110 سالگي صنعت نفت
مشعل 5 خرداد سال 1287 هجري شمسي براي نخستين بار يک گروه اکتشافي نفت، در شهرستان مسجد سليمان استان خوزستان در پي ماه ها حفر چاه به نفت رسيد.
ويليام ناکس دارسي، ميليونر استراليايي، نخستين فردي بود که با روش هاي جديد روزآمد و دستگاه هاي حفاري مکانيکي در ايران به اکتشاف نفت و حفر چاه پرداخت. او ابتدا گروهي فني را به سرپرستي زمين شناسي به نام برلز استخدام و به ايران اعزام کرد. اين گروه، پس از بررسي هاي زمين شناسي، گزارش رضايت بخشي داد. احتمال وجود نفت در حوالي قصر شيرين و شوشتر را زياد و در ديگر نقاط اميدوارکننده دانست.
پس از دريافت اين گزارش، دارسي نماينده اي به نام ماريوت را در سال 1901 به دربار ايران فرستاد. ماريوت امتياز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ايران، به جز ايالات شمالي يعني خراسان، مازندران، استرآباد (گرگان کنوني) و آذربايجان را از مظفرالدين شاه گرفت. مدت اين امتياز که بعد ها به «امتياز دارسي» مشهور شد، 60 سال و ابتداي آن از هشتم صفر 1319 قمري بود. به موجب امتيازنامه دارسي، وي تعهد کرده بود که ظرف مدت دو سال پس از عقد امتياز شرکتي براي بهره برداري از امتياز مزبور تشکيل دهد و پس از آن مبلغ بيست هزار ليره نقد و معادل بيست هزار ليره سهام شرکت مزبور را به دولت ايران تسليم کند.
چند ماه پس از عقد اين قرارداد که از طرف ايران به امضاي مظفرالدين شاه، امين السلطان، ميرزا نصرالله مشيرالدوله و مهندس الممالک (نظام الدين غفاري) رسيد، حفاري اولين چاه در محلي به نام چياسرخ يا چاه سرخ، در شمال غرب قصر شيرين آغاز شد. کار حفاري به علت نبود راه و ناامني به کندي پيش مي رفت تا آنکه در تابستان 1903 در عمق 507 متري به گاز و کمي نفت رسيد.
چاه دوم هم در همين ناحيه در عمقي مشابه به نفت رسيد. بهره دهي اين چاه در حدود 175 بشکه در روز بود. دارسي با ارزيابي نتايج دريافت اگر در ناحيه چياسرخ نفتي بيش از اين مقدار هم بيابد به علت دوري از دريا و نبود امکان حمل به بازار مصرف، سودي عايد او نخواهد شد. ناحيه را ترک کرد و به خوزستان روي آورد.
در نيمه اول سال 1908 سرمايه شرکت رو به پايان بود و هنوز نفتي در منطقه خوزستان کشف نشده بود. روساي شرکت به مسئول عمليات دستور توقف عمليات را مي دهند، ولي او که با توجه به اطلاعاتي که در محل به دست آورده بود، وضع را بهتر ارزيابي مي کرد، چند روزي از اجراي دستور توقف خودداري کرد و به حفاري ادامه داد. در روز پنجم خرداد 1287 شمسي برابر با 1908 ميلادي مته حفاري به لايه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. عمق چاه 360 متر بود. دومين چاه که 10 روز بعد به نفت رسيد 307 متر عمق داشت.
پس از کشف نفت در ايران در سال 1909 شرکت سابق نفت ايران و انگليس تشکيل شد و از سال 1908 تا سال 1928 تمام نفت توليدي ايران از ميدان نفتي مسجد سليمان استخراج شد. در اين سال ميدان نفتي هفتکل ، در سال 1930 ميدان نفتي گچساران ، در سال 1936 ميدان نفتي آغاجاري و در سال 1938 ميدان هاي نفتي لالي و نفت سفيد کشف شد. ميدان نفت خانه را در عراق ، در سال1927 شرکت نفت انگليس و عراق کشف کرد. نيمي از اين ميدان درخاک ايران قرار دارد که اکنون نفت شهر ناميده مي شود. با کشف اين هفت ميدان نفتي، حوزه مورد قرارداد شرکت نفت سابق ايران و انگليس به صورت يکي از مناطق مهم نفتي جهان درآمد.
در سال 1329 با ملي شدن صنعت نفت از شرکت نفت ايران و انگليس خلع يد به عمل آمد. پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و عقد قرارداد با کنسرسيومي که از چندين شرکت بزرگ نفتي تشکيل شده بود، عمليات اکتشافي گسترده اي در دو دهه 1960 و1970 در حوضه رسوبي زاگرس انجام شد و تعداد ميدان هاي نفتي بزرگ وکوچک که در اين حوضه و درخشکي کشف شده بود به 50 ميدان رسيد.
اکتشاف نفت در خليج فارس در اواخر دهه 1950 آغاز و اولين ميدان نفتي بهرگانسر در سال 1960 کشف شد. در دهه 1960 بيش از 10 ميدان نفتي در بخش ايراني خليج فارس کشف شد. اين دهه از نظر تعداد ميدان هاي نفتي کشف شده در خشکي و دريا در ايران دهه منحصر به فردي است. در سال 1305 سه مهندس روسي در خارج از حوضه قرار داد شرکت سابق نفت ايران و انگليس درخوريان سمنان اقدام به حفر چاه کردند. چاه حفر شده در خوريان شايع شد که به نفت رسيده است؛ ولي واقعيت اين بود که در عمق صدمتري چاه به آبي مخلوط با مقدار کمي نفت برخورد کرده بود.
در سال 1308 چند زمين شناس خارجي از سوي شرکت تحقيقات ايران و فرانسه به نواحي مازندران و سمنان اعزام و مطالعاتي انجام دادند و پس از حفر دو حلقه چاه کم عمق در مشرق بابلسر که نتيجه اي به بار نياورد، شرکت ، منحل و کارشناسانش در سال 1310 ايران را ترک کردند.
در سال 1314 هنگام حفر قنات در جنوب قم آثاري از مواد نفتي درروي آب قنات ديده شد. دولت وقت پس از اطلاع واحدي به نام اداره مهندسي اکتشافي در وزارت دارايي تاسيس کرد که وظيفه آن اکتشاف نفت در نواحي مرکزي و شمالي کشور بود. اين واحد با استخدام چند کارشناس آلماني و خريد دو دستگاه حفاري ضربه اي و دوراني ، عمليات را در نواحي قم و مازندران آغاز کرد، دو حلقه چاه در خشت سرو دوحلقه چاه نزديک به کوه نمک حفر شد. حفاري ها نتيجه اي به بار نياورد و در سال 1318 متوقف شد.
در سال 1327 دولت ايران براي انجام اکتشاف درخارج از حوضه قرارداد شرکت نفت سابق ايران و انگليس، شرکت سهامي نفت ايران را تشکيل داد. اين شرکت از سال 1328 عمليات اکتشافي را با استخدام زمين شناسان سوئيسي و مهندسان معدن ايراني آغاز و در سال 1335در طاقديس البرز در ناحيه قم نفت قابل ملاحظه اي کشف کرد. در سال 1337 ميدان گازي سراجه در شرق قم کشف شد. پس از ملي شدن صنعت نفت و تشکيل شرکت ملي نفت ايران، شرکت ايران نفت در سال 1339 به آن پيوست و به فعاليت اکتشافي در خارج از حوضه قرارداد با کنسرسيوم سابق با نام امور اکتشاف و استخراج ادامه داد. در سال 1345 اين شرکت در دشت مغان آذربايجان و درسال 1346 درگرگان به ترتيب نفت و گاز کشف کرد. بهره برداري از نفت دشت مغان به علت تراوايي بسيار کم سنگ مخزن و گاز کشف شده در گرگان نيز به علت بهره دهي کم چاه که در حدود پنج ميليون پاي مکعب در روزبود، اقتصادي تشخيص داده نشد.
امور اکتشاف و استخراج شرکت ملي نفت ايران در سال 1347 ميدان عظيم گازي خانگيران و در سال 1360 ميدان گازي گنبدلي را به ترتيب در غرب و جنوب شهر سرخس کشف کرد. در دهه 60 به دليل هم زماني با جنگ ايران و عراق، اکتشاف نفت با رکود نسبي همراه بود. در اين دوره امکانات اکتشاف صرف امور توليد شد و بيشتر ميدان هاي کشف شده مرتبط با فعاليت هايي است که قبل از انقلاب آغاز شده بود.
در دهه دوم بعد از انقلاب آهنگ فعاليت هاي اکتشافي به تدريج سرعت گرفت و امکانات بيشتري تخصيص داده مي شد. با افزايش فعاليت ها در دهه سوم، مقدار نفت کشف شده در اين دوره تقريباً دو برابر دوره قبل بود. از جمله مهم ترين اکتشاف در اين دهه، کشف ميدان گازي پارس جنوبي است که جزو بزرگترين ميادين گازي کشف شده در جهان است.
در حال حاضر ايران داراي يکي از بزرگ ترين ذخاير نفت و گاز اثبات شده جهان است که آن را در رديف چهارمين دارنده ذخاير نفت و اولين دارنده ذخاير بزرگ گاز طبيعي قرار مي دهد. ايران که در ميان 10 کشور عمده توليدکننده نفت خام و پنج کشور اصلي توليد کننده گاز طبيعي جهان قرار دارد، در سال 2017 روزانه حدود چهار ميليون و 700 هزار بشکه نفت و ديگر مايعات و حدود هفت تريليون و 200 ميليارد فوت مکعب گاز طبيعي خشک توليد کرده و ميزان صادرات نفت از مرز روزانه 2 ميليون و 500 هزار بشکه گذشته است. روزانه حدود 18 ميليون و 500 هزار بشکه نفت خام و محصولات پالايشي در سال 2016 از تنگه هرمز در سواحل جنوب شرقي ايران انتقال يافته که معادل تقريبا 30 درصد کل نفت جهان مي شود که از طريق دريا انتقال مي يابد و تقريبا 20 درصد همه نفتي است که در جهان توليد مي شود.
گزيده اي از يادداشت مديرعامل شرکت ملي مناطق نفت خيزجنوب
الزام هاي سرآمدي در 110 سالگي صنعت نفت
5 خرداد 1397 مصادف است با آغاز يکصد و ده سالگي صنعت نفت ايران؛ روزي که نخستين چاه خاورميانه در ميدان نفتون مسجدسليمان به نفت رسيد و به نوعي مهم ترين رويداد اقتصادي جهان در منطقه غرب آسيا را رقم زد. اهميت پيدايش نفت در ايران به عنوان يک نقطه عطف تا آنجاست که برمبناي آن مي شود تاريخ کشور را به عصر «پيش» و «پس» از نفت تقسيم و تعيين کرد. هرچند زمامداران آن زمان چندان که بايد به اهميت اين مهم پي نبرده و تا پايان عصر قاجار، نگاه حاکمان رفاه طلب به خوزستان، صرفا از منظر بدي آب و هوا و بي توجهي به منابع عظيم طبيعي و معدني بود که دست استعمار انگليس را براي غارت هرچه بيشتر باز مي گذاشت. در دوره پهلوي نيز به سبب اعتماد بيش از حد به بيگانگان و سپردن عنان اختيار نفت به کنسرسيوم هاي نفتي، اين غفلت تاريخي تا حد زيادي ادامه يافت و دست بيگانگان براي هرگونه تصميم گيري در حوزه استخراج، تصفيه و صادرات نفت باز بود و متناسب با مصالح هفت خواهران نفتي، صنعت به ظاهر ملي شده ايران راهبري مي شد. طلوع انقلاب اسلامي مصادف است با افول کنسرسيوم و پايان کار شرکت هاي چند مليتي خارجي از ايران. از اين تاريخ عهده داري اداره امور صنعت تماما به دست توانمند نيروهاي ايراني بوده که بي ترديد مسئوليت ما را در قبال کم و کيف آن دوچندان کرده است. اکنون با گذشت يکصد و ده سال از عمر صنعت و حدود 40 سال از خروج خارجي ها اين صنعت با فرصت ها و چالش هاي فراوان روبه روست که غفلت و بي توجهي به آنها ممکن است نسل ما را در نگاه آيندگان، مقصر و سهل انگار جلوه دهد. اکنون پنجمين نسل از کارگزاران صنعت نفت در حساس ترين مقطع تاريخي کشور، عهده دار اداره صنعتي هستند که از يک سو با تحريم هاي گسترده آمريکا ( و پيروي پنهان و آشکار اقمار اروپايي اش) و از سوي ديگر با رقبايي در بازار بين المللي نفت روبه رو هستند که از هر فرصتي براي حذف و حتي دشمني با کشور ما دريغ نمي کنند.
اگر ورود يک رقيب جديد يعني توليد نفت از منابع نامتعارف نظير نفت شيل را هم به اين موانع و چالش ها بيفزاييم، به خوبي متوجه خواهيم شد که شرايط کنوني توليد و صدور نفت حداقل براي ما با هيچ يک از مقاطع تاريخي گذشته شبيه نيست، بنابراين تمامي تصميم سازان و دست درکاران مستقيم و غير مستقيم صنعت نفت، بايد ضمن درس آموزي از تجارب و تاريخ پر فراز و نشيب گذشته و با تحليلي درست از شرايط و اوضاع به شدت متلاطم جهان امروز، در تداوم توسعه و استمرار و پويايي صنعت نفت بکوشند و از تصميم هايي که آسيبي متوجه کليت صنعت چه بخش هاي سرمايه گذاري و سخت افزاري و چه حوزه هاي نرم افزاري و نيروي انساني کند، بشدت پرهيز کنند. از طرفي صنعت نفت به درست يا غلط همچنان مهم ترين مزيت اقتصادي بالفعل ايران در عرصه بين المللي است که افزون بر سودآوري تجاري به حفظ جايگاه و نقش آفريني ايران در ميان ملل جهان کمک مي کند. مجموع ذخاير نفت و گاز ايران به گواه مطالعات دقيق مهندسي، مقام نخست را در جهان دارد و از نظر ذخاير گاز نيز، جايگاه اول جهان در اختيار کشور ماست. کساني که با شيوه هاي توسعه تجارت و زمينه هاي سرمايه گذاري آشنايي دارند، بخوبي واقف هستند که با استفاده درست از چنين مزيتي، تا چه حد مي توان به جذب سرمايه و توسعه ساير زيرساخت هاي صنعتي و اقتصادي کشور کمک کرد و به اهداف بلند اقتصادي کشور جامه عمل پوشاند. مشاهده وضعيت توسعه صنعت نفت در برخي کشورها که سهم اندکي از ذخاير نفتي داشته، اما با ايجاد زنجيره ارزش و صدور فناوري، جايگاهي برتر در بازار تجارت و کسب و کار متکي به نفت دارند، بيانگر غفلت از ظرفيت ارزشمندي است که در يکصد و اندي سال گذشته در اختيار ما بوده و حداقل براي 70 سال آينده نيز به قوت خود باقي است. افزون بر اين دارايي نهفته در زير زمين، کشور ما از نظر انباشت تجربه و سرمايه انساني کارآمد، متخصص و با انگيزه نيز، حرف بسيار براي گفتن دارد. نگاهي به وضعيت نيروي متخصص شاغل در اين صنعت نشان مي دهد که سطح دانش و تجربه بخش مهمي از آنان در تراز بين المللي با بزرگ ترين شرکت هاي نفتي جهان قياس پذير است. در اين بين شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب به عنوان خاستگاه صنعت نفت و پيشگام و پيشتاز توليد نفت خام کشور، گنجينه دانش و مهد تجربه آموزي و تربيت مديران و کارشناساني است که اين صنعت را در عبور از کوره هاي سخت گذر جنگ و تحريم هدايت و راهبري کرده و تجربه 40 سال توليد پايدار و صيانتي از ميدان هاي نفت و گاز را در کارنامه درخشان خود دارند.
در کنار اين مزيت ها، بخش خصوصي توانمند داخلي نيز، حضور و قابليتي کم نظير دارد که هم از نظر تأمين خدمات و اجراي پروژه هاي بزرگ و هم به لحاظ طراحي و توليد کالا و تجهيزات پيشرفته، از توان کار و رقابت در فضاي بين المللي برخوردار است. بي ترديد در دهه هاي اخير که دامنه تحريم هاي بين المللي به تدريج عمده بخش هاي صنعت نفت را در برگرفته و مخصوصا بخش بالادستي را نشانه رفته، اين بخش خصوصي و سازندگان توانمند ايراني بوده اند که لوازم و اسباب ادامه کار و استمرار توليد را فراهم آورده و در نقش بازوي دوم اين صنعت عمل کرده اند.
دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتي سومين عنصر اثرگذار و همکار باانگيزه صنعت نفت در اين مدت به ويژه در دو دهه اخير به شمار مي آيند. ايجاد دانشکده هاي مرتبط با صنعت نفت، توسعه تحقيقات در بخش هاي بالادستي و پايين دستي، ورود به عرصه هاي پژوهشي مرتبط با کيفيت افزايي توليد، افزايش ضريب بازيافت و طراحي و ساخت پيچيده ترين تجهيزات مورد نياز صنعت نظير مته ها، سيستم هاي نمک زدايي نفت خام و تلمبه هاي درون چاهي تنها بخشي از نتايج درخشان همکاري بخش خصوصي، دانشگاه و صنعت است. به خود مي باليم که در يکصد و دهمين سالگرد آغاز به کار صنعت نفت ايران، بزرگ ترين ميدان ها و پيچيده ترين امور مرتبط با توليد را با اتکا به توان داخلي و با راهبري و نظارت نيروهاي ايراني به انجام رسانده و اين صنعت را با لحاظ الزامات «ملي» اداره مي کنيم.
بيژن عاليپور
مديرعامل شرکت ملي مناطق نفت خيزجنوب