گفت و گو با هنرمند خوش ذوق نفتی که دستی بر کارآفرینی نیز دارد

از  دنیای  شعر و تار  تا  جهان  مطالعه و کتاب

اعظم محمد شفیع زاده   این روزها و شاید بهتر باشد بگوییم این سال ها، شبکه های اجتماعی و کانال های تلویزیونی ما را احاطه کرده اند و مجال نمی دهند تا به خودمان فکر کنیم. علایقمان را دریابیم و با خانواده و فرزندانمان وقت بگذرانیم. شعر بخوانیم و موسیقی خوب بشنویم. خلاصه این که خودمان دنیای خودمان و خانواده هایمان را بسازیم و نگذاریم اوقات طلایی عمرمان به بطالت و بیهودگی بگذرد. در این باره و در موضوع هایی چون شعر، هنر، موسیقی و کتاب با بهنام روح الامین، مسؤول عملیات مرکز انتقال نفت نائین، گفت و گویی کرده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

 خودتان را معرفی کنید، چه تحصیلاتی دارید و سابقه اشتغالتان در صنعت نفت چگونه است؟

متولد سال 1356 در شهرستان خمینی شهر، متأهل و دارای دو فرزند دختر هستم. تحصیلاتم را در رشته کارشناسی مهندسی برق ، گرایش قدرت و کارشناسی ارشد مدیریت استراتژیک گذرانده ام و از سال 87 به استخدام رسمی صنعت نفت درآمده ام. از ابتدای فعالیتم در صنعت نفت در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه جنوب شرق مشغول به کار شدم. ابتدا به مدت 8 سال مرکز انتقال نفت یزد خدمت کردم و سپس در مرکز انتقال نفت نائین به انجام وظیفه مشغول شدم.

  از خانواده تان کسی هم در صنعت نفت شاغل بوده است؟

پدر و مادر من هر دو متولد شهر آبادان هستند. پدرم بازنشسته شرکت ملی گاز ایران هستند و پدربزرگ من هم شاغل در پالایشگاه آبادان بودند و افتخار آن را دارم سه نسل از خانواده من در صنعت نفت به خدمت مشغول بودیم.

 چه نگاه و حسی به شغلتان دارید، فکر می کنید چه ویژگی های بارزی دارد؟

حساسیت و اهمیت نقش کار ما یک مقوله اثبات شده است و با توجه به اینکه با مواد آتش زا و تجهیزات گران قیمت سروکار داریم، با کوچکترین اهمال ممکن است، خسارت به بیت المال وارد شود که جبران آن بسیار سخت و دشوار است. علاوه بر آن، در کارهای عملیاتی، فرد به صورت شیفتی و شب کار مشغول است و از آنجایی که کار ما متمرکز نیست و گستردگی در تمام کشور دارد، ممکن است افراد به دلیل مأموریت های بلندمدت و با فاصله بسیار زیاد ناگزیر به دوری از خانواده شوند. اینها از موارد اصلی و بارز ویژگی ها و سختی های کار ما محسوب می شود؛ هرچند هر شغلی مشکلات خاص خود را دارد، اما تنها موضوعی که این سختی ها را بر ما هموار می کند، افتخار داشتن یک شغل پراهمیت است و اینکه کار بزرگی انجام می دهید. در برخی مشاغل چالش های بسیار کمتری وجود دارد، اما اگر در کار ما تجهیزی خسارت ببیند و یا فردی از سیستم حذف شود، خلاء بزرگی ایجاد می شود. در کنار همه این موارد همکاری با افرادی که از لحاظ اخلاقی انسان های شریفی هستند و نداشتن ارباب رجوع و تمرکز بیشتر بر کار تخصصی از محاسن این شغل است.

 اعضای خانواده تان به چه کاری مشغول هستند؟

یکتا، دختر کوچکم کلاس دوم ابتدایی است و دختر بزرگم تینا 17 ساله است و در رشته تجربی تحصیل می کند و سال دیگر قصد دارد در آزمون کنکور شرکت کند. چون من و همسرم هر دو دارای تحصیلات عالیه هستیم، مایل نیستم فرزندانمان تک بُعدی باشند و اصراری هم نداریم حتماً از طریق تحصیلات دانشگاهی به موفقیت برسند، به همین دلیل از چند سال پیش از طریق مراکز مشاوره تحت قرارداد شرکت، در زمینه استعدادسنجی فرزندانمان مشاوره گرفته ایم. فرزندانم در انتخاب زمینه علاقه خود آزاد هستند، هرچند تحصیل تا مقطع دیپلم اجباری است و بعد از آن تصمیم در مورد ادامه مسیر را به خودشان واگذار کرده ایم. هر دو به کارهای هنری و تجسمی علاقه دارند و آموزش های مقدماتی موسیقی را هم گذرانده اند. تحصیلات همسرم دکترای ادبیات و کارشناسی ارشد حقوق است و در هر دو رشته را هم در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان تدریس می کنند و عضو هیأت علمی هستند.

 همسرتان به غیر از تدریس مشغول کار دیگری هم هستند؟

مسؤولیت یک انتشارات را بر عهده دارند و کتاب چاپ می کنند، حتی دو کتاب خودشان را نیز چاپ کرده اند و 7 کتاب هم در حال ویراستاری برای چاپ دارند.

 خودتان چطور؟ به غیر از کار در شرکت، مشغولیت دیگری دارید؟

همزمان با کار در شرکت سال های قبل، دو کارگاه تأسیس کردم که یکی از آنها تولید چینی مظروف بود.

 یعنی کارآفرین هستید؟

بله، در کارگاه تولید چینی، 3 نفر مشغول به کار بودند که در نهایت به دلیل واردات بی رویه مجبور به تعطیلی آن شدم چون با حمایت هایی که از تولیدکنندگان چینی در کشورهای دیگر می شود، هزینه سربار تولید آن پایین می آید و مزیت رقابتی محصول او حفظ می شود و به این شکل منِ تولیدکننده نتوانستم با محصولات چینی خارجی که در بازار وجود داشت، رقابت کنم و علاوه بر آن وامی که می دادند، بالای 20 درصد نرخ بهره داشت، در حالی که سود من از تولید تنها 8 درصد بود و در نهایت این عدم حمایت منجر به تعطیلی کارگاه شد.

 کارگاه بعدیتان چطور؟

کارگاه بعدیم در زمینه بسته بندی مواد غذایی بود، حتی سیب سلامت هم داشتم و 5 نفر خانم سرپرست خانوار در آن مشغول به کار بودند و آن هم به دلایل مشابه، دو سال است که فعالیتی ندارد. با وجود اینکه کار در شرکت را دوست دارم اما کار تولیدی را بیشتر می پسندم و زمینه علاقه من هم کار تولیدی است، اما در بازار رقابتی نمی توانم دوام بیاورم و این وسط بیشتر دلال ها سود خوبی به دست می آورند و متأسفانه از تولیدکننده حمایت کافی نمی شود، حتی دوست داشتم کارم را گسترده کنم، کارگاهم تبدیل به کارخانه شود، اما واقعا نشد.

 برویم سراغ موسیقی، نواختن را از کجا و با چه سازی آغاز کردید؟

از سن پایین به موسیقی و نواختن ساز پیانو علاقه مند شدم، اما چون این ساز، تجملاتی است و فضای بسیار زیادی را در خانه اشغال می کند، متأسفانه هیچ وقت نتوانستم، ساز پیانوی واقعی داشته باشم و ناگزیر با ساز اُرگ ادامه دادم، اما کنون جزو علاقه مندی های من قرار ندارد. بعدها با ساز تار آشنا شدم و اکنون نواختن این ساز را دنبال می کنم.