سه مستند شخصیت محور که دیدن شان چیزهای زیادی به شما می آموزد

از  شناخت  اشخاص  تا  معرفت  فرهنگی

شاید هیچ چیز به اندازه دیدن یک مستند خوش ساخت و دقیق و تحقیقی نتواند یک شخصیت خاص فرهنگی، هنری یا اجتماعی را به مخاطبان معرفی کند. ظرفیتی که فیلم های مستند دراین باره دارند، مثال زدنی است. کارگردانان هوشمند می توانند با ساخت این مستندها علاوه بر اینکه یک شخصیت خاص را معرفی کنند، زمینه ای که آن شخصیت در آن فعالیت دارد را نیز به بینندگان بشناسانند. با چنین هدف و نگاهی، این هفته سه مستند شخصیت محور را به شما معرفی می کنیم تا هم این شخصیت های دوست داشتنی و با اراده را ببینید و هم اینکه با زمینه های فعالیت آنها در حوزه های اجتماعی، تئاتری و سینمایی و عکاسی آشنا شوید.

بانو

سالهاست که از هشت سال جنگ تحمیلی می گذرد و مستندهای بسیار زیادی درباره شهدای این جنگ، و ماجراهای مربوط  به خانواده های آنها ساخته شده است. مستند «بانو» ساخته محمد حبیبی منصور شاید یکی از عجیب ترین مستندهایی باشد که درباره هشت سال جنگ تحمیلی ساخته شده است. داستانی بسیار پرکشش درباره مادر شهیدی به نام «عصمت احمدیان» که شهدایی منحصر به فرد را تقدیم دین و وطن کرده و به همراه همسرش در دهه هفتم زندگی اش روایتی حیرت انگیز از فرزندان شهیدش به مخاطب ارائه می دهد. مستند در دو وجه پیش می رود، نخست روایت مادر از فرزندان شهیدش و دوم فعالیت های همین مادر در اوضاع و جامعه کنونی. این مادر شهید به یک فعال اقتصادی – اجتماعی تبدیل شده و علاوه بر اینکه داغ سنگینی را بیش از سی سال بر دل کشیده اما هم از همسر پیر و رزمنده اش مراقبت می کند و هم در استان خوزستان در قالب فعالیت های آزاد اقتصادی و فرهنگی به مردم خوزستان کمک رسانی دارد. «بانو» به قدری جذاب ساخته شده که نمی توان آن را دید و به کارگردان اش به خاطر انتخاب سوژه اش آفرین نگفت. این مستند به هیچ کدام از مستندهایی که درباره هشت سال جنگ و شهدای آن دیده اید، شباهت ندارد. این مستند سال 1398 ساخته شده است و شما را با شهیدان فرجوانی آشنا می کند.

اصغر بیچاره

در تاریخ سینما و عکاسی ایران، یک نام بسیار درخشندگی دارد. «اصغر بیچاره»، مردی بود که سالهای سال هم عکاس بود و هم تخصصا عکاسی سینمایی و هنری می کرد. معمولا اگر رد هر یک  از مشهورترین عکس های سینمایی و هنری ایران را بگیرید، در انتها به نام «اصغر بیچاره» برسید. مردی که گاه گاه جلوی دوربین ها هم حاضر می شد و نقش های کوتاهی نیز ایفا می کرد. به هرحال او با اینکه بین اهالی عکاسی و سینما بسیار مشهور بود اما سال های سال در میان عموم مردم گمنام بود و کسی نمی دانست «اصغر بیچاره» کیست. این روند وجود داشت تا اینکه سال 1381 کارگردان خوش ذوقی به نام احمد کرمی بر آن شد تا یکی از جذاب ترین مستندهای شخصیت محور تاریخ سینما و عکاسی ایران را بسازد. او مستندی با نام«اصغر بیچاره» را در باره این هنرمند کلید زد. این مستند علاوه بر اینکه مروری بر زندگی و فعالیت های اصغر بیچاره دارد، یک کتاب تصویری درباره تاریخ عکاسی و تاریخ سینماست. مخاطب با دیدن این مستند در خواهد یافت که چگونه سینما در ایران رونق گرفت و چطور شد که هنر عکاسی جای خود را در دل ایرانیان باز کرد و عکاسخانه ها از چه زمانی کارخود را در ایران آغاز کردند. دیدن این مستند علاوه بر این شما را با یک پیرمرد خلاق و تنها و هنرمند آشنا می کند، ابعادی از تاریخ هنر ایرانی را نیز به شما نشان می دهد که تا کنون توجهی به آن نداشته اید.

بابا فاضل 

هنر نمایش در ایران سابقه دیرینه ای دارد و بسیاری از هنرمندان قدیمی آن با ورود سینما و تلویزیون به کشورمان، اندک اندک بیش از پیش مورد توجه عموم مخاطبان ایرانی شدند. یکی از چهره های بسیار برجسته بازیگری تئاتر ایران که بسیار قدیمی است، فاضل فاضلی پارسا نام دارد که در وادی بازیگری او را به «بابا افضل» می شناسند. این چهره پیشکسوت را در قامت چهره های تاریخی، معنوی و پیرمردهای اهلِ دل، در سریال های زیادی چون «ابوعلی سینا»، «مختارنامه» و «روزی روزگاری» دیده ایم. او سابقه ای بسیار دیرینه در تئاتر کشور و تئاتر استان اصفهان دارد. همین مسئله باعث شده تا در سال 1388 میلاد سهایی مستندی شخصیت محور درباره این هنرمند بسیار قدیمی بسازد. این مستند بسیار جذاب شده و به نوعی مروری تاریخی است بر هنر نمایش در ایران. هنرمندان زیادی چون آتش تقی پور، محمود پاک نیت، مهوش صبرکن و حسن اکلیلی درباره مرحوم باباافضل صحبت کرده اند. شما با دیدن این مستند هم با این شخصیت جذاب آشنا می شوید و هم مروری فرهنگی- تاریخی بر تئاتر ایران خواهید داشت.

 

گل گشتی در انواع موسیقی نواحی مختلف ایران (بخش پنجم)

کشور  خوش  نوای  من

ایران سرزمینی کهن است که آوازه هنر و فرهنگ آن تمامی دنیا را درنوردیده. در هیچ جشنواره معتبر بین المللی امکان ندارد نامی از موسیقی ایران نباشد. موسیقی نواحی مختلف ایران بسیار غنی و باستانی هستند و هر کدام ظرفیت های بسیار بالایی دارند. موسیقی نقطه به نقطه این سرزمین شنیدنی است. از خراسان تا لرستان و از آذربایجان تا کرانه های خلیج فارس با ما باشید تا شما را با دنیایی از موسیقی متنوع ایرانی آشنا کنیم. بخش پنجم را می خوانید:

کتولی

جایی در میان سرسبزترین جنگل ها و خیره کننده ترین مناظر طبیعی جهان، در شرقی ترین بخش استان مازندران، شهر علی آبادکتول قراردارد که اگر چه موسیقی آن بخشی از موسیقی مازندرانی محسوب می شود اما موسیقی دارد به نام موسیقی «کتولی» که زیباست و بسیار گوش نواز. این موسیقی ستودنی، بر پایه سه مقام موسیقایی به نام های «هرایی»، «راستِ مقام»، «کله کش» استوار است. شاید بخش هایی از سریال دیدنی و پربازدید «پایتخت» توانسته باشد تا حدودی حالت ها و بخش هایی از موسیقی «کتولی» را به گوش تان رسانده باشد. موسیقی به غایت پر تحرک که هم نواهای شاد بسیار زیاد دارد و هم نغمه هایی به نهایت خود حزن انگیز. مرکز اصلی رونق این موسیقی در شهر علی آباد کتول، روستاهای اطراف آن و به طور پراکنده در شرق استان مازندران است. دوبیتی خوانی های بسیار زیبای کتولی، شهره جهانی دارد. از سازهای اصلی موسیقی کتولی می توان به: نی کتولی، شمشاد، دوتار کتولی و دهل کوچک اشاره کرد. اگر شما هم می خواهید با دنیای این نوع موسیقی شنیدنی و زیبای ایرانی که بسیار خاص است، آشنا شوید پیشنهاد می کنیم سری به آثار هنرمندانی چون: سید احمد حسینی، عبدالرضا علمشاهی و سید حسین برزگر بزنید.

 کردستانی

استان سرسبز و خرم کردستان سرشار از نغمه و آهنگ هاست. اصلا نمی توان هیچ مراسم فرهنگی و اجتماعی مردم این منطقه را دید که در آن رنگ و بویی از موسیقی و جلوه ای از این هنر وجود نداشته باشد. این خطه زیبای سرزمین مان، چندین نوع موسیقی دارد و وضعیت آن مانند خراسان و آذربایجان است. یکی از موسیقی های بسیار دلنشین استان کردستان، موسیقی دف است. موسیقی بسیار خاصی که ساز دف در آن نقش اصلی و اساسی را بازی می کند. این ساز باستانی ایرانی، سال هاست که در موسیقی رسمی و ردیف دستگاهی ایران، خصوصا در گروه نوازی هایی با سازهای پر شمار، جایگاه بسیار بالایی دارد. در دهه پنجاه خورشیدی بود که بهروز غریب پور، کارگردان تئاتر در موسیقی نمایش خود از این ساز بهره برد و به طور رسمی تر مرحوم استاد محمدرضا لطفی برای نخستین بار این ساز را در گروه موسیقی به نام شیدا به خوانندگی استاد شجریان استفاده کرد و اندک اندک ساز «دف» به یکی از مشهورترین و پر آوازه ترین سازهای ملی و سنتی میان ایرانیان تبدیل شد. اگر می خواهید با نوازندگان و هنرمندان اصیل ساز دف آشنا شوید و موسیقی مربوط به دف را بشنوید، حتما کارهای هنرمندانی چون، خلیفه غوثی، بیژن کامکار و مهرداد کریم خاوری را دنبال کنید.

سیستانی

موسیقی سیستانی اگر چه قرابت های زیادی با موسیقی بلوچستانی دارد اما اگر تا حدود زیادی، حرفه ای و دقیق گوش بدهیم و تحقیق کنیم، متوجه تفاوت آنها می شویم. چنانکه از نام استان سیستان و بلوچستان هم پیداست، دو دسته از ایرانیان کهن تبار چون سیستانی ها و بلوچستانی ها، سالهاست در کنار هم زندگی می کنند و فرهنگ و هنر سترگ ایران زمین را نمایندگی کرده اند. مرکز موسیقی سیستانی در ایران شهر زابل است. قیچک سیستانی که نسب به قیچک بلوچستانی کاسه ای کشیده و صدایی زیرتر دارد ساز اصلی این موسیقی زیبا و شنیدنی است. موسیقی سیستانی وقتی نواخته شود مخاطب خود را به قرن ها پیش می برد. انگار رستم دستان در برابر شما ایستاده و یا در یکی از بزم های سلاطین دوران هخامنشی یا ساسانی هستید. شنیدن موسیقی سیستانی یکی از زیباترین تجربه هایی است که می توانید داشته باشید. تجربه ای به غایت هنری و دلنشین که بین شما و کشور عزیزمان ایران پیوندی معنوی و تاریخی برقرار می کند. اگر می خواهید با این موسیقی زیبا و شنیدنی ارتباط برقرار کنید به شما پیشنهاد می کنیم آثار هنرمندان بزرگ موسیقی سیستانی مانند: ابراهیم حدیدی و علی اصغر شهری را دنبال کنید. این را هم باید بگوییم که موسیقی سیستانی در شمال و مرکز استان سیستان  و بلوچستان ایران و در بخش هایی از خراسان جنوبی و افغانستان رواج و رونق دارد.