گپ وگفت با هنرمندی از خانواده شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران

گوشه های ذهن من  بر بوم نقاشی

مشعل      کار در محیط های صنعتی، سخت و طاقت فرساست و شاید کمی دور از ذهن باشد کسی که سال ها در میان اشکال خشک و خشن تاسیسات و توربین های صنعت انتقال نفت ایران زندگی کرده است، همچنان لطافت درونش را بر بوم های نقاشی به تصویر بکشد. وحید پوریزدان پناه با هنر زیسته است و با بیش از 29 سال سابقه کار در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران، دستان هنرمندش بر بوم های نقاشی نیز خوش می رقصد. با این هنرمند نقاش که هم اکنون به عنوان رئیس امور طراحی پروژه های مخابرات شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران خدمت می کند و نمایشگاه آثارش با عنوان «گوشه های ذهن من» در تیرماه امسال مورد استقبال مردم قرار گرفت، گفت وگو کرده ایم که از نظرتان می گذرد.

   از چه سالی وارد صنعت نفت شدید؟

سال 1368 از طریق کنکور سراسری دانشگاه ها در رشته الکترونیک دانشگاه صنعت نفت پذیرفته شدم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه در شركت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه جنوب شرق(رفسنجان) مشغول به کار شدم. از سال 72 تا سال 74 در رفسنجان مشغول بودم و بعد از آن به بندرعباس منتقل شدم و در نصب و راه اندازی مخابرات پالایشگاه بندرعباس فعالیت داشتم. سپس دوباره به رفسنجان انتقال يافتم و در نهایت سال 1380 به طور کامل به تهران عزیمت کردم و در ستاد شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران مستقر و مشغول به فعالیت شدم.

    همکار بودن با یک هنرمند حس لذت بخشی است، چـرا همکاران بیـشتر شما را به عـنوان مهندس می شناسند تا نقاش؟

طبیعی است، سعي بر تداخل نداشتن زندگي كاري و هنري می تواند دليل اين مطلب باشد. 29 سال کار در مناطق عملیاتی رفسنجان، بندرعباس و تهران می تواند باعث شود تا وجهه فنی من برای همکارانم نمایان تر باشد.

     از کودکی نقاشی می کشیدید؟

بله. پدرم نقاش است و به عنوان هنرمند حرفه ای در اين زمينه فعاليت می کند. من هم در اين محيط با نقاشي انس گرفته ام. از وقتی که به یاد دارم، نقاشی کشیده ام. نقاشی کشیدن از دغدغه های زندگی ام بوده و وقتی به گذشته نگاه می کنم، مسیری پر از هیجان و حسرت را می بینم.

   این هیجان و حسرت برای چیست؟

خلق اثر هنري نيازمند هيجانات دروني است، اگرچه متاثر از شرايط پيراموني باشد. سال 68 می خواستم در کنکور هنر شرکت کنم، اما آن روزها شرایط فارغ التحصیلان هنر نقاشي مناسب نبود. این اتفاق سبب شد چند سالی از فضای هنر دور شوم و این حسرت همیشگی با من است که چرا سال های جوانی نتوانستم در دانشگاه هنر، نقاشی بخوانم.

    اما این اتفاق هم سبب نشد که به طور کامل از نقاشی دور شوید، درست است؟

بله همین طور است. بعدها به دنبال علاقه مندی ام رفتم و در سال 95 در مقطع كارشناسي ارشد رشته هنر نقاشي در تهران ادامه تحصيل دادم.

  لازم است در این زمینه موضوعی را مطرح کنم. پدرم فارغ التحصیل رشته معماری دانشگاه علم و صنعت بود و سال ها در دانشگاه پلی تکنیک و در رشته معماری تدریس می کرد. علاقه به نقاشي سبب شد تا معماري را رها كرده و نقاشي را به طور حرفه ای ادامه دهد؛ زمانی که پای صحبت پدرم می نشستم، مطلبی را برایم گوشزد می کرد؛ عمر آدمی کوتاه است و فرد باید این عمر را در مسیری که علاقه مندی اوست، طي كند تا رشد و ارتقا يابد. این جمله همیشه در یادم مانده است و بعدها سبب شد که با وجود مشغله های زیاد کاری هیچگاه از علاقه مندی ام دست نکشم و در این مسیر گام بردارم.

  این شد که وارد دانشگاه شده و در رشته نقاشي تحصیل کردم. معتقدم خیلی از مسائل در دانشگاه پاسخ داده می شود و زوایای گنگ ذهن در این محیط آموزشی نمایان می شود.

    آیا در نقاشی هایتان سبک خاصی را دنبال می کنید؟

سبک ها از ساختارهای اجتماعی سرچشمه می گیرند که ریشه هیچ کدام از آنها در ایران نیست. من به عنوان يك ايراني در اين زمان و مكان بر اساس خلاقيت به بيان محيط پيرامون خود پرداخته ام، طبيعت و جامعه.

به عنوان مثال نمایشگاه اخیر من به بيان دو نگرش متفاوت از دغدغه های اجتماعی و ساختار طبیعت پرداخته که در آنها المان های انسانی دیده نمی شوند.

    کار در محیط شرکت، چه تاثیری روی آثار هنری شما داشته است؟

طبیعتا بی تاثیر نبوده است. زندگی چند ساله ام در مناطق عملیاتی جنوب و خلیج فارس باعث شده است بخشي از آثارم از خلیج فارس  تاثیر بپذیرد. كارهايي که در سال 93 فروخته شد، الهام گرفته از صنایع نفتی فعال در استان هرمزگان بود.

    خانواده چه نقشی در موفقیت شما داشته است؟

نقش خانواده بی تاثیر نبوده و نیست. اما شرایط حاکم بر جامعه، واقعیت دیگری را نمایان می کند. دغدغه ها و مسائل بی شمار در زندگی وجود دارد که هنر در آن رنگ می بازد.

زمانی که برای ادامه فعالیت به تهران آمدم، به قدری دغدغه های تامین معیشت زندگی برای خودم و خانواده ام زیاد بود که کمتر فرصت پرداختن به نقاشی را داشتم، اما نکته حائز اهمیت این است که این انگیزه های درونی است که سبب شد تا به نقاشي ادامه دهم و به عنوان فرد کوچکی از جامعه هنری، نوآورانه احساسات درونی ام را بیان کنم.

    در آثار شما نگاه اقتصادی هم وجود دارد؟

بخشي از هنر، نیم نگاهی به اقتصاد دارد، اما دغدغه من در نقاشی تجاری نیست. تاکنون کپی کار نکرده ام و كارهايم براي بيان ذهنيات و احساساتم  براساس اصول زيباشناختي شكل گرفته اند نه با نگاه اقتصادی.

 به مخاطب احترام گذاشته ام و در آثارم سعي کرده ام بيننده به تفكر وادار شود و هر مخاطب بر اساس عمق بينش و تجارب خود برداشتي از آثار داشته باشد، پس ممكن است خیلی مخاطب تجاری و اقتصادی نداشته باشند .

   در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید.

مخاطبان هنر، مردم هستند و نقاشي می تواند در بالا بردن سطح بينش ديداري مردمان، تاثيرگذار باشد و اين روياي من است.