رخدادهاي تلخ و شيرين در سالي که گذشت
مشعل فرزانه اي گفته است که راه آينده از گذشته مي گذرد. هر سال که سپري مي شود و تقويم سالانه ورق مي خورد، ناخودآگاه ذهن ها رويدادهاي تلخ و شيرين را به ياد مي آورد و آن را مرور مي کند، خاصه اينکه نزديک سال تحويل هم باشد. در آستانه سال 97 نمي توان نگاهي به آنچه گذشت، نداشت. آنچه سال 96 را سال 96 کرد. مگر نه اين است که رويدادها تاريخ را معنا مي کنند و تاريخ نه آن است که صرفا گذشته، بلکه تاريخ ماست، ايستاده در برابر ما. تاريخ به ما مي نگرد و در ساخت اکنون ما بي نقش نيست. شايد به همين اعتبار است که تاريخ در آينده نيز، حضور دارد. چرا که بدون تاريخ نه اکنون معنا مي شود و نه آينده. راستي چرا مي گويند ما ملتي هستيم که حافظه تاريخي ضعيفي داريم؟ آنچه پيش روي شماست، مروري است بر برخي رويدادهاي سالي که گذشت، البته چند روزي به پايان آن بيشتر نمانده و نيک مي دانيم که نگاه به گذشته ضمن اينکه منفعت هايي دارد، براي اکنون و آينده نيز، سودمند است.
سلام فوتبالي به روسيه
فوتبال ايراني با همه متن ها و حاشيه هايش براي چندمين بار در تاريخ خود به جام جهاني رفت و ما ايراني ها به روسيه سلام فوتبالي داديم. خرداد 97 روزهاي تاريخي فوتبال ايران در جام جهاني را رقم مي زند، اما اين خرداد تاريخي( سال 97) به مدد همدلي ها و همفکري هاي اهالي فوتبال و حمايت هاي هواداران تيم ملي، در خرداد 96 فراهم شد و ايران با 2 گل در برابر ازبکستان، جواز حضورش در مسکو را گرفت. روزنامه ديلي ميل انگلستان درباره اين صعود دلچسب تيم ملي فوتبال ايران نوشت: «ايران بعد از برزيل، دومين تيمي شد که صعودش را به جام جهاني روسيه قطعي مي کند؛ پيروزي که با گل هاي سردار آزمون و مهدي طارمي به دست آمد، باعث شد ايران صدرنشين گروه، جواز حضور در جام جهاني روسيه را به دست بياورد. به اين ترتيب کارلوس کي روش، دستيار سابق آلکس فرگوسن در منچستريونايتد از همين حالا حضورش در جام جهاني 2018 را قطعي مي کند. اين پنجمين بار است که تيم ملي فوتبال ايران به جام جهاني صعود مي کند و البته اين اولين بار است که دو صعود پي در پي به جام جهاني را تجربه مي کند. »خبرگزاري رسمي آلمان با اشاره به حضور اشکان دژآگه در ترکيب تيم ملي فوتبال ايران در انتخابي جام جهاني روسيه، نوشت: «بازيکن ولفسبورگ در دقيقه 70 مسابقه تعويض شد و به زمين مسابقه آمد تا در صعود تيم ملي فوتبال ايران به جام جهاني نقش داشته باشد.»
غوغاي روحاني
حضور حماسه ساز ملت در دوازدهمين انتخابات رياست جمهوري ارديبهشت96 هوش سياسي ايرانيان را به رخ جهانيان کشاند. فارغ از هر برد و باخت، اين مردم بودند که بار ديگر حرف و خواستشان را پاي صندوق هاي راي بر کرسي نشاندند. البته همزمان با اين انتخابات، دو انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و خبرگان رهبري نيز برگزار و نام ها در برگه هاي راي به ثبت رسيد. حسن روحاني براي چهار سال ديگر رييس جمهور ايران اسلامي شد و راه اعتدال و تدبير ادامه يافت. راهي که با اميد، مسير خود را مي پيمايد. رسانه هاي منطقه و جهان از حضور چشمگير مردم براي انتخاب سرنوشت کشورشان گفتند و چشم ها به دست هاي ملت ايران خيره ماند. دست هايي که چهل سال است مهر تاييدي هستند بر حاکميت مردم و مردم سالاري ديني در جمهوري اسلامي. حضور تعيين کننده مردم در حاکميت نظام نوپاي اسلامي همان چيزي بود که دشمنان اميدوار بودند با کمرنگ کردن آن، انقلاب اسلامي را با شکست و استبداد راي مواجه کنند. حضور مردم و انتخاب مستقيم و غير مستقيم حاکمان در کشور را هنوز هم بسياري از کشورهاي منطقه به آرزو و رويا مي نگرند و هر بار تلاش مي کنند به اميد واهي خود خدشه اي بدان وارد سازند، غافل از اينکه راه مردم سالاري ديني، راهي که خدشه ناپذير حرف و خواست مردم را بر کرسي مي نشاند و چشم استبدادهاي منطقه را کور کرده است.
زلزله ها و همدلي ها
ساعت 9 و چند دقيقه بود که خبر آمد غرب کشور لرزيده است. دل همه ايرانيان هم لرزيد. خبرها که کامل تر شد و فاجعه عيان تر، خودش را نشان داد. همه براي همه بلند شدند. هر کس از هر جاي ايران با هر شخصيت حقوقي و حقيقي خودش را به استان کرمانشاه رساند. استاني که کانون زلزله بود، اما چند روزي بيشتر نگذشت که پايتخت و استان کرمان هم لرزيدند تا دوباره به ياد ايرانيان بيندازند که کشورما زلزله خيز است و بايد فکري اساسي به حال اين مسئله کرد. بيش از پانصد نفر از هموطنان در اين چند زلزله، جان شيرين خود را از دست دادند و ميهن عزادار شان شد. زلزله، اما اتحاد ملي را بيش از پيش نشان داد که مردم ايران با هر زبان و گويشي به داد هم ميهنان شان رسيدند. هنوز صف هاي طولاني انواع خودروها در جاده هاي منتهي به شهرهاي زلزله زده استان کرمانشاه از خاطره ها پاک نشده است. اشک ها و لبخندهاي آن روزها را بسياري هنوز به ياد دارند و در ذهن حک شد که ملت با هر آنچه دردست داشتند، براي کمک رساني شتاب کردند هر آنچه در توان شان بود. «خاورميانه لرزيد» عنوان تيتر يکي از روزنامه هاي سراسري بود که ابعاد بزرگي اين فاجعه را که چند کشور همسايه را نيز درگير خود کرده بود، نشان مي داد.
داعش در بهارستان
حدود ساعت ده و نيم هفدهم خردادماه، خبرآمد که داعش به قلب پايتخت ايران يعني ميدان بهارستان يورش برده است. تصور آن محال مي نمود و باور آن بسيار دشوار. با انتشار اخبار لحظه به لحظه از عمليات تروريست ها و ابعاد حادثه در حرم امام خميني(ره) پرده از يک عمليات انتحاري برداشته شد که دشمنان ايران براي انجام آن از مدت ها قبل برنامه ريزي کرده بودند. دقايق التهاب سپري شد و تروريست ها کشته شدند، اما عده اي از هموطنان مان را مظلومانه به شهادت رساندند. عکس از نيروهاي انتظامي دست به دست در شبکه هاي اجتماعي مي چرخيد و دوست و دشمن حرکت تروريستي را که پس از دستگيري معلوم شد از اعضاي داعش، بوده اند، محکوم کردند. دستگيري ها به سرعت آغاز شد و همه کساني که در خانه تيمي با شيطان بيعت کرده بودند به ايرانيان آسيب برسانند، دستگير شدند. يکي از رسانه هاي رسمي درباره اين دستگيري و افراد مرتبط با آن نوشت: «افرادي که در عمليات تروريستي حرم مطهر و مجلس شوراي اسلامي مشارکت داشتند، 5 نفر از عناصر تروريست سابقه دار وابسته به گروه هاي وهابي و تکفيري بودند که پس از جذب به گروهک تروريستي داعش، از کشور خارج شده و در جنايات اين گروهک در موصل و رقه مشارکت داشته اند.عناصر ياد شده در اجراي عمليات تروريستي در مردادماه 1395، تحت فرماندهي ابوعايشه، از فرماندهان رده بالاي داعش وارد کشور شده و قصد اجراي گسترده عمليات تروريستي در شهرهاي مذهبي را داشتند که پس از انهدام کامل شبکه و ضربه به نفرات اصلي آنان، ازجمله هلاکت ابوعايشه از کشور متواري شده بودند.»
از درياي چين تا کوه دنا
شنبه شانزدهم دي، جايي در ميان اقيانوس هاي شرق دور، نام سانچي جاودانه شد. اين نفتکش غول پيکر پس از برخورد با يک کشتي چيني پس از چند روز با 32 سرنشين غرق شد و يکي از غم بارترين حوادث دريايي ايران و جهان را رقم زد. با همه تلاش هاي داخلي و بين المللي، سانچي در سوختن خود کوتاه نيامد و چشم ها را اشکبار و منتظر و بي قرار 32 سرنشين تنها گذاشت. لحظه هاي فرورفتن سانچي در آب هاي بين المللي، غمبارترين لحظه هايي بود که يک مادر، يک همسر و يک چشم به راه عزيز مانده مي توانست سپري کند. يکي از رسانه هاي داخلي در اين باره نوشت: 12تکاور ايراني که به چين اعزام شده بودند، به نفتکش رسيدند تا عمليات امداد و تجسس را در داخل نفتکش انجام دهند اما به گفته رييس سازمان بنادر و دريانوردي به دليل شدت گرفتن آتش، امکان ورود به کشتي براي تجسس مفقودان فراهم نشد و در نهايت کشتي سانچي غرق شد». اما دنا هم به دردها افزود. سقوط هواپيماي ايراني که از تهران به مقصد ياسوج مي رفت، درد جانکاهي شد، دردي که انگار از شکافتن زخمي تازه التيام يافته سر برآورد و بر جان ايرانيان نشست. هنوز مرگ عزيزان اين ميهن در سانچي را فراموش نکرده بوديم که خبر آمد« هواپيماي ATR72 شرکت هواپيمايي آسمان با 66 سرنشين ساعت 8 و پنج دقيقه صبح روز 29 بهمن ماه مهرآباد را به مقصد ياسوج ترک کرد، اما ساعت 9 و 30 دقيقه از رادار خارج و ارتباط خلبان با رادار قطع شد و در ساعت 9 و 34 دقيقه در 15 مايلي فرودگاه ياسوج پس از آنکه درخواست طرح تقرب و کاهش ارتفاع داده بود، دچار سانحه شد.»
نگاه نافذ شهيد بي سر
ثبت نگاهش در زمان دستگيري از سوي عناصر تکفيري داعش، ايران و جهان را به لرزه درآورد. او با نگاهي که به دوربين داشت، بي هيچ کلامي، ساعت ها سخن گفت. شهيد محسن حججي، شهيد بي سر مدافع حرم، قهرمان ملي ايرانيان شد. در تشييع جنازه باشکوهش، جاي سوزن انداختن نبود. او رفت تا بدانيم «در باغ شهادت باز باز است» تا بدانيم «چو ايران نباشد، تن من مباد» و باز بدانيم که «قصه به سر رسيده» است. شهيد حججي اهل نجف آباد بود، فيلم ها و عکس هاي وداع و خداحافظي با خانواده و دوستان دست به دست چرخيد و ...يکي از دوستان اين شهيد درباره اش گفته است: يکي از همخدمتي هاي اهل سنت دوران سربازي شهيد حججي با من تماس گرفت و گفت: کمد لباس محسن، کتابخانه پادگان ما بود. به قدري به سربازان کتاب مي داد که پادگان به او اعتراض کرد. يکي ديگر از دوستانش درباره او گفته است: محسن خيلي به حضرت زينب (س) و اباعبدالله الحسين (ع) علاقه مند بود و براي سوريه رفتن نيز، سر از پا نمي شناخت. شخصي مانند محسن، تربيت يافته مادري دلسوز و ثمره شير پاکي است که در کودکي پي وجودش با آن رشد يافته است.اين گونه مي شود که اين جوان ايراني دنيا را تکان داد و يک بار ديگر صحنه کربلا را براي همگان تداعي کرد. محسن با اين رشادت خود سبب شد، تمام جنبه هاي کربلا و عاشورا براي ما زنده شود.