مروری کوتاه بر چند مستند دیدنی که اوقات خوش و آگاهی بخشی برایتان ایجاد می کنند

دانایی، آگاه و لذت دیدن

 علی بهرامی-  اگر چه می دانیم و تجربه کرده ایم که دیدن فیلم سینمایی و سریال های متنوع، لذت بیشتری دارد و عموما همه ما ترجیح می دهیم بیننده این نوع محصولات فرهنگی و هنری باشیم؛ اما می دانید که در نشریه «مشعل» همیشه کوشیده ایم تا شما را با مستندهای جذاب و دیدنی ایرانی هم آشنا کنیم. ما تجربه کردیم و پیشنهاد می کنیم شما هم این تجربه داشته باشید و فیلم های مستندی را ببینید که برخی از آنها با دیدن 10 فیلم و سریال برابری می کنند. آگاهی بخشی و لذت بصری و روایی برخی از این مستندها را با چند فیلم و سریال متنوع و رنگارنگ نیز نمی توان عوض کرد. این هفته پنج مستند خوش ساخت و قوی ایرانی را به شما معرفی کرده ایم و امیدواریم از دیدن آنها لذت ببرید.

کنار گود

نام حسن یزدانی، کشتی گیر شهیر ایرانی این روزها خیلی بیشتر از هر زمان دیگری به گوش می رسد. او که انتقام شکستش از تیلور در المپیک توکیو را گرفت، بتازگی در مسابقات جهانی کشتی توانست یک مدال طلای دیگر به کلکسیون مدال ها و افتخاراتش اضافه کند؛ اما حسن یزدانی، این کشتی گیر خوش اخلاق و فهیم مازندرانی چگونه توانست به چنین جایگاهی در کشتی ایران و جهان برسد؟ بی شک مربیان گمنام، استانی و محلی ایرانی با توانایی ها و درک های بسیار بالا توانسته اند چنین کشتی گیرانی را تحویل تیم ملی دهند. «همت مسلمی» نیز یکی از همان مربیان گمنام است که پرورش دهنده حسن یزدانی است. مستند «کنار گود» درباره این مربی پیشکسوت و توانای کشتی است که سال ها با حسن یزدانی کار کرده و او را پرورش داده است. همت مسلمی، درباره خودش در یکی از رسانه های محلی مازندران گفته است: «متولد سال ۱۳۵۵ در شهرستان جویبار هستم. ۱۴،۱۵ ساله بودم که کشتی را شروع کردم. بعد از ۳ ماه تمرین به مسابقات استانی رفتم و سوم شدم. به خاطر دارم در این مسابقات، یک کشتی گیر از سوادکوه بود که نفر اول رقابت ها شد، در حالی که من او را بردم. قوانین کشتی آن زمان با امروز خیلی فرق می کرد. بعد از این مقام سومی فکر می کردم مربی ام حاج محمود اسماعیل پور خیلی من را تشویق می کند؛ اما بعد از بازگشت، من را تنبیه کرد و گفت که تو چرا سوم شدی و باید اول می شدی. مربی ام همیشه به من می گفت یکی از کشتی گیران جویبار که حقش بود مدال جهانی و المپیک بگیرد، تو بودی. کشتی را زیر نظر حاج محمود اسماعیل پور شروع کردم و حتی زمانی که این ورزش را کنار هم که گذاشتم، زیر نظر ایشان بود و به درخواست ایشان به سمت مربیگری آمدم.» این مستند را تورج کلانتری در سال 1397 ساخته است.

خانه کابل

ما ایرانیان سال هاست که میزبان مهاجران افغانستانی هستیم؛ مردمی که زمانی نه چندان دور، شاید اندکی پیش از حضور انگلیسی ها در هند و بخصوص قبل از شروع جنگ های هرات در دوران فتحعلی شاه قاجار، جزئی از خاک ایران بودند و دست اجانب و خائنان بود که آنها را از سرزمین مادریشان جدا کرد. به هر حال اکنون وضع چنین است که بسیاری از افغانستانی های مهاجر، سرزمین ایران را به عنوان سکونتگاه موقت خودشان برگزیده اند. شناخت انواع قومیت ها در افغانستان، زبان ها و گویش های آنها، فرهنگ ها وهنرهایشان و بسیاری موارد دیگر شاید از مسائلی باشد که ما نیز گاهی به آن فکرکرده ایم و دوست داشته ایم چیزی درباره شان بدانیم. مستند «خانه کابل» سراغ چند افغانستانی رفته که با مشقت های بسیار زیادی کوشیده اند تا در قالب یک کافه رستوران، هم درآمدزایی داشته باشند و هم اینکه فرهنگ و آداب و رسوم خودشان را به مردم ایران، بخصوص تهرانی ها، نشان دهند. مستند «خانه کابل» روایتگر یک تلاش فرهنگی- اقتصادی است؛ تلاشی توام با خلاقیت که قطعا در آینده موفق تر از اینها هم خواهد بود. مسعود، کارگر این مستند را در سال 1399 کارگردانی کرده است. اگر این مستند را ندیده اید و می خواهید از فرهنگ افغانستانی ها چیزهایی دستگیرتان شود، این مستند جذاب را حتما ببینید.

دستمال سرخ ها

احتمال دارد فیلم «چ» ساخته ایراهیم حاتمی کیا را دیده باشید، اگر پاسخ مثبت است، با شخصیتی به نام «اصغر وصالی» که نقش آن را بابک حمیدیان بازی می کرد، آشنا شده اید. اصغر وصالی که از تاثیرگذاران جدی آزادسازی شهر پاوه بود، یک گروه چریکی به نام «دستمال سرخ ها» داشت. برادر شهید تیموری یکی از دو فرمانده شهید گروه «دستمال سرخ ها» در گفت  و گویی بایکی از رسانه ها گفته است: «گردان «دستمال سرخ ها» به عنوان اولین و پیشگام ترین نیروهای انقلاب بودند که برای دفاع از انقلاب و کشور برآمدند، این گروه در اردیبهشت ۵۸ فعالیت خود را آغاز کرده و در مرداد همان سال و با اتفاقاتی که در کردستان رخ داد، این گروه تصمیم گرفتند که پا به میدان بگذارند. در آن زمان اداره دولت به عهده بنی صدر بود و بنی صدر نیز واقعاً مخالف جمهوری اسلامی بود. در همین خصوص «دستمال سرخ ها» با فرماندهی شهید وصالی تصمیم گرفتند به کردستان رفته و در شهرهای مختلف این استان در مقابل دشمن ایستاده و آنچه  را که خود تشخیص می دادند،  انجام دادند.» این گروه بعد از شهادت دو فرمانده خود به نام های اصغر وصالی و علی تیموری در تاریخ معاصر گم شدند. تا اینکه سال 1397 حنظله تاج الدینی تصمیم گرفت مستندی به نام این گروه یعنی «دستمال سرخ ها» را بسازد. این مستند با حضور بازماندگان این گروه و بیان خاطرات و راهبردهای گروه «دستمال سرخ ها» بسیار جذاب و دیدنی از آب درآمده است. دیدن این مستند تاریخی را به هیچ وجه از دست ندهید.

 شبیخونِ غیور اصلی    

سال هاست که از جنگ تحمیلی بعثی های عراق علیه ایران می گذرد؛ اما هنوز هم زوایای پنهان و کمتر دیده شده ای از آن روزها وجود دارد که وقتی برخی از آنها به تصویر در  می آیند و روایت می شوند، هوش از سر بیننده می برند. مستند «شبیخونِ غیور اصلی» دقیقا یکی از آن روایت هاست که مطمئنا هرگز بیننده و شنونده آن نبوده اید. در معرفی این مستند آمده است:«در 31 شهریور 1359 ارتش بعث عراق حمله سراسری خود را به ایران آغاز کرد. صدام حسین، رئیس جمهور معدوم عراق اعلام کرد تا سه روز دیگر در اهواز جشن پیروزی خواهد گرفت و خوزستان را از خاک ایران تجزیه خواهد کرد. لشکرهای زرهی عراق پس از عبور از شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه به 15 کیلومتری اهواز رسیدند؛ اما در شب 9 مهر سال 1359 اتفاق بی نظیری رخ داد و اولین عملیات شبیخون از طریق حدود 28 نفر از نیروهای مردمی و سپاه اهواز، به فرماندهی یک سرگرد تکاور ارتش به نام شهید غیورِ اصلی شکل گرفت. این شبیخون ناگهانی، موجب وحشت نیروهای عراقی و عقب نشینی آنها تا مرز بستان حدود 90 کیلومتر شد. از نگاه فرماندهان عالی رتبه جنگ، این عملیات شبیخون، نقطه عطفی در تاریخ دوران دفاع مقدس محسوب می شود و نقشی راهبردی در تمام مدت جنگ داشته است.» دیدن این مستند شما را با بخش هایی از ماجرای هشت سال جنگ تحمیلی آشنا می کند که یقینا در هیچ فیلم سینمایی داستانی ندیده اید. مستند «شبیخونِ غیور اصلی» را محسن قیصری در سال 1400 ساخته است.