می نویسند: چون امام رضا(ع) در سال دويست و دو رحلت کرد، سن فرزندش امام جواد(ع) نزديك به هفت سال بود، از اين رو در بغداد و ساير شهرها در بين مردم اختلاف نظر پديد آمد. «ريّان بن صلت»، «صفوان بن يحيى»، «محمد بن حكيم»، «عبدالرحمن بن حجاج» و «يونس بن عبدالرحمن»، با گروهى از بزرگان و معتمدين شيعه، در خانه «عبدالرحمن بن حجاج»، در يكى از محله های بغداد به نام «بركه زلزل» گرد آمدند و در سوگ امام به گريه و اندوه پرداختند... يونس به آنان گفت: دست از گريه و زارى برداريد، (بايد ديد) امر امامت را چه كسى عهده دار می گردد و تا اين كودك (امام جوا(دع)) بزرگ شود، مسائل خود را از چه كسى بايد بپرسيم؟ در اين هنگام «ريّان بن صلت» برخاست... و گفت: «تو نزد ما تظاهر به ايمان می کنی و شك و شرك خود را پنهان می داری؟ اگر امامت او از جانب خدا باشد حتى اگر طفل يك روزه باشد، مثل پيرمرد 100 ساله خواهد بود و اگر از جانب خدا نباشد حتى اگر 100 ساله باشد، چون ديگران يك فرد عادى خواهد بود، شايسته است در اين باره تأمل شود. در اين هنگام حاضران به توبيخ و نكوهش يونس پرداختند». و در آن موقع، موسم حج نزديك شده بود. هشتاد نفر از فقها و علماى بغداد و شهرهاى ديگر رهسپار حج شدند و به قصد ديدار امام جواد(ع)، فرزند خردسال امام رضا(ع) عازم مدينه گرديدند و چون به مدينه رسيدند، به خانه امام صادق(ع) كه خالى بود، رفتند و روى زيرانداز بزرگى نشستند. در اين هنگام عبدالله بن موسى، عموى حضرت جواد(ع)، وارد شد و در صدر مجلس نشست. يك نفر بپا خاست و گفت: اين پسر رسول خداست، هركس سؤالى دارد از وى بكند. چند نفر از حاضران سؤالاتى كردند كه وى پاسخ های نادرستى داد... شيعيان متحير و غمگين شدند و فقها مضطرب گشتند و برخاسته قصد رفتن كردند و گفتند: اگر امام جواد(ع) می توانست جواب مسائل ما را بدهد، عبدالله نزد ما نمی آمد و جواب های نادرست نمی داد.
در اين هنگام درى از صدر مجلس باز شد و غلامى به نام «موفق» وارد مجلس شد و گفت: اين امام جواد(ع) است كه می آید، همه بپا خاستند و از وى استقبال كرده، سلام دادند. امام وارد شدند و نشستند و مردم همه ساكت شدند. آنگاه سوالات خود را با امام در ميان گذاشتند و وقتى كه پاسخ های قانع کننده و كاملى شنيدند، شاد شدند و او را دعا كردند و ستودند. «اسحاق بن اسماعيل» كه آن سال همراه اين گروه بود، می گوید: من نيز در نامه ای 10 مسئله نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم. در آن موقع همسرم حامله بود. با خود گفتم: اگر به پرسش های من پاسخ داد، از او تقاضا می کنم كه دعا كند خداوند بچه ای را كه همسرم به آن آبستن است، پسر قرار دهد. وقتى كه مردم سوالات خود را مطرح كردند، من نيز نامه را در دست گرفته بپا خاستم تا مسائل را مطرح كنم. امام تا مرا ديد، فرمود: اى اسحاق! اسم او را «احمد» بگذار؟ به دنبال اين قضيه همسرم پسرى به دنيا آورد و نام او را «احمد» گذاشتم. اين ديدار و بحث و گفت وگو و ديدارهاى مشابه ديگرى كه با امام جواد(ع) صورت گرفت، مايه اطمينان و اعتقاد كامل شيعيان به امامت آن حضرت شد و ابرهاى تيره ابهام و شبهه را از فضا فكر و ذهن آنان كنار زد و خورشيد حقيقت را آشكار ساخت.
برگزاری نشست هم اندیشی روحانیون شاغل درصنایع نفت و گاز استان هرمزگان
نشست هم اندیشی روحانیون شاغل صنایع نفت و گاز استان هرمزگان، به همت قرارگاه فرهنگی خلیج فارس صنعت نفت، با حضور احمد مجیدی مشاور فرهنگی وزیر و دبیر شورای اقامه نماز وزارت نفت، حجت الاسلام عباس ثقفی رئیس دفتر ارتباطات حوزوی وزارت نفت و رئیس ستاد اقامه نماز و امور روحانیون شركت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی، حجت الاسلام حمید فلاحتی، رئیس قرارگاه فرهنگی خلیج فارس در صنعت نفت و علیرضا عربلو، مدیر منطقه شش عملیات انتقال گاز در سالن جلسات این منطقه برگزار شد. مشاور فرهنگی وزیر نفت در این جلسه، خادمی سربازان امام زمان(عج) را از افتخارات خود دانست و گفت: ۸۵۰ روحانی در مجموع وزارت نفت به عنوان مشاوران فرهنگی و امام جماعت حضور دارند. وی افزود: در طول تاریخ یک نقطه عطفی به وجود آمد که باعث تغییر تاریخ شد و آن حاکمیت دین بر سرنوشت مملکت بود و وقتی این نقطه عطف توسط امام خمینی(ره) رقم خورد، نگاه مردم به چشمان روحانیت افتاده است. مجیدی یادآوری کرد: امروز در شبکه های معاند ایرادهایی به حضور طلاب در کنار کارکنان وزارت نفت می گیرند که نشان از قدرت مدیریت فرهنگی و کار تشکیلاتی طلاب است. وی افزود: در هیچ یک از وزارتخانه ها کار تشکیلاتی فرهنگی صورت نمی گیرد، اما کار تشکیلاتی در حوزه فرهنگی در صنعت نفت باعث رشد و حرکت رو به جلو در گام دوم انقلاب شده است. مجیدی، ائمه طلاب را لشکریان فرهنگی وزارت نفت عنوان کرد و افزود: به جوانان و نوجوانان و کودکان و خانواده صنعت نفت توجه ویژه شود. طلاب خود را با مسائل روز صنعت نفت آشناتر کنند و اخبار و تحولات را بیشتر دنبال کنند و خود را به کار تشکیلاتی کردن مقید کنند. مشاور وزیر نفت در پایان گفت: تقوای الهی را در زندگی خود رعایت کنید و با قرآن و نماز شب مانوس باشید.