گفتمان بومي سازي صنعتي و رويکردساخت داخل در گفت وگو با ناصرخردمند، مدير پيشين تدارکات و امورکالاي شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب
خيلي از دستاوردهاي نفت خيز جنوبديده نمي شود
هزاران قلم کالا را بومي سازي کرده ايم
مشعلمسعودرفيعي طالقاني / سردبيربعضي آدمها نام هاي با مسمايي دارند؛ انگار والدين شان موقعي که مي خواسته اندبر آنها نامي بگذارند، در رخساره و جبينشان چيزي فراتر از يک صورت ديده اند؛ «ناصر خردمند» نيز يکي از همين آدمهاست که هم نام کوچک و هم نام خانوادگي اش، مصداق کامل اسم با مسماست؛ هم ترجمان آدم پيروز و پيروزي خواه است و هم تبلور خردمندي.اينها را که مي گويم، بي هيچ اغراقي بخوانيد! آدمي صاف و ساده و بي آلايش که وقتي در اتاق کارش با تابلوي مدير تدارکات و امور کالا در بالاترين طبقه از ساختمان مرکزي شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب، براي نخستين بار ملاقاتش کرديم، گويي سالياني دراز بودکه ما را مي شناخت؛ چندان گرم و صميمي بودکه تمام طول گفت وگو را به آساني و بدون اتوکشيدن هاي غيرلازم و بوروکراتيک طي کرديم.او البته حالا ديگر بازنشسته شده و به ساير هم قطارانش در کسوت استادي و پيشکسوتي پيوسته است.شايدبه آبادان-زادگاهش- برگشته و آنجا روزگار مي گذراندو شايدهم در همان شهر اهواز مانده و داردساماني به کارهاي زندگي شخصي اش مي دهدکه احتمالا ساليان دراز به سبب مشغله زياداز انجامشان باز مانده است.گفت وگو با اين مدير- حالا ديگر بازنشسته - مناطق نفت خيز جنوب، اندکي پيش از بازنشستگي اش و به نيت انتشار در «مشعل»- با علم به بازنشستگي زودهنگام آقاي خردمند- انجام شده است؛ چه آنکه معتقدبوديم بيان ديدگاه ها و تجربيات ارزشمندمديران ارشدبازنشسته مي تواندتا چه ميزان بر مسيرهاي راهبردي صنعت نفت نور بتاباند. ناصر خردمنددر اين گفت و گو از دستاوردهايي سخن گفته که هر يک به تنهايي چراغي فروزان و ارزشمنددر سپهرصنعت نفت ايران هستندو همه با تلاش مردان و زنان زحمتکشي رقم خورده اندکه زنده اندبا اميدسرفرازي موطن شان؛ايران.در اين گفت وگو پرسش هايي از پيشرفت هاي تدارکات کالا در مناطق نفت خيز مطرح کرده ام و نيز از شکل گيري گفتمان ِ بومي سازي صنعتي در عرصه صنعت نفت ايران که بي ترديداگرچه در آغاز راه است، اما گام هاي نخستين را با صلابت برداشته.در ادامه، بخش هايي از متن اين گفت وگورا مي خوانيد:
-آقاي خردمند، لطفا نخست توضيحي درباره محدوده فعاليت هايي که مديريت تدارکات و امور کالا در شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب دارد، بفرماييدتا بتوانيم با يک صورت بندي مشخص، وارداين گپ و گفت شويم. به هرحال تدارکات و امور کالا همان طور که از عنوانش پيداست، مي بايست اساسي ترين وظيفه را در چارچوب کلي وظايف شرکت عهده دار باشد.
مديريت تدارکات و امور کالاي شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب، يکي از زير مجموعه هاي مديريت اين شرکت است که اساسا مسئوليت پشتيباني از توليدرا به عهده داردو در کل وزارت نفت، يکي از عظيم ترين شرکت هايي است که از نظر حجم کار درمناطق نفت خيز جنوب، بزرگترين انبارهاي کالا را دارد.
حدود330 هزار قلم کالا در انبارها داريم که به گمانم در جمهوري اسلامي هيچ انبار کالايي چنين نيست. همان طور که مي دانيد، بيش از 80 درصدنفت خام کشور در همين شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب توليدميشودو بايدبه همين درصد، صنعت نفت ايران را پشتيباني کنيم. وظيفه ما در واقع دوساحتي است ؛پشيباني از توليدو پشتيباني از نگهداشت توليد. به هر حال «توليد» و «افزايش توليد»، تنها مسئله نيست بلکه حفظ پايداري «توليد»، ملاک است. اين پشتيباني به صورت مستمر در تدارکات امور کالا انجام مي شود.براي مثال، پشتيباني کالا يا پشتيباني از تاسيسات.
پس با اين وصف، مديريت تدارکات کالا، مصداقي بارز از واحدهايي است که بايدگفتمان اقتصادمقاومتي را خارج از مرزهاي شعار و در مقام عمل واقعي در کشور پيش ببرند.
بگذاريداز همينجا بگويم که اساسا شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب از گذشته هم در زمينه اقتصادمقاومتي پيشرو بوده؛ هم در صنعت نفت و هم حتي در کل نظام جمهوري اسلامي ايران. اقدام هاي خيلي بزرگي در مناطق نفت خيز در زمينه بومي سازي اقلام موردنياز صنعت نفت تا امروز انجام شده است. در کل حدودبالاي 70 درصداز اقلامي استفاده مي کنيم که ساخت داخل هستندو شايداز معدودشرکت هايي هستيم که به شدت در اين کار پا فشاري کرده ايم و هرگز نمونه خارجي هيچ کالايي را که در ايران ساخته مي شود، استفاده نمي کنيم.
-پس احتمالا بايدبگوييم حرکت در مدار اقتصادمقاومتي، اينجا در شرکت شما به نوعي هر روزه است.
دقيقا همينطور است که مي گوييد. ما هر روز کالاي جديدي را در مناطق نفت خيز بومي سازي مي کنيم و الان ديگر بومي سازي کالاها در صنعت نفت برايمان خيلي عادي شده است.واقفيدکه براي تامين برخي کالاها مدتهاي زيادي به جهت تحريم، چالش هاي اساسي داشته ايم.به هر حال عمده ماشين آلات ما امريکايي و اروپايي و تامين برخي قطعات و اقلامشان دشوار بوده است؛ ما اينها را اکثرا بومي سازي کرده ايم. اين است که در بخش اقتصادمقاومتي، هم در مناطق نفت خيز و هم ديگر شرکت ها کارهاي بزرگي انجام داده ايم.
سهم شرکت هاي ايراني سازنده کالا و عمل و تاثير متقابل شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب و اين شرکت ها در تحولات حوزه بومي سازي چقدر بوده است؟
پاسخ به اين پرسش تان را بايدارجاع بدهم به شرکت هاي ايراني سازنده کالا که همگي بر ارتقاي سطح استانداردهاي حرفه اي شان در خلال کار با صنعت نفت اذعان کرده اند. اين شرکت ها از نزديک با ما کار کردندو توانستندخودشان را از جميع جهات- هم در زمينه ماشين آلات و هم انواع استانداردهاي موردنياز ارتقا بدهند.
چه بخشي از اين شرکت ها زيرمجموعه شرکت هاي دولتي هستندو چه بخشي شرکت هاي خصوصي؟
بالاي 85 درصداز بخش خصوصي هستند. فقط يک يا دو شرکت دولتي هست که آنها هم از شرکت هاي زير مجموعه وزارت دفاع يا «مپنا» هستند.
عمده اقلامي که بومي سازي آنها حايز اهميت است و شما موفق به اين کار شده ايد، چه اقلامي اند؟
اقلام بسيارمهم مثل توربين، کمپرسور و ماشين آلات فرايندي که همه اينها در صنعت نفت اهميت حياتي دارند. مثلا براي اولين بار توربين را در ايران در مناطق نفت خيز ساختيم يا براي اولين بار پمپ هاي فرايندي را در حال ساخت داريم که ساخت شان در حال اتمام است.
شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب چه زماني احساس کردبه بومي سازي اين کالاها نياز دارد؟ اين ضرورت بومي سازي و ساخت داخل از کجا آمد؟عامل خاص ديگري غير از تحريم ها هم در کار بود؟
بله، در مناطق نفت خيز عمر اداره ساخت بر مي گرددبه حدود20 سال قبل، حتي پيش از تحريم ها. آن زمان هم بومي سازي و ساخت داخل انجام مي شد، اما خيلي آهسته.از سال 89 روندانجام اين کار را شتاب داديم. طبق آماري که گفتم، از حدودسال 75 که ساخت داخل شروع شده تا سال 89، تقريبا 1600 قلم کالا ساخته شده، اما از سال 89 تا کنون نزديک به 10 هزار قلم کالا را بومي سازي کرده ايم، آن هم اقلام بسيار مهم .
بومي سازي صنايع مادر و توليدملي دست کم در تاريخ معاصر ايران ذيل يک انديشه سياسي و اقتصادي کلان قرار گرفت و بدل به ضرورتي شدکه انديشه ورزان اجتماعي آن را بنيادشکل گيري يک بورژوازي ملي مي دانستند.اين جريان را بعداز انقلاب اسلامي، تحريم ها همواره تهديدکرده است.اما من مرتب درگير اين موضوعم که بومي سازي صنعتي و ساخت داخل را نبايدبه دوران تحريم يا شرايط حادي مشابه آن فروکاست.حالا شما داريدقدري خيال ذي نفعان صنعت نفت را -که در واقع همه مردم ايران هستند- آسوده مي کنيدکه مي گوييداين بومي سازي ها دقيقا واجديک انديشه ملي اقتصادي است.حالا اين احساس آسودگي خاطر را براي مخاطبان ما تکميل کنيدو بگوييدکه آيا ما در اقلام راهبردي صنعتي هم حرفي براي گفتن داريم؟
بله قطعا، کار ما الان چندسالي است که مطلقا با هيچ زمان ديگر قياسپذير نيست. ما اساسا نوع کار و ديدگاه مان را تغيير داده ايم و اين تحول نگاه را در مناسبات با شرکت هاي سازنده کالاي صنعتي لحاظ کرده ايم.
يعني اتخاذ يک جور راهبردو ترفندصنعتي؟
بله، ما آمده ايم و اقلام صنعتي را تقسيم بندي کرده ايم؛ ساخت اقلام مهمتر مثل توربين ها را به شرکت هايي که واقعا توانمنديشان خيلي بالاست، داده ايم. براي کمپرسورها هم تقسيم بندي خاصي در نظر گرفته ايم و شرکت هاي توانمندآن حوزه را هم شناسايي کرده ايم. در مجموع رويکردخاص به بخش خصوصي در حوزه صنعت مادر نفت و گاز، يک چرخش اصولي راهبردي است که شما هم به آن اشاره کرديد.
قطعا ساخت اين نوع کالاها به رويکردي فناورانه و دانش بنيان نياز دارد. اين نگاه را چگونه به شرکت هاي طرف کارتان تزريق کرده ايد؟به هر حال اين فناوري براي ما نيست و به معنايي شرقي و ايراني نيست، بلکه غربي است.ما بايداين فناوري را ايرانيزه مي کرديم تا در کشور به کارش مي گرفتيم. اين کار را به چه شکل انجام داديد؟
ما در ايران توانمندي هاي بالايي در ساخت قطعات و تجهيزات داريم. به جرات مي گويم که شايدتوانمندي اي که در حوزه ماشين آلات ايران وجوددارد، در هيچ جاي اروپا و امريکا وجودندارد.ما در بخش ماشين آلات، بسيار ثروتمندهستيم.
مثلا شرکتي در شيراز هست که تجهيزاتش را در اروپا هم کمتر مي توان پيدا کرد. اينها ماشين آلاتي است که مي توان يک آهن داخلش گذاشت و دستور دادتا 12 کار را يکباره روي آن انجام دهد.اين شرکت حتي تمام قطعات هواپيماي اف 14 و هليکوپتر کبرا را مي سازد. خب به نظر شما ما نبايدساخت تمام قطعات توربين را به اين شرکت مي داديم ؟! بگذاريداين نويدرا هم بدهم که اين شرکت طي يک سيستم بسيار دقيق و پيچيده، هر کالايي را که ساخته، حتي از مدل امريکايي و اروپايي اش هم بهتر ساخته؛ به همين جهت است که با قدرت مي گويم ما واقعا در ساخت قطعات، توانمندي بسياري پيدا کرده ايم، اما قطعا بايدبيش از پيش به سمت ارتقاي فناوري برويم.خودشرکت ها هم به اين باور رسيده اندکه ديگر وقتش است به سمت اختراع بروند.
براي مثال قبلا قطعاتي داشتيم که ساخت شرکت هاي آمريکايي بودو براي تزريق گاز در ميدان آغاجاري استفاده مي شدکه مرتب از سرويس خارج مي شد، اما الان همان قطعات را از صفر تا 100 در ايران مي سازيم. اين فقره اي که مي گويم، الان حدود4 سال است که کار مي کند، اما هر بارکه قطعات آمريکايي خراب مي شد، مي بردندخارج از کشور تعمير کنندو بعدهم که دچار تحريم مي شديم، آن را به ما پس نمي دادند. ببينيددستگاه را حتي براي تعمير هم مي بردندخارج از کشور!
وزير محترم نفت در چندسال گذشته مرتب روي بحث تعامل شرکت هاي تابعه وزارت نفت با دانشگاه ها تاکيدکردهکه قطعا رويکردي علم گرايانه است.آيا شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب با دانشگاه ها هم واردتعامل شده است؟
بله، بحث تعامل با دانشگاه ها را ما از طريق مديريت پژوهش پيگيري کرديم و آنها دارنداين کار را انجام مي دهند، ما در بخش تدارکات و امور کالا در اين زمينه مسئول نيستيم.
منظورم بخش کلان و مديريتي است؛ مثلا اينکه آيا تا حالا شده که شما براي يک قطعه يا دستگاه اعلام نياز کنيدو معاونت پژوهش دنبال کار را بگيرد؟
بله، ما با جهاددانشگاهي اهواز حدود5 سال است که روي ساخت قطعات مستمرا کار انجام مي دهيم.
-يعني تفاهم نامه اي داشتيد؟
بله، قراردادهم داريم و داشتيم.اتفاقا با جهاددانشگاهي اهواز ارتباط نزديکي داريم و اين دانشگاه در ساخت قطعات و دانش فني به ما کمک هاي زيادي مي کند.
بقيه دانشگاه ها چطور؟
خير، فعلا فقط جهاددانشگاهي اهواز و تا حدودکمي جهاددانشگاهي تهران با ما همکاري دارندکه آن هم از طريق معاونت پژوهش دنبال مي شود.
يک سوال که ذهن همه را هميشه درگير کرده، مي پرسم و آن اينکه تحريم ها در کدام بخش بيشتر خودش را نشان دادو ما را با مشکل رو به رو کردکه بخواهيم درباره اش موضع عملي بگيريم و فعاليتي در برابرش انجام بدهيم ؟
واقعيت اين است که کل تجهيزات و تاسيسات نفتي ما اروپايي و آمريکايي است. بيشتر توربين هاي ما هم همينطور.خب در دوران تحريم، غربي ها هيچ کدام از تجهيزات - حتي يک قطعه- به ما ندادند، اما ما توانستيم يک بخشش را با دور زدن تحريم ها جبران کنيم و يک بخش عمده را توليدکرديم و با استفاده از مهندسي معکوس، دانش فني قطعات را به دست آورديم؛ خلاصه که نگذاشتيم ماشين آلاتمان لنگ بمانند.هيچ کس باور نمي کردکه بعداز آن تحريم هاي سنگين، شرکت ملي مناطق نفت خيز جنوب بتواندتوليدش را يکباره با افزايشي دو برابري و بيشتر دنبال کند، حتي خودنفتي ها هم باور نمي کردند. ما با چنگ و دندان اين تاسيسات را نگه داشتيم و نگذاشتيم هيچ ماشيني لنگ قطعه بماندو به هرصورت که بود، قطعات را تامين کرديم و کارهاي پشتيباني را انجام داديم.
خب اصالت تحريم ها اين بودکه صنعت پيشران ما را بخواباند.
بله، اساسا تحريم به همين جهت بودکه نفت را زمين گير کندو باورشان شده بودکه اين کار انجام شده است.آخرين توليدما 800هزار بشکه در روز بود! خودوزير هم باورش نمي شدکه در مناطق نفت خيز ظرف 15 روز توليدبه2ميليون و 900 هزار بشکه در روز برسدو من خاطرم هست که آقاي زنگنه پس از اين افزايش توليدبودکه گفتندمن با قدرت وارداوپک شدم و اگر اوپک عقب نشيني کرد، به خاطر کل وزارت نفت بودو از جمله به خاطر کل مناطق نفت خيز بودکه بالاترين توليدرا در ايران دارد.بچه هاي نفت خيز جنوب، بدون ادعا و بدون اينکه بخواهندبزرگ نمايي کنند، تاسيسات فرسوده را نگه داشتندو به روز و آماده توليدکردند.در مناطق نفت خيز کارهاي بزرگي انجام مي شودکه خيلي اوقات مغفول مي ماند.متاسفانه ما نتوانسته ايم عملکردو خودباوري بچه هاي مناطق را به خوبي به تصوير بکشيم.
آقاي خردمند، بگذاريددرباره کميت منابع انساني که در اختيار مجموعه تدارکات امور کالاست بپرسم، تعدادنيروهايي که اين مديريت در مناطق نفت خيز دارد، چقدر است ؟چقدر از آنها رسمي هستند؟ و چقدر قراردادي و پيمانکاري؟
مديريت تدارکات وامور کالاي شرکتملي مناطق نفت خيز جنوب از چندمعاونت تشکيل شده است که معاونت سفارشات، معاونت عمليات , معاونت پروژه ها و معاونت پشتيباني تخصصي را شامل مي شود. ماحدود574 نفر نيروي رسمي داريم که ارتقا پيدا مي کندبه 600 نفر.بيش از 400 نفر هم نيروي پيماني داريم که در انبارها و قسمتهاي مختلف تدارکات امور کالا کار مي کنند. پيشينه تدارکات امور کالاي مناطق نفت خيز هم برمي گرددبه پالايشگاه آبادان؛چيزي حدود70سال قدمت اين قسمت است.در مجموعه صنعت نفت، ما از قديمي ترين تدارکاتي ها هستيم.
فکر مي کنيدنقش مديريت تدارکات و امور کالاي نفت خيز جنوب در مجموعه صنعت نفت چقدر اساسي است؟
اگر واقعا اين توانمندي ها نبود، داشتن 330هزار قلم کالا -که به هر کس بگوييدباور نمي کند- ناممکن بود. حدود16 هکتار انواع انبارها را داريم و در اين چندسال، کارها را حتي بهتر از قبل انجام داديم و تلاش کرديم با پشتيباني دقيق و قدرتمنداز توليد، چرخ صنعت نفت را با شتاب و قدرت بيشتر بچرخانيم.
آيا نيروهاي اين مديريت در مناطق نفت خيز، عمدتا از بومي هاي استان خوزستان هستند؟
نيروهاي قديمي اکثرا بومي هستند. ناگفته نماندکه نيروهاي جديدي که حدود4 و5 سال گذشته جذب کرده ايم، مشکلات زيادي را براي ما ايجادکردندچون از شهرستان هاي ديگر هستندو حضور در خوزستان با سختي هايي برايشان همراه است، اگرچه واقعا تمام تلاششان را براي سازگار شدن با منطقه مي کنند.
آيا ارتباط ارگانيک يا مراوده اي سازماني با شرکت هاي ديگر داريد؟
تمام شرکت ها از ما کالا مي گيرند.
غير از کالا، آيا انتقال فناوري هم داريد؟
خيلي اتفاق افتاده که از ما سوال مي کنندو جواب مي گيرندکه مثلا اين کالا را چه کار کرديدو ما جواب مي دهيم.جز اين، حداقل هفته اي يکي- دو درخواست از شرکت ها هم داريم که انواع کالا را مي خواهندکه ما برايشان تامين مي کنيم.