نفت ایران و تجربه دو جنگ جهانی
سال 1914 ميلادي، هنوز بيش از دو سال از احداث پالايشگاه نفت در آبادان نگذشته بود که جنگ جهاني اول آغاز شد. بعدها اسنادي منتشر شد که نشان مي داد يکي از اهداف مهم اين جدال خونين، دستيابي به منابع نفت و گاز در سطح جهان بود.
از همان لحظات آغاز جنگ در پيمان «ن تن ته» يا پيمان اتفاق مثلث بين بريتانيا، فرانسه و روسيه در مورد چگونگي تقسيم مخازن نفت جهان پس از پايان جنگ توافق شد.
کلمانسو، رجل سياسي مشهور فرانسه گفت: «ارزش يک قطره نفت، مساوي ارزش يک قطره خون است و لرد کرزن، سياستمدار انگليسي نيز پيش بيني کرد متفقين روي امواج خروشان نفت به سوي پيروزي حرکت خواهند کرد.
ورود ترکيه عثماني به جنگ جهاني تهديد جديدي براي فعاليت شرکت نفت انگليس و ايران بود. وقتي در پنجم نوامبر 1914 جنگ بين انگليس و ترکيه عثماني اعلام شد مناطق و تاسيسات نفتي ايران از اهداف قابل دسترس ترک ها محسوب مي شد.ماموريت شناسايي منطقه سال ها قبل توسط واسموس که به عنوان کنسول آلمان در بوشهر حضور داشت، انجام گرفته بود. او نقشه تقريبي خط لوله مسجد سليمان به آبادان را مي دانست و يک بار نيز با رئيس منطقه مسجدسليمان ملاقات کرده بود.همين آشنايي کافي بود تا بعدازظهر روز ششم فوريه سال 1915 ميلادي، واسموس بتواند با تحريک برخي اقوام محلي خط لوله نفت را در منطقه اي نزديک به کوت عبدالله منفجر کند. انبارهاي شرکت غارت و پايه هاي سيم تلفن نيز قطع شد.اين مهم ترين و البته تنها حادثه جنگ جهاني اول در ايران بود که به جرم داشتن نفت مي بايست در جنگ بزرگان هزينه بپردازد. اين اتفاق باعث شد انگلستان نيز براي تقويت امنيت در تاسيسات نفتي دست به اقداماتي بزند. در آغاز جنگ، هر ماه حدود بيست و پنج هزار تن نفت و فرآورده هاي نفتي از آبادان صادر مي شد و اين مقدار نفت براي نيروي دريايي انگليس و مقاصدآن دولت آن قدر مهم بود که دولت انگلستان ملزم شود دست به اقدامات اساسي بزند.
نيروهاي نظامي آن کشور در بصره مستقرو سربازان هندي نيز به خوزستان اعزام شدند. حضور هندي ها در خوزستان علاوه بر بعد نظامي پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي نيز داشت. در جاي جاي خوزستان پادگان ها و کمپ هاي اختصاصي در اختيار سربازان هندي قرار گرفت.الفاظ «صاحب» و «مم صاحب» که به معناي بانوي صاحب است و از سوي ايشان به انگليسي ها و همسرانشان اطلاق مي شد، بعدها نيز در مناطق رايج گرديد. علاوه بر آن در مناطق مختلف خوزستان از جمله مسجدسليمان خانه هايي به هندي ها اختصاص داده شد که به لين هندي ها معروف بود.نياز متفقين به نفت و اهميت تاسيسات نفتي براي آنان باعث شد بين سال هاي 1915 تا 1919 عمليات شرکت در ايران توسعه يابد، در اين فاصله راه شوسه اي بين مسجدسليمان و در خزينه ساخته و وسايل حمل و نقل جديد از قبيل اتومبيل هاي سواري و باري به کار گرفته شد. کارخانه برق مسجدسليمان نيز توسعه يافت و با احداث خط لوله جديد ظرفيت پالايشگاه آبادان نيز به تبع آن افزايشي قابل توجه يافت.
استخراج و صدور نفت از 274 هزارتن در سال 1914 به حدود يک ميليون و سيصدوهشتادوپنج هزار تن در سال 1920 رسيد. امواج خروشان نفت ايران به پل پيروزي تبديل شده بود و انگلستان و هم پيمانانش براي حفاظت از اين منبع ارزشمند از هيچ تلاشي دريغ نکردند.
پايان جنگ، ادامه توسعه صنعت نفت در ايران را به همراه داشت. پيشرفت کار شرکت و توسعه آن به حدي بود که هيات مديره توانستند تقريبا 3 ميليون اوراق سهام شرکت را به فروش برسانند. پايان جنگ البته آغاز اختلافات بين ايران و شرکت نيز بود، اختلافاتي که به بازنگري در قرارداد دارسي و همچنين عقد قرارداد 1919 منجر شد.طي سال هاي پس از جنگ ، توسعه فعاليت ها همچنان ادامه داشت، اواخر سال 1922 پالايشگاه آبادان قادر بود به توان تصفيه سالانه 3 ميليون تن در سال برسد. در سال 1924 خط آهن کوچکي بين درخزينه و مسجدسليمان احداث شد تا کوهپايه هاي منطقه با صداي ماشين دودي مرحله ديگري از توسعه صنعتي را پشت سر بگذارد، ضمن اينکه کاوش هاي جديد نيز ادامه داشت. در سال 1928 در هفتکل نقطه اي کشف شد که دريايي از نفت را در خود نهفته داشت و تنها در سال 1930 حدود يک ميليون تن نفت از آن استخراج گرديد. در همين سال، ظرفيت پالايشگاه آبادان به پنج ميليون تن رسيد. حد فاصل جنگ هاي اول و دوم اتفاقات مهمي نيز در عرصه سياسي ايران به وقوع پيوست؛ انتقال سلطنت از قاجاريه به پهلوي و تلاش شاه جديد در تقويت دولت مرکزي، متوليان شرکت را مجبور کرد براي حفاظت از تاسيسات خود به نيروهاي دولتي متوسل شوند.لغو قرارداد دارسي و قرارداد 1933 نيز از اتفاقات مهمي بود که در حد فاصل بين دو جنگ جهاني روي داد. جهان آبستن حوادث جديدي بود که دامن ايران را نيز مي گرفت. هنگامي که جنگ جهاني دوم آغاز شد نفت ايران يک بار ديگر ارزش و تاثيرگذاري خود را در مناسبات جهاني به نمايش گذاشت.باز هم انگلستان يک سوي دعوا و ايران نيز ناگزير منتظر عواقب آن بود. فاصله بين آغاز جنگ و هجوم نظامي انگليس و هم پيمانانش در شهريور 1320 به ايران، حالتي نابسامان بر کشور حاکم کرد.
ترديدي نيست که هجوم متفقين به ايران در درجه اول براي رساندن مهمات جنگي به روسيه بود، ولي نمي توان انکار کرد که حفظ صنعت نفت ايران نيز براي متفقين، يک هدف عمده محسوب مي شد. هنگامي که ژاپن وارد جنگ شد، وضع نفت ايران شکل ديگري پيدا کرد زيرا ژاپني ها در مدت کوتاهي توانستند جزاير اندونزي و کشور برمه را که هر دو از منابع مهم تحصيل متفقين بود از جنگ آنان خارج کنند تا ايران يگانه منبع تامين مايحتاج ايشان در شرق باشد. اندکي قبل از شروع جنگ دوم جهاني، واحدي که براي تهيه بنزين هواپيما سفارش داده شده بود، به آبادان وارد شد.
کارخانه مزبور در سال 1940 به کار افتاد، اما در سال 1942 معلوم شد دستگاه ياد شده به اندازه کافي قادر به توليد بنزين براي مصارف جنگي متفقين نيست، به همين دليل در ايام جنگ بخش هايي به تاسيسات قبلي اضافه شد و تا جايي توسعه پيدا کرد که در سال 1944 پالايشگاه آبادان توانايي توليد سالانه يک ميليون تن بنزين هواپيما را داشت که يک رکورد جهاني محسوب مي شد.
از سال دوم جنگ که معلوم شد ايران بايد مقادير زيادي فرآورده هاي نفتي براي متفقين تهيه کند، توسعه عمليات شرکت دوباره آغاز شد و دولت هاي انگليس و آمريکا تصميم گرفتند لوازم کار را به ايران ارسال کنند.از اين مقطع شاهد حضور آرام ايالات متحده در صحنه سياست و اقتصاد جهان نيز هستيم که در ادامه شرايط نويني را براي جهان به دنبال داشت. استخراج از مخازن جديد از جمله آغاجاري، نفت سفيد و چند حوزه ديگر توليد نفت بيشتر براي متفقين را به همراه داشت.در جريان کنفرانس نوامبر 1943 در تهران بين استالين، روزولت و چرچيل علاوه بر مذاکرات سياسي که براي جهان پس از جنگ دوم انجام شد، استالين نيز پيشنهاد کرد قضيه استخراج و توزيع نفت خاورميانه پس از جنگ مورد بحث قرار گيرد. روزولت و چرچيل متذکر شدند که طرح اين مطلب در آن موقع موضوعيت ندارد و بحث در مورد آن بايد به موقع ديگري موکل شود.البته بايد توجه داشت که اين درخواست در حقيقت درخواست شوروي براي استفاده از منابع نفت خاورميانه و خصوصا ايران بود که بعد از جنگ نيز در نيل بدان بسيار کوشيد چنان که آمريکايي ها نيز چنين نظري داشتند و مدتي پس از کنفرانس، نمايندگان شرکت هاي «سينکلر» و «استاندارد واکوم» براي گرفتن امتياز به ايران آمدند و تلاش کردند از خوان گسترده نفت ايران بهره مند شوند.
سرنگوني رضاشاه و انتقال قدرت به فرزندش، اتفاق سياسي مهم اين مقطع از تاريخ ايران بود که خود اتفاقات ديگري را در تعامل بين ايران و شرکت نفت انگليس به دنبال داشت. در ايران پس از جنگ، توسعه نفت ادامه يافت. استخراج نفت که در سال 1946 به نوزده ميليون و يکصد و نودهزارتن رسيده بود.
در سال 1950 به سي و يک ميليون وهفتصدو پنجاه هزارتن افزايش يافت که اين امر ناشي از بهره برداري هاي جديد در مناطق گچساران، آغاجاري، اميديه، لالي، هفتکل، اهواز و ساير مناطق نفت خيز بود. جهان پس از جنگ جهاني دوم، جهاني متفاوت بود و تغيير ديپلماسي جهاني در ايران نيز اثر خود را مي گذاشت. نفت ايران در دو جنگ عالمگير اول و دوم، يکي از عوامل پيروزي متفقين بود و توسعه صنعت نفت نيز براي استفاده بيشتر همچنان ادامه يافت. از سوي ديگر در سال هاي پس از جنگ، موجي از ناسيوناليسم و ملي گرايي نيز سطح جهان را فرا گرفت، حضور قدرت جديدي به نام ايالات متحده آمريکا نيز مناسبات سنتي سياسي و اقتصادي جهان را دچار تحولاتي کرده بود. زمزمه هاي ملي شدن نفت متاثر از قراردادهاي جديد نفت بين شرکت هاي آمريکايي و ديگر کشورهاي صاحب نفت، همچنين بالا رفتن سطح خواسته هاي ايرانيان بود که طلاي سياه را براي خود مي خواستند.
منبع:
جستارهايي کوتاه بر تاريخ بلند نفت در ايران- فرشيد خداداديان
شکـــل گیــــری
آبـــادان مـــدرن
پس از کشف چاه های نفت در مسجدسلیمان، شرکت نفت تصمیم به تاسیس پالایشگاه در منطقه آبادان گرفت. از این رو در سال 1289 ش و دربحبوحه تاسیس پالایشگاه شرکت نفت برای مهندسان و کارکنان عالی رتبه ای که قرار بود در آبادان مشغول به کار باشند، شروع به ساخت ساختمان هایی ویلایی با نام بنگله و کمپ ها و چادرهایی برای کارگران هندی و ایرانی کرد و با افزایش تعداد مستخدمین و پیشرفت تولید و پالایش نفت و احداث خط لوله انتقال نفت از مسجدسلیمان به آبادان جمعیت این منطقه نیز رو به افزایش گذاشت.
هنوز دو سال از کشف نفت نگذشته بود که عده ای برای استخدام درشرکت و تعدادی برای سودگرایی و فروش لوازم و اجناسشان به مهاجرین در این منطقه ساکن شدند. در ابتدا شرکت نفت که نگاهش به توسعه صنعت نفت و افزایش فعالیت موفقیت آمیزش بود، چندان در قید و بند مهندسی شهری و شکل و فضای شهرهایی که با سرعت شکل می گرفتند، نبود. بنابراین با استناد به عریضه یکی از اهالی آبادان «با گرفتن وجهی، اجازه بنای منزل داده است و اجاره مکان های چوبی که فعلا مرسوم به قماره و وعده نمود که در موقع لزوم اجازه بنای مکان های آجری خواهم داد.»
به این ترتیب نخستین شالوده شهر آبادان گذاشته شد، آن هم به صورت ملغمه ای از بناهای مدرن معماری خاص به نام بنگله، کمپ هایی به عنوان خوابگاه چادرها و خیمه ها و کپرهای کارگری، تعدادی بنای خشتی و گلی با چند دکان چوبی به نام قماره. این محله های کارگری برخلاف بنگله ها و محله های مخصوص کارگران هندی و خارجی، فاقد آب آشامیدنی، راه فاضلاب و دیگر امکانات بهداشتی بود. هر چه تعداد مهاجرین افزایش می یافت بر تعداد کپرها و چادرها و خانه های خشتی افزوده می شد و هر چه تعداد کارگران و کارکنان خارجی و هندی افزوده می شد، تعداد خانه های سازمانی و بنگله ها و بناهای ساخت مهندسان شرکت افزایش می یافت. با استخدام گسترده نیروی انسانی در آبادان، مهاجرانی که به امید یافتن کاری مناسب به این منطقه آمده بودند، در پی سرپناهی برای خود و احیانا خانواده شان بودند. محله هایی از چادرها و آلونک های حصیری و خشتی در اطراف تاسیسات نفتی پدید آمده بود، اما شرکت نفت در مقابل آنها هیچ تعهدی را نمی پذیرفت. از همین زمان بود که شهر به دو بخش تقسیم شد، بخش شرکتی که متعلق به ساختمان های اداری و مسکونی و کارگاه های نفتی بود و بخش دوم که توسط مردم و بدون مهندسی متخصصان، تنها بر اساس نیاز و مطابق الگوها و امکانات موجود، با ابزار و مصالح ممکن ساخته شده بود، نقشه این محله های کارگری و خودجوش، نقشه خیالی ذهن های صاحبان آلونک ها و خانه های خشتی بود که هیچ ترتیبی و آدابی بر آن مترتب نبود. اگر چه برای کارگرانی که به تازگی از روستاها یا زندگی دامداری عشایری به مناطق نفتی مهاجرت کرده بودند، زندگی در کپر و چادر خیلی سخت نبود، اما تفاوت بسیار میان زندگی کارکنان خارجی و کارگران ایرانی در نوع مسکن، مواد غذایی، پوشاک و میزان حقوق دریافتی، فاصله میان این دو را بیشتر به نمایش می گذاشت. تفاوتی که در سال های جنگ جهانی اول با رشد جمعیت شرکت - شهرها بیشتر نیز شد.
منبع:
کتاب نفت و زندگی- ربابه معتقدی