با ارزش ترین عبادت ها

امام حسن عسکری(ع) فرمود: «لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ الله؛ عبادت، روزه و نماز بسیار نیست؛ بلکه عبادت، تفکر بسیار در امر خداوند است.» بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۳

تفکر، از ارزنده ترین عبادت هاست. در حدیث است که «هیچ عبادتی همچون تفکّر نیست.» (غررالحکم، ج۶، ص ۳۴۸)

ولی فکر در چه؟ این مهم است. قرآن کریم، آنجا که از شگفتی های خلقت و عجایب آفرینش سخن می گوید، در پایان آیه های متعدد می فرماید: «لعلهم یتفکّرون»؛ «باشد که فکر و اندیشه کنند.»

قدرت خداوند، بی نهایت است و آفریده هایش شگفت. در ذره ذره اجزای آفرینش، نظم و تدبیر دیده می شود.

هرچه در این جهان است، یک «نشانه» است؛ نشانه ای که ما را به خدا راهنمایی می کند. برگ برگ درختان، کتاب معرفت است.

دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی.

درست است که عبادت هایی مثل نماز و روزه، از واجبات دینی اند و بسیار بااهمیت و سازنده، ولی وقتی ارزشمندند که با معرفت و شناخت و تفکر همراه باشند.

از سخنان امام علی (ع) است: «لا خیرَ فی عبادةٍ لیس فیها تفقّةٌ؛ عبادتی که در آن ژرف نگری و عمق بینش نباشد، خیری در آن نیست.» (تحف العقول، ص ۲۰۴)

آنچه عبادت راستین است، تأمل و تفکر در امر خدا، در خلقت و تدبیر او، در حکمت و اراده ی او، در شگفتی های آفرینش و قدرت نمایی های اوست. وقتی این نگاه در انسان باشد، عبادت هایش هم عارفانه و عاشقانه خواهد بود و عبادت کننده خواهد دید:

یار، بی پرده از در و دیوار              در تجلی است، یا اولی الابصار

 

الگوی  رویارویی   با  استکبار  در قرآن

استکبارستیزی یکی از اصول و مبانی انقلاب اسلامی است که پشتوانه های عمیق دینی و عقلی دارد. اين واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتري در زمين و بر ديگران بزرگي فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است، در آيات مختلف قرآني و براي نماياندن ماهيت قدرت هاي استکباري در هر عصر و زمان و معرفي خصال و صفات و روحيات و عملکردهايشان مطرح مي شود. بیش از 1500 آیه قرآن در مورد دشمن شناسی است که 300 آیه آن در مورد منافقان و 48 آیه درباره استکبار است.

بررسی ریشه های قرآنی استکبارستیزی و جست و جوی آن در سیره و سنت، گویای این است که فرد مسلمان نمی تواند به طاغوت و مستکبر بی توجه باشد و همواره با رویکردی مسامحه آمیز و سازشکارانه با آنان مواجه شود. این موضوع از مبانی فقهی محکمی نیز برخوردار و از جمله مبانی آن، قاعده نفی سبیل که برگرفته از آیه چهار سوره نساء: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» است. حدیث پیامبر اسلام(ص)، «الإسلام يَعْلوا و لايُعْلي (عليه) و قال تعالي: و كلمةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيا بَيانُه: و جَعَلَها كلِمَةً باقيةً في عَقِبِهِ» که بر برتری اسلام بر هر آیین و مکتبی تأکید دارد نیز، از جمله مبانی اسلامی و فقهی است که اجازه نمی دهد، مسلمانان با مستکبران، ارتباط گیرند، مگر آن که مستکبر، ویژگی استکباری اش را کنار بگذارد. برخی آیات قرآن، همچون آیه 76 سوره نساء: «الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله والذين كفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلو أوليا الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفاً» از ضرورت مقابله نظامی با مستکبران سخن می گویند؛ برخی آموزه های قرآنی (همانند چگونگی برخورد حضرت موسی(ع) با فرعون) مبارزه فرهنگی با استکبار، به معنای آگاه سازی افکار عمومی جامعه تحت سلطه از ظلم و استبداد طاغوت را به ما می آموزد و بخش زیادی از آیات قرآنی خطاب به پیامبر گرامی اسلام (ص)، ترکیبی از روش های نظامی، فرهنگی و حتی اقتصادی را در مقابله با استکبار آموزش می دهند و تشخیص استفاده از کدام روش در هر موقعیتی را به پیامبر و رهبر دینی جامعه واگذار می کند. بر این اساس، در متن حاضر تلاش می شود تا الگوی قرآنی رویارویی با استکبار، تشریح و تبیین شود.

 استقامت و شکیبایی

«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی‏ بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی‏ عَلی‏ بنی اسرائیل بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یعْرِشُونَ» (آیه 137 سوره اعراف)

«و مشرق ها و مغرب های پربرکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، به خاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخ های مجلل) می ساختند و آنچه از باغ های داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم!»

در این آیه خداوند، پیروزی بنی اسرائیل را محصول شکیبایی آنها در مبارزه با فرعونیان می داند و صبر و مقاومت را شرط پیروزی بر مستکبران معرفی و می فرماید: مستضعفان و ملتی که صابر و مقاوم باشند وارثان زمین هستند.

طبق این آیه، نخستین اصل اساسی برای مقابله با مستکبرین و زورگویان، صبر و پایداری در برابر تهاجمات گسترده آنها و مشکلات و گرفتاری هاست. هرقدر دشمن زورگو قوی تر باشد، استقامت بیشتری نیاز است.

 رهبری شایسته و جمع شدن یاران

«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً»(آیه 75 سوره نساء)

«چرا درراه خدا، و (درراه) مردان وزنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟! همان افراد (ستمدیده ای) که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!»

وجود رهبری شایسته و جمع شدن یاران و افراد جامعه گرد محور او از ضروریات مبارزه با استکبار است. رهبر صالح و نیروی انسانی دو شرط اساسی برای مبارزه با ستمگران است.

از این آیه درمی یابیم که برای رهایی از چنگال ظالمان، پیش از هر چیز، وجود رهبر و سرپرست لایق و دلسوز لازم است. بعد از رهبر در این آیه به یاوران صدیق اشاره شده است؛ بنابراین وجود یار و یاور بدون استفاده از رهبری بی نتیجه خواهد بود. درواقع یار و یاور و سرباز و لشگر نیاز است، اما اصل اساسی اول رهبر است.

 اتحاد و انسجام

یکی از راه های سلطه مستکبران بر مردم و به استضعاف کشیدن آنان ایجاد تفرقه است. نقطه مقابل تفرقه اتحاد است پس برای مبارزه با مستکبران باید در جهت مخالف تفرقه گام برداشت و با وحدت و انسجام، ضربه ای مهم بر آنان وارد کرد. در قرآن ضمن تأکید بر برادری مؤمنان، بر سازش میان آنان امر شده است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(آیه 10 سوره حجرات) «مؤمنین برادر یکدیگرند، پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید باشد که مشمول رحمت الهی شوید.» اسلام وحدت را از جمع مسلمانان نیز فراتر برده و حتی از اهل کتاب هم خواسته است که با همراهی مسلمانان حول اصل مشترک توحید حرکت و نفی شرک کنند.

 برخورد تهاجمی

«الَّذینَ آمَنُوا یقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیطانِ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً»(آیه 76 سوره نساء)

«کسانی که ایمان دارند در راه خدا پیکار می کنند و آنان که کافرند درراه طاغوت. پس شما با یاران شیطان پیکار کنید، زیرا نقشه شیطان ضعیف است.»

در این آیه خداوند برخورد تهاجمی با استکبار را خواستار شده است.

مستکبر مانند حیوانی است که اگر به آن حمله کنی، عقب نشینی می کند و اگر از آن بترسی و گریز کنی، دنبالت می آید.

وجود این روحیه در مستکبرین اقتضا می کند که مردم مستضعف همواره در برابر آنها موضع تهاجمی اتخاذ کنند تا زمینه پیشروی پیدا نکنند.

ستمگران اهل شفقت و دلسوزی نیستند؛ از این رو بعد از استعمار بر آن ملت رحم نمی کنند و دست از استعمار برنمی دارند.

پیامبر اکرم (ص) در برابر افراد مستکبر سیره تهاجمی داشتند و در نامه ای که به سران ایران، رم و برخی از کشورها فرستادند، با آنها از موضع برتری سخن گفتند. به عنوان مثال در نامه ای که ایشان به پادشاه ایران فرستادند، به وی امر کردند که مسلمان شو تا در سلامت باشی ....

تحقیر و شکستن شکوه دروغین مستکبران

«وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیکُمْ مَقامی‏ وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَ لا تُنْظِرُونِ» (آیه 71 سوره یونس)

«ای قوم من اگر مقام و یادآوری من و آیات الهی بر شما سنگین است، من بر خدا توکل کرده ام. فکر و قوه و قدرت خود و خدایتان را یکجا گرد آورید تا هیچ چیز بر شما پوشیده نماند پس اگر می توانید به حیات من پایان دهید و هیچ مهلتم ندهید.»

رفتار حضرت نوح (ع) در برابر قوم سرکش و متکبرش این است که با تحقیرآمیزترین لحن با آنها سخن می گوید.

انسان کم ظرفیت وفاقد شخصیت هنگامی که همه چیز بر وفق مرادش باشد دچار غرور می شود و طغیان و سرکشی را شروع می کند که نخستین مرحله آن برتری جویی و استکبار بر دیگران است که برای مقابله با آن نیاز است شکوه دروغین آنان تحقیر و شکسته شود.

 

عطر ماندگار: از بیانات رهبر معظم انقلاب

بازخوانی گزیده ای از پیام  مقام معظم رهبری به مناسبت 13 آبان

به كليه قشرهاي مردم عزيز مخصوصا كساني كه از آگاهي بيشتري نسبت به حقايق موجود جهان و ايران برخوردارند، توصيه مي كنم كه بيش از همه چيز يك عنصر اساسي را هميشه در مد نظر داشته باشند و آن وحدت كلمه و حفظ يكپارچگي عموم ملت است . اين را اصلي بدانيد كه بايد بر همه گفتارها و كردارها و فعاليت هاي فردي و اجتماعي ملت ما حاكم وناظر باشد. كشوربزرگ و پراستعداد و پرنشاط ما هنوز راه هاي زيادي هست كه بايد بپيمايد؛ راه هايي كه به سعادت كامل ملتمان منتهي مي شود و در زندگي مردم جهان نيز تأثيراتي عميق مي گذارد. راه هايي كه به امنيت و رفاه و معنويت نه فقط در سطح كشور خودمان بلكه در سطح منطقه اسلامي و حتي در سطح جهان نايل مي شود، راه هايي كه از آغاز دوران استعمار يعني از بيش از دويست سال پيش تا كنون ، قدرت هاي سلطه گر عالم هرگز اجازه پيمودن آن را به هيچ يك ازكشورهاي زيرسلطه نداده اند و كشور عزيز ما هم مانند ديگر كشورهاي اسلامي همواره از آن محروم بوده است ، امروز آن كشوري كه حق دارد به جرأت داوطلب پيمودن اين راه ها شود و مطمئن باشد كه دخالت و تحميل قدرت هاي شيطاني، قادر نيست او را از اقدام به حركت و استمرار آن باز دارد كشور ما وملت ماست . پايبندي و ايمان عميق به اسلام و رهايي از نفوذ و سلطه قدرت هاي استكباري اين امكان را كه براي كمتر ملتي و كشوري پيش آمده ، دراختيار كشور ما و ملت ما قرار داده است ؛ ليكن شرط اساسي ، وحدت و يكپارچگي ملي است و اگر نباشد، همه آنچه هست، بيهوده خواهد بود پس مرز ميان پيروزي همه جانبه ملت ما يا خداي نكرده ناكامي و هدر رفتن همه زحمات گذشته ، يك چيز بيش نيست و آن وحدت كلمه ميان مردم است . دشمن به همين دليل است كه براي شكستن وحدت ملت ، سرمايه گذاري مادي و معنوي هنگفتي كرده و مي كند. گروه ها و جناح ها و اشخاص و دستگاه ها در هر نقطه كه تلاش خود را مضر به وحدت ملت ديدندف بايد آن را متوقف سازند. در تمام حوادث بزرگ تاريخ بيداري و مبارزات ملت ، هرجا شكست و نامرادي پيش آمده، بر اثر شكسته شدن صف واحد ملت بوده است . ما امروز حق نداريم تجربه هاي گذشته را تكرار كنيم و هيچ عذر و بهانه اي براي صدور گفتار و عملي كه ناقض وحدت است، پذيرفته نيست .

ملت ما بحمدالله در تمام دوران پس از انقلاب و در تمام حوادث مهم وحدت كلمه خود را پشت سر امام عظيم الشأن راحل با استحكام حفظ كرد و تعارض هاي گروهي و جناحي را به چيزي نگرفت و امروز هم بحمدالله به همين گونه است، ليكن صاحبان بيان و قلم و تريبون بايد توجه كنند كه تعارض ها و مناقشات گروهي ، نخستين ضررش آن است كه آنان را ازتوجه به مسايل مهم جهان و منطقه غافل ساخته و قهرا وظايف آنان در قبال ملت را از يادشان خواهد برد و ضرر بزرگ تر آن كه راه اين گونه افراد را ازملت جدا خواهد ساخت (13 آبان 1369).