تواضع، نعمت الهی
مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ علی کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بهِ وَ الجُلوسُ دونَ شرَفِ المجْلِسِ؛ سلام کردن به هرکه بر او می گذری و نشستن در جای پایین مجلس، از تواضع است. (تحف العقول، ص ۴۸۷)
شرح حدیث
یکی از نعمت های الهی، تواضع و فروتنی است.افراد متواضع، محبوبند و متکبران، منفور.
تواضع، نشانه هایی دارد؛ یکی هم سلام دادن به دیگران است، هرکه می خواهد باشد. بعضی ها فقط به دوستان و آشنایان سلام می دهند، اما توصیه دین ما این است که در جامعه اسلامی، هر مسلمان در برخورد با مسلمان دیگر، ابتدا سلام دهد. حضرت محمد (ص) نیز چنین بودند و در سلام دادن به دیگران پیشدستی می کردند. هنگام ورود به مجلس، هرجا که جا بود، می نشستند و جای خاصی را برای نشستن خود قرار نداده بودند (مکارم الاخلاق، ص ۱۴) و این نیز نشانه دیگری از تواضع است.
رسیدن به این کمال اخلاقی، تمرین می خواهد
باید به مرور و استمرار، هرجا که پای خودبینی و خودخواهی به میان می آید، آن«من» را زیر پا گذاشت و غرور خویش را شکست تا فروتنی جزء خلق و خوی انسان و تکبر ریشه کن شود.
هرکه شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد
سبز شد دانه، چو با خاک، سری پیدا کرد
تصمیم بگیریم بدون تکبر و خودپسندی، به هرکه رسیدیم، سلام کنیم. خواهیم دید که کبر و غرور، به تدریج از وجود ما ریشه کن می شود و جای آن را تواضع و افتادگی می گیرد. آنگاه، هم رحمت الهی شامل حال ما می شود، هم محبوبیت مردمی پیدا می کنیم.
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است
معرفی تفسیر المیزان
«تفسير الميزان»، اثرى است در 20 جلد به زبان عربى در تفسير قرآن كريم، نوشته علامه سید محمد حسين طباطبايى.
انگيزه شروع اين تفسير از هنگام تدريس علامه در حوزه علميه قم براى طلاب علوم دينى شكل گرفت كه ایشان در نهايت با اصرار شاگردانش به جمع آورى آن دروس پرداخت.
علامه طباطبايى تفسير قرآن را در سال 1333 شمسی آغاز كرد و در2 آبان 1350 شمسی به پايان برد.
گزارش محتوا
تفسير الميزان يكى از منابع اصيل فرهنگ و معارف اسلامى در قرن اخير به شمار می رود. اين كتاب عظيم در واقع دایره المعارفی جامع، مشتمل بر مباحث عميق قرآنى، حديثى، فلسفى، عرفانى، ادبى، اخلاقى، تاريخى، اجتماعى و غيره كه با طرحى بی سابقه و شيوه اى محققانه به رشته تحرير درآمده است. اين تفسير ارزنده از نظر صورى و معنوى، رعايت موازين صحيح قرآنى، تفكيك مباحث تفسيرى و روائى و علمى از يكديگر، نقد و بررسى و تحليل آرای برخى مفسران و ديگر موارد مشابه، آنچنان بديع است كه می توان گفت در طول تاريخ تفسير قرآن، كتابى به اين دقت و ظرافت و جامعيت تاليف نشده است.
علامه طباطبايى، پس از نقد و بررسى تمام روشهاى تفسيرى در مقام استنتاج بر اين باوراست كه كه تمامى اين روشها از نقيصه اى بزرگ رنج می برند و آن عبارت است از تحميل نتايج بحثهاى علمى يا فلسفى از خارج بر مدلول آيات كه در اين صورت، تفسير به تطبيق تغيير يافته و تطبيق، تفسير نام گرفته است و بسيارى از حقايق قرآن مجاز جلوه داده شده و شمارى از آيات تأويل شده است.
علامه با آگاهى از نقايص روش مفسران پيشين و با توجه به رعايت ظرايف و دقايق لازم در تفسير صحيح كتاب خدا و نيز با در نظر داشتن هدفى متعالى، اين تفسير را به نگارش درآورد.
علامه در آغاز تفسير مقدمه اى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سير تطور تفسير و روشهاى آن دارد. در اين مقدمه ديدگاه خود را درباره تفسير و چگونگى برخورد با آن و تفاوت كلى اين برخورد با روش گروهى از اخبارى مسلكان و حشويه( از شعب و فرق انحرافی) كه قرآن را از حجيت ساقط می كنند و تفسير را تنها از زاويه حديث قابل استناد می دانند و حتى گاه می گويند، قرآن قابل فهم براى ما نيست، نگاهى انتقادى می اندازد و به دلايلى كه برمی شمارد، آن را رد می كند. در پايان اين مقدمه روش خود را بازگو می كند. ايشان روش اهل بيت(علیهم السلام) را در تفسير، تفسير قرآن به قرآن می داند و در اين زمينه به نمونه هايى از تفسير اهل بيت( ع) در جاى جاى كتاب ارجاع می دهد.
شيوه تفسيرى علامه طباطبايی
شيوه علامه طباطبايى در تفسير به اين شرح است كه در آغاز چند آيه از يك سوره را می آورد، پس از آن به بخشى تحت عنوان بيان آيات كه شامل مباحث موضوعى است، می پردازد. در اين قسمت غالبا مباحث لغوى، ادبى، توضيح معناى آيه با توجه به آيات نظير و مشابه و مسائل دلالتى آيه مطرح می شود. سپس در بخشى ديگر نقل و نقد احاديث و اخبار آغاز می شود. در اين قسمت علامه از منابع گوناگون حديثى شيعه و سنى سود می جويد و عمده مطالب( بحث روايتى) را نقل و نقد دلالتى اين دسته از اخبار تشكيل می دهد.
اما درباره آيات الاحكام از آنجا كه به فقه بازمی گردد، علامه از بحث درباره آنها پرهيز كرده است.
جمع ميان دو شيوه تفسيرى ترتيبى و موضوعی
علامه با مراعات ترتيب در تفسير آيات، آيه به آيه و سوره به سوره، از جايگاه بلند تفسير موضوعى نيز كه اهميت آن امروزه روشن شده غافل نبوده و هر دو جنبه را با كمال دقت و ظرافت دنبال كرده و تفسيرى كامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است. تفسير موضوعى از ديدگاه ايشان اهميت فراوانى داشته و ايشان به اين ترتيب مقاصد عالى و معارف جليل قرآن را دسته بندى كرده آماده و كامل به پژوهشگران عرضه داشته است.
طرح مسئله وحدت موضوعى هر سوره
هر سوره داراى هدف به خصوصى است كه آن را با مقدمه اى ظريف دنبال می كند وبا خاتمه اى بس شيوا به پايان می رساند و اختلاف عدد آيات سوره ها به همين امر بستگى دارد و تا مقصود نهايى حاصل نشود، سوره به پايان نمی رسد و كوچكى و بزرگى هر سوره به كوتاهى و بلندى هدف و مقصود از هر سوره وابسته است. به عقيده علامه هر سوره صرفا مجموعه آيات پراكنده و بدون جامع واحدى نيست؛ بلكه يك وحدت فراگير بر هر سوره حاكم است و پيوستگى آيات را می رساند و مسئله وحدت موضوعى يا وحدت سياق در هر سوره، كه از قراين كلامى قابل توجه است، از همين جا سرچشمه گرفته است.
نظريه سريان و جريان يك روح كلى و حاكم بر سراسر قرآن
اين نظريه بر تمامى آيات و سور سايه افكنده، حقيقت و جان كلام الهى را تشكيل می دهد. علامه بر اين باور است كه در پس ظاهر الفاظ و معانى، حقيقتى والاتر نهفته است كه گوهر قرآن و بطن آن را تشكيل می دهد، داراى وحدتى استوار و از هر گونه تجزيه و تفصيل مبراست. آن حقيقت همانند روح در جسد، عينيت وجودى دارد و سر منشأ تمامى احكام و شرايع و بيانات قرآن است كه نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهيم است، بلكه از سنخ عالم امر و ملكوت است كه هرگز دست آلوده خاكيان به آن نمی رسد.
عينيت بخشيدن به مسئله« القرآن يفسر بعضه بعضا»
علامه با قدرت و احاطه فوق العاده به تمامى آيات مرتبط با يكديگر اين مساله را عينيت می بخشد، به گونه اى كه هر يك از آيات نسبت به آيات ديگر، رافع ابهام و شك آن بوده است.
چگونگى رسيدن به حقايق تفسيرى و دقایق تأويلى قرآن كريم
اين عمده ترين ويژگى است كه از جايگاه فطرت پاك و درون تابناك بايد نشأت گيرد و علامه بزرگ از همين صراط سوىّ به مبانى تفسير و معانى تأويل دست يافته است.
توضيح اينكه قرآن در بيان مطالب و ارائه مقاصد- چه تفسير و چه تأويل- شيوه خاصى دارد كه از ساير شيوه ها جداست. قرآن براى رساندن مطالب خود و القاى مفاهيم عالى، روشى مخصوص به خود دارد و اگر كسى خواسته باشد از روشهاى معمولى براى رسيدن به معانى قرآن بهره گيرد، بسى اشتباه رفته، زيرا قرآن كلام الهى است و فروغى فروزان دارد كه هر دلى آمادگى تابش آن را ندارد. علامه طباطبايى با همين ديد روشن و نهاد پاك، پايه اين تفسير ارزشمند را پی ريزى کرده و كاملا در اين راه موفق شده و توانسته است حقايقى گرانبها را براى امت اسلام به ارمغان آورد كه ديگران توان آن را نداشتند و خود را به دشوارى انداختند.
تأويل از ديدگاه علامه واقعيتى است كه بيانات قرآنى از حكم و پند و حكمت بدان تكيه دارند و اين حقيقت در تمام آيات قرآنى- چه محكم و چه متشابه- موجود است و از قبيل مفاهيم و مدلولهاى الفاظ نيست؛ بلكه از امور عينى خارجى است و الفاظ آن را در برنمی گيرند و از آن رو، خداوند آن را با الفاظ به بند كشيد تا بشر را اندكى با حقيقت آن آشنا سازد.
به باور علامه منظور از تأويل آيه، جنبه مفهومى آن نيست كه آيه بر آن دلالت می كند؛ بلكه تأويل از قبيل امور خارجى است. البته نه هر امر خارجى تا اينكه مصداق خارجى خبر، تأويل آن باشد؛ بلكه امر خارجى خاصى كه نسبت آن با كلام الهى نسبت ممثل با مثال و باطن با ظاهر است.
خلاصه آنكه تأويل قرآن عبارت است، از حِكَم و مصالح نهفته كه منظور الهى بوده و تمامى احكام و معارف قرآن از همان جا نشأت گرفته است.
عطر ماندگار: از بیانات رهبر معظم انقلاب
نامه تاریخی رهبر معظم انقلاب در جریان عملیات آزادسازی سوسنگرد
سرکار سرهنگ قاسمی
فرمانده لشکر 92 زرهی
با سلام
شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کرده اند که تیپ 2 فردا وارد عمل نشود، مگر بنا به امر و منظورشان امر آقای رییس جمهور است. من این عدول از تصمیم جلسه عصر را قابل توجیه نمی دانم و این به معنای تعطیل و یا به ناکامی کشاندن عملیات فرداست. استعداد دشمن چنان است که دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند. اگر تیپ 2 وارد عمل نشود، در حقیقت تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهایی بخواهیم منتظر تصمیم تیمسار ظهیرنژاد بمانیم، وقت خواهد گذشت. جوانان ما در شهر سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری دشمن را سبک نکنیم، همه نابود خواهند شد و شهر کاملا سقوط خواهد کرد.
خلاصه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان منوال که عصر صحبت شد، پیش رود و تیپ 2 آماده باشد که صبح وارد شود. در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عدول کرده است.
سید علی خامنه ای