چه شد که نفت جای پای خود را در دنیای انرژی محکم کرد

 از سنگ سیاه تا مایع سیاه

علی بهرامی     شاید هیچگاه صاحبان معادن بزرگ زغال سنگ دنیا و بسیاری از دولت هایی که کشورهایشان، سرشار از این منبع انرژی بودند، گمان نمی کردند که با ورود تاریخ بشریت به قرن بیستم، زغال سنگ، رنگ ببازد و میدان را برای ماده ای به نام «نفت» خالی کند. در مطلب پیش رو کوشیده ایم تا با نگاهی بسیار اجمالی، مروری تاریخی بر جایگزینی نفت در برابر زغال سنگ در میدان بسیار پراهمیت انرژی جهان داشته باشیم.

حتما در سریال ها، فیلم ها و شبکه های اجتماعی، چهره کارگران معادن زغال سنگ را دیده اید، صورت های سیاه که تنها سفیدی چشم ها در آن نمایان است. همچنین دالان های تاریک زیرزمینی که به سختی روشن می شوند و در میانه یک دود و غبار خاکستری رنگ، آنچه استخراج شده را به سمت جاده های خروجی می برند. این تصاویر و تصاویر بی شمار دیگر، جهانی را نشان می داد که در انرژی، مدیون زغال سنگ بود. با وقوع انقلاب صنعتی که از نیمه دوم قرن هجدهم در انگلستان آغاز شد، یک مسئله خیلی مهم ذهن همه را به خود مشغول کرده بود. نیروی محرک و سوخت موتور این انقلاب صنعتی از کجا باید تامین شود؟ تمام چشم ها به سوی زغال سنگ خیره شد و تلاش های مستمر و پیچیده تر موجب شد که استخراج زغال سنگ در دنیا پیشرفت کند و بهره از آن به عنوان یک سوخت فسیلی برای تامین بخش بزرگی از انرژی مورد نیاز انقلاب صنعتی گسترش یابد. قطارها، کشتی ها، کارخانه ها و کارگاه های این انقلاب بزرگ، مدیون زغال سنگ بودند. این مسیر پیش رفت تا اینکه با رشد عجیب صنعت و پدید آمدن فناوری های منحصربه فردتر، کار از زغال سنگ فراتر رفته و به سمت و سوی یک سوخت فسیلی دیگر به نام «نفت» برود. نفت در اوایل قرن بیستم و حدود سال های 1910 کم کم در برابر زغال سنگ عرض اندام می کرد و خودش را به تاریخ نشان می داد.

 ظهور نفت در عصر زغال سنگ 

زغال سنگ حرف اول و آخر را در پیشبرد انقلاب صنعتی می زد. صنعت در دنیای نیمه دوم قرن هجدهم و تمامی قرن نوزدهم وابستگی تام و تمام به زغال سنگ داشت. هر چه بیشتر استخراج می شد، بیشتر مصرف می شد و هر چه بیشتر مصرف می شد، صنایع جدیدتر و نوین تری، خودشان را به مردم جهانشان می دادند. کشاورزی، نساجی، حمل و نقل و ... هیچ حوزه ای از زندگی بشر نبود که دستخوش تحولات انقلاب صنعتی نشده باشد. انقلاب صنعتی در محدوده سرزمینی انگلستان محدود نماند و خیلی سریع اروپا و بعدها آمریکا را درنوردید. ایرج ذوقی در کتاب «مسائل سیاسی- اقتصادی نفت ایران» در این باره آورده است: «در عصر صنعت زغال سنگ، جایگزین چوب شد، اما این جانشینی بیشتر در امر صنعت صورت گرفت و در زمینه مصارف خانگی چوب کماکان نقش خود را به عنوان منبع انرژی حرارتی حفظ کرد. تراکم بیشتر انرژی در زغال سنگ بازتاب بیشتر حرارتی آن را باعث می شود؛ به طوری که یک کیلو زغال سنگ، حرارتی معادل 6000 کیلوکالری ایجاد می کند. استفاده از زغال سنگ که از قرن هفدهم در اروپا شروع شده بود، در قرن هجدهم و نوزدهم همچنان رو به افزایش داشت. انقلاب های بزرگ صنعتی در قرون هجدهم و نوزدهم مدیون زغال سنگ است؛ به طوری که قرن نوزدهم را قرن «زغال سنگ» نامیده اند».

 با توسعه هر چه بیشتر صنعت و با ورود جهان به نیمه دوم قرن نوزدهم، در سال 1859 میلادی در منطقه تیتوسویل در ایالت پنسیلوانیا در کشور آمریکا نخستین حفاری و کشف نفت رخ داد. اندک اندک راکفلرها که نخستین غول نفتی را تاسیس کردند و هفت خواهران نفتی نیز شکل گرفتند، دنیای قرن بیستمی یک دنیای نفتی شد. ایرج  ذوقی در کتاب «مسائل سیاسی- اقتصادی نفت ایران» درباره روند پررنگ شدن نقش نفت در توسعه های صنعتی آورده است: «در سال 1910 زغال سنگ 90 درصد و نفت 6 درصد از الگوی مصرف انرژی را به دست آورد و این روند اندک اندک تا سال 1990 به 15 درصد زغال سنگ، 51 درصد نفت، 20 درصد گاز رسید». همه نمودارها و اخبار و تحلیل های و گزارش های تاریخی و اقتصادی نشان می دهد که هر چه به سمت نیمه دوم قرن بیستم نزدیک شدیم، «نفت» در صنایع مختلف، نقش بسیار بیشتری ایفا کرد.

نفت، سرآمد انرژی های جهان

  حلقه های هفت خواهران نفتی شامل: «ایران و انگلیس»، «گلف اویل»، «رویال داچ شل»، «استاندارد اویل کالیفرنیا»، «استاندارد اویل نیوجرسی»، «استاندارد اویل نیویورک» و «تکزاکو» که تکمیل شد، «نفت» دیگر پادشاه انرژی های جهان شده بود. نظریه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی و هنری زیادی به صنعت نفت وابسته شده و درباره این ماده سیاه که قرن بیستم را تکان داده بود، سخن می گفتند. نفت یک ویژگی مهم دیگر هم داشت. اگر زغال سنگ نمی توانست مصارف کوچک تر و خانگی را تامین کند، نفت دارای این ویژگی مهم بود. نفت می توانست خیلی آرام و بی صدا و خیلی تمیزتر و بی دردسرتر وارد خانه ها شود و برای گرما، روشنایی و پخت پز و در یک کلام، زندگی مردم به کار رود. دیگر چوب ها نمی سوختند، بلکه نفت و بعدها گاز، تاروپود زندگی مردم قرن بیستم را تشکیل می دادند. ایرج ذوقی در این باره در کتاب «مسائل سیاسی - اقتصادی نفت ایران» آورده است: «نفت در قرن بیستم، علاوه بر تامین انرژی حرارتی و مصارف خانگی، کاربردهای مختلفی در بخش های کشاورزی و خدمات داشت. در بخش کشاورزی با کمک به تولید فرآورده های شیمیایی چون کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات، تحول و انقلاب بزرگی در تولیدات کشاورزی را فراهم آورد که به «انقلاب سبز» موسوم شد».  شاید هیچ چیز بیشتر از جنگ جهانی اول و خصوصا جنگ جهانی دوم، اهمیت نفت را به همه جهان نشان نداد. ژاپن برای طرح های توسعه طلبانه اش نفت خاور دور را می خواست. موسولینی همین طور و چرچیل می خواست هر طور شده احاطه کشورش را بر نفت خاورمیانه حفظ کند. واقعه تاریخی زمین گیر شدن ارتش نازی در روسیه که مسیر تاریخی قرن بیستم را تغییر داد، در نتیجه نرسیدن نفت به ماشین های غول پیکر نظامی آلمانی ها بود. نفت به آلمانی ها نرسید تا دنیای کمونیستی و لیبرالیستی با هم متحد شوند و نازیسم و فاشیسم را در آلمان و ایتالیا زمین گیر سازند و جهان را به سمت و سوی دیگری هدایت کنند. تمام طرح ها و معادله های نزدیکی آلمان به خاورمیانه را نیز نمی توان بدون متغیری به نام نفت در این منطقه تحلیل کرد. به هرحال دو جنگ جهانی اول و دوم نشان دادند که اگر دریانوردی نظامی قوی می خواهید، باید نفت داشته باشید و اگر می خواهید گلوله های تانک ها به هدف بخورد، باید نفت را به ساختار نظامی برسانید.

با پایان جنگ جهانی دوم و برخلاف شعارهایی مبتنی بر اتمام نفت کشورهای نفت خیز، دنیا 55 سال دیگر نیز به شدت به نفت وابسته بود و هنوز هم که 22 سال از قرن بیست و یکم می گذرد، وابسته است. ایرج ذوقی، نویسنده کتاب «مسائل سیاسی- اقتصادی نفت ایران» دراین باره آورده است: «از آنجا که نفت به عنوان یکی از منابع مهم تامین نیازهای انرژی جهانی به شمار می رود؛ بنابراین اقتصاد نفت خام جنبه بین المللی پیدا کرده است. در جهان امروز، نفت نه تنها به عنوان یک عامل تعیین کننده اقتصادی و صنعتی، بلکه به عنوان یک عامل سیاسی نیز مطرح است. در واقع نفت یک فاکتور اساسی در جهت رسیدن به هدف های اقتصادی، صنعتی، سیاسی در جهت تامین امنیت ملی به حساب می آید. هدف همه جوامع بشری و به ویژه هدف همه دولت ها، دست یافتن به میزانی از رشد اقتصادی است که بتواند رفاه جامعه را تامین کند. رسیدن به این هدف یا میزان رشد اقتصادی موردنظر، مستلزم خودداری و بهره وری از دو عامل سرمایه و انرژی است. از همین جا رابطه رشد اقتصادی و انرژی معلوم می شود. به بیان دیگر، رفاه مستلزم رشد اقتصادی و رشد اقتصادی مستلزم برخورداری از انرژی است».

منبع: کتاب «مسائل سیاسی- اقتصادی نفت ایران» نوشته ایرج ذوقی