روایتی از شهادت امام حسن(ع)

معرفی کتاب «صلح امام حسن(ع)، پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ»

«صلح حسن علیه السلام با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که امامان اهل بیت پس از رسول اکرم(ص) از ناحیه این امت بدان دچار شدند.

امام حسن علیه السلام با این صلح، آنچنان محنت طاقت فرسایی کشید که هیچ کس- جز به کمک خدا- قادر بر تحمل آن نیست؛ لیکن او این آزمایش عظیم را با پایداری و متانت تحمل کرد و سربلند و پیروزمند و دست یافته به هدف خود، یعنی مراعات حکم خدا و قرآن و پیامبر(ص) و صلاح مسلمانان، از آن بیرون جست... و این همان هدفی بود که او برای هر گفتار و عمل بدان نظر داشت و عشق می ورزید.

آنان که او را به راحت طلبی و عافیت اندیشی متهم کرده اند و هم آن دسته از شیعیانش که تحت تأثیر شور و احساس، آرزو بُرده اند که کاش وی نیز در جهاد با معاویه پایداری می کرد و از راه شهادت، زندگی می یافت و به پیروزی از همان راهی که برادرش در روز عاشورا رفت و رسید، می رفت و می رسید... این هر دو گروه را در میزان سنجش فکر و خود، وزن و مقداری نیست. شگفت آن که مردم، هنوز درباره این صلح دچار اشتباه و کج بینی اند و کسی نیست که با بررسی کامل و با استناد به دلایل و شواهد عقلی و نقلی، سیمای این صلح را روشن سازد. من بارها در این صدد بوده ام، ولی مشیت حکیمانه خدای عزّ و جلّ بر این قرار گرفت که بدین مهم، کسی را که از همه سزاوارتر و شایسته تر است، برانگیزد... و او فراهم آورنده این کتاب مبتکرانه صلح الحسن است که به حق در موضوع خود، سخن آفرین است و گزارنده قضاوت راستین و نماینده مرز حق و باطل.

بر فصول درخشنده ای چند از آن [کتاب] که نمایشگر فضل مؤلف بزرگوار نیکوکارش بود، واقف آمدم و آن را به راستی در کاوشگری و باریک بینی و میانه روی و هم در قاطعیت بیان و استدلال، ریزه کاری و تتبع و پرهیز و احتیاط در نقل گفتارها و رادمنشی در مجادله و احاطه بر چیزهای مناسب موضوع، در عین روانی اسلوب و انسجام سخن و رسایی در آنجا که سخن به ایجاز گفته و زیبایی و گیرایی در آنجا که سخن را به درازا کشانده... درست همانند مؤلف بزرگوارش یافتم.

کتاب، فراهم آمده فکری منظم، مبتکر و قوی است. هماهنگی و پیوستگی اش آن را به صورت جویباری سرشار و لبریز از اندوخته های عقلی و نقلی درآورده و به واحدهایی به هم پیوسته و به نهایت غنی و کامل، از همه جهاتی که با موضوع متناسب است و موجب ارزش تمام، همانند ساخته است.

پیراستگی اش همراه با جامعیت و روشنی اش همراه با عمق و نقد تحلیلی اش، نقطه مرکزی این ممیزات است.

و اما مؤلف اعلی الله مقامه می گوید:خواننده می تواند خصال برگزیده اش را در زیبایی های این کتاب مشاهده کند و من اگر او را ندیده بودم، بی گمان می توانستم چهره او را با الهام از مطالب کتاب ترسیم کنم.

اینک این اثر اوست که او را با چهره ای باز، سیمایی درخشنده، سخنی شیرین، طبعی هموار و آرام، سینه ای گشاده، خویی نرم، ذهنی سرشار و دانشی فراوان، اطلاعی وسیع، انشایی زیبا، نکته سنجی شیرین، کنایه پردازی لطیف، استعاره ای نغز با گفتاری حکمت آموز و منطق و رفتاری دانش آفرین، اخلاقی به نهایت بزرگوارانه و فطرتی به نهایت سلیم، دریای مواجی از دانش آل محمد، دانشمندی محقق... دانای اسرار اهل بیت و روشنگر معضلات و شناسایی سره از ناسره آن... با این صفات بارز و سَماتی دیگر، به خواننده بازمی شناسند.

... هیچ یک از بزرگان دین در مورد این موضوع مهم، کوششی را که او در فراهم آوردن این کتاب منحصربه فرد و بی نظیر مبذول داشت، به کار نبرده است؛ و اینک این کتاب اوست، با این اوج و سطح بلند که در کتابخانه اسلام، خلأیی را که امت اسلامی سخت نیازمند پر شدن آن بود، پر می کند...»

کتاب با گفتاری نسبتاً مفصل از علامه عبدالحسن شرف الدین، رهبر شیعیان لبنان در نیمه دوم قرن گذشته هجری قمری و پیشگفتار کوتاه نویسنده درباره تحقیق و کتابش آغاز می شود و پس از پرداختی کوتاه به زندگی نامه و سیره و سیمای حضرت امام حسن علیه السلام به سراغ محور اصلی بحث یعنی زندگی سیاسی پرفراز و نشیب ایشان می رود.

در بخش های دوم و سوم که پیکره اصلی تحقیق را شکل می دهند، سخن از موقعیت سیاسی ویژه آن روزگار و چرایی و چگونگی صلح و پیامدهای آن است؛ نویسنده با نگاهی ژرف به تحلیل داده های تاریخی و مدارک و اسناد معتبر پرداخته و تصویر روشن و منسجمی از موضوع ارائه کرده است.

در بخش پایانی نیز مقایسه ای کوتاه و فشرده میان شرایط زمانه امام حسن با روزگار امام حسین(ع) صورت گرفته است.

بی شک کتاب حاضر از بهترین آثاری است که تاکنون به این موضوع مهم پرداخته و شاید هنوز هم در نوع خود بی مانند باشد.

 

نوشته شیخ راضی آل یاسین

ترجمه حضرت آیت الله سید علی خامنه ای

دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1383، 474 صفحه

 

عطر ماندگار: از بیانات رهبر معظم انقلاب

حماسه راهپیمایی اربعین

... این روزها روزهاى نزدیک به اربعین است. پدیده ای بى نظیر و بى سابقه این سال های اخیر، پیاده روى(اربعین) میان نجف و کربلا یا بعضى از شهرهاى دورتر از نجف تا کربلاست؛ بعضى از بصره، بعضى از مرز، بعضى از شهرهاى دیگر، پیاده راه مى افتند و حرکت می کنند. این حرکت عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه می کنیم به این حرکت و غبطه می خوریم به حال آن کسانى که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند:

 

گرچه دوریم به یاد تو سخن می گوییم          بُعد منزل نبوَد در سفر روحانى

 

بیانات در درس خارج فقه ۹/آذر/۱۳۹۴

 

 

پرسش از ما ؛ پاسخ از امام محمد باقر (ع)(بخش دوم)

فضیلت اهل بیت علیه السلام از زبان امام باقر(ع) نقل شده، آنگاه که جابر سلام رسول خدا(ص)را به او رساند که حضرت او را باقر العلم نامیده اند. در شماره پیشین(1074) بخشی از سخنان و احادیث حضرت باقر(ع) انتخاب و به صورت پرسش و پاسخ ارائه شد. در این شماره ادامه مطلب تقدیم خوانندگان می شود.

 ریشه گرفتاری های انسان چیست؟

همه انسان های معمولی از بلا و گرفتاری ها گریزان هستند، جز انسان های والا و برتر که برای رشد بیشتر خویشتن از بلاها و گرفتاری ها در راه خداوند استقبال می کنند.

 خوب است بدانیم ریشه گرفتاری انسان های معمولی در چیست؟

پاسخ این سؤال را می توان از زبان حضرت باقر(ع) دریافت، آنجا که فرمود: «ما من نکبةٍ تصیب العبد الّا بذنبٍ؛ هیچ گرفتاری به بنده نمی رسد، مگر به سبب گناه.»

این همان است که قرآن کریم می فرماید: «و ما اصابکم من مصیبةٍ فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیرٍ؛ هر مصیبتی به شما می رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند.»

بدترین شر و گناه چه چیز است؟

این مطلب را متوجه شدیم که ریشه گرفتاری ما انسان های معمولی گناه است، حال خوب است از زبان حضرت باقر(ع) بشنویم که کدام گناه و یا گناهان است که بدتر از همه است و شرترین آنها که زمینه گرفتاری انسان را فراهم می کند، کدام است؟

حضرت باقر(ع) در پاسخ به این سؤال سخنانی دارد، از جمله فرمود:

1-«انّ اللّه جعل للشّرّ اقفالاً و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشّراب و الکذب شرٌّ من ذلک؛ به راستی خداوند برای شر و بدی قفل هایی قرار داده که کلید آن قفل ها شراب است و دروغگویی بدتر از شراب است».

2- «ایّاک و الکسل و الضّجر فانّهما مفتاح کلّ شرٍّ؛ از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیزید که این دو کلید هر بدی اند»

و مخصوصاً درباره کسالت در نماز فرمود: «لا تقم الی الصّلاة متکاسلاً و لا متناعساً و لامتثاقلاً فانّها من خلل النّفاق؛ نماز را با کسالت و خواب آلودگی و بی حالی و سنگینی اقامه نکنید، چون این عمل از راه ها(و نشانه ها)ی نفاق شمرده می شود.»

عامل نجات انسان از گناهان و گرفتاری ها چیست؟

روشن شد که گناهان عامل بیچارگی و گرفتاری انسان است، اکنون مناسب است بدانیم راه نجات انسان از گرفتاری ها و بلاها و گناهان چه می تواند باشد؟

حضرت باقر(ع) نجات انسان را در پاکی و تقوا می داند و در این باره سخنان نغز و زیبایی دارد که به نمونه هایی اشاره می شود:

1- آن حضرت در نامه به سعد خیر نوشت: «انّ اللّه یقی بالتّقوی عن العبد ما غرب عنه عقله و یجلی بالتّقوی عنه عماه و جهله و بالتّقوی نجا نوحٌ و من معه فی السّفینة و صالحٌ و من معه من الصّاعقة و بالتّقوی فاز الصّابرون و نجت تلک العصب من المهالک؛ به راستی خداوند به وسیله تقوا از بنده در مقابل آنچه از فهم عقل پوشیده مانده، محافظت می کند و به وسیله تقوا کوری و نادانی او را برطرف می سازد و به وسیله تقواست که نوح(ع) و همراهان او در کشتی نجات یافتند و به وسیله تقوی صالح(ع) و همراهان از صاعقه نجات یافتند و به وسیله تقواست که صابران رستگار شدند و آن گروه ها از هلاکت نجات یافتند.»

2- در جای دیگر به سعد خیر فرمود: اوصیک بتقوی اللّه فانّ فیها السّلامة من التّلف و الغنیمة فی المنقلب؛ تو را به تقوا و خداترسی توصیه می کنم، زیرا در تقوا سلامت و رهایی از تلف شدن (و هلاکت) و سود بردن در بازگشتگاه (آخرت است.

ضمناً علائم و نشانه های متقین را نیز بیان می کند تا بتوانیم خود را چک کنیم که علامت تقوا را داریم یا نه.

حضرت باقر(ع) از جدش امیرمؤمنان نقل کرده که آن حضرت فرمود: «انّ لاهل التّقوی علاماتٍ یعرفون بها صدق الحدیث و اداء الامانة و الوفاء بالعهد..و قلّة المؤاتاة للنّساء و بذل المعروف و حسن الخلق وسعة الحلم و اتّباع العلم فیما یقرّب الی اللّه؛ برای اهل تقوا نشانه هایی است که با آن شناخته می شوند(از جمله): راستگویی، امانتداری، وفای به عهد و... کمتر آمیختن با زنان، احسان بی دریغ، خوش اخلاقی، با حوصلگی و دریادلی، و دنبال آگاهی و فهم بودن در آن چیزی که انسان را به خدا نزدیک می سازد.»

 راه افزایش علم چیست؟

اشاره شد که یکی از علائم متقین پیروی از علم و دانش است. در این زمینه پرسشی مطرح است که آیا راه افزودن علم و دانش فقط کوشش است و یا راه های دیگری نیز وجود دارد که برای کسب دانش توجه به آنها نیز ضروری است؟

در پاسخ حضرت باقر(ع) رهنمودهای زیبایی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:

1-آن حضرت فرمود: «من عمل بما یعلم علّمه اللّه ما لا یعلم؛ هر کس به آنچه می داند، عمل کند، خداوند دانشی را که نمی داند(به صورت غیرمستقیم) به او تعلیم می دهد.»

2-حضرت به سلمة بن کهیل و حکم بن عتبه فرمود: «شرّقا و غرّبا لن تجدا علماً صحیحاً الّا شیئاً یخرج من عندنا اهل البیت؛ به شرق روید و یا غرب، علم صحیحی نمی یابید، مگر اینکه از دهان ما اهل بیت خارج شده است.»

ابن ابی الحدید درمقدّمه جلد اول شرح نهج البلاغه،اعتراف می کند که همه علوم به اهل بیت(ع) و علی(ع) برمی گردد.

 به این نکات توجه کنید:

1- علم را هر جا یافتید، اخذ کنید

حضرت باقر(ع) فرمود: «خذوا الکلمة الطّیّبة ممّن قالها و ان لم یعمل بها؛ سخن نیک را از گوینده آن برگیرید، هرچند به آن عمل نکند.»

2- قلب بی دانش همچون خانه خراب است

آن حضرت فرمود: «انّ قلباً لیس فیه شی ءٌ من العلم کالبیت الخراب الّذی لاعامر له؛ دلی که در آن دانش نباشد، مانند خانه ای است خراب که آبادی ندارد.»

3- پاداش معلّم

در یکجا فرمود: «من علّم باب هدیً فله مثل اجر من عمل به و لا ینقص اولئک من اجورهم شیئاً؛ کسی که راه هدایت را تعلیم دهد، اجر کسی را دارد که بدان عمل می کند و این پاداش از پاداش عمل کنندگان نمی کاهد.»

و در جای دیگر فرمود: «معلّم الخیریستغفر له دوابٌّ الارض و حیتان البُحور و کلّ صغیرة و کبیرةٍ فی ارض اللّه و سمائه؛ برای معلّم خیر، جنبندگان زمین و ماهیان دریا و هر ریز و درشتی که در زمین و آسمان خداوند است، استغفار می کنند.»