امر به معروف و نهى از منكر در نهضت امام حسين (ع)  پاسدارى از فرهنگ عاشورا در سيره معصومان

خداوند انسان را آفريده تا او را به مقام خليفة الهى و كمال نهايى خويش برساند.دستيابى به اين كمال در پرتو دين و قانون خداوند ميسّر است و خداوند، با ارسال رسولان و فرستادن كتاب‏هاى آسمانى، انسان را به آن رهنمون مى‏سازد. اين انسان است كه بايد خويشتن را در معرض دين و قانون خدا قرار دهد و از هدايت هاى الهى بهره‏مند شود؛ زندگى خود را بر پايه دين خدا بنا كند و با عمل به دستورهاى آن به تدريج تعالى و تكامل يابد.

برنامه و نقشه خداوند براى سعادت انسان و اجتماع، حاكميت توحيد و عدل بر گستره گيتى است كه در آيات بسيارى از قرآن كريم تبيين شده است.

اين برنامه الهى چيزى نيست كه برخلاف مسير و مجراى علل و اسباب طبيعى و با زور و اجبار بخواهد عملى شود، بلكه مقدمات و شرايطى لازم دارد؛ از آن جمله است:

1. وجود طرح و برنامه عادلانه كامل كه قابليت اجرا در هر زمان و مكانى را داشته و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى انسان باشد.

2. وجود رهبر و پيشوايى شايسته و بزرگ كه شايستگى رهبرى همه جانبه را داشته باشد.

3. وجود ياران همكار و همفكر و پايدار.

4. وجود توده‏هاى مردمى آگاه و برخوردار از فرهنگ و شعور اجتماعى و روحيه فداكارى.

بديهى است كه اين مقدمات و شرايط در گذر زمان تحقق خواهد يافت و آرمان حاكميت جهانى توحيد و عدالت را عملى خواهد ساخت. براى تحقق عينى اين طرح و نقشه الهى در علم ازلى خداوند چهار حادثه بزرگ در عالم تعبير شده است كه هر كدام نقشى ويژه در اين زمينه ايفا مى‏كنند و مقدمات و شرايط لازم را براى آن امر عظيم الهى فراهم مى‏سازد. آن حوادث چهارگانه عبارتند از: بعثت، غدير، عاشورا و ظهور حضرت مهدى (عج).

بعثت انبيا

بناى خداوند تعالى از اول بر اين بود كه براى سعادت بشر طرحى جهانى دراندازد و توحيد و عدالت را در سراسر عالم حاكم كند. نقشه اين بود كه در جهان يك حكومت و قانون حاكم باشد و همه تحت آن حكومت و قانون با صلح و صفا زندگى كنند. رفاه و امنيت و آرامش در همه جا برقرار و زندگى براى همه زيبا و با طراوت باشد. ولى موانعى در سر راه اين برنامه وجود داشت و طبيعى است كه براى تحقق آن بايستى موانع برطرف شود. يكى از موانع، مبتدى بودن بشر است؛ از آنجايى كه بشر مبتدى و در آغاز راه بود، بايد در كلاس انبيا حضور مى‏يافت، از تعاليم آنان بهره‏مند مي شد و در گذر زمان رشد و تعالى مى‏يافت؛ از اين رو خداوند، طرح حاكميت جهانى توحيد و عدل و تبيين برنامه عادلانه و كامل و قابل اجرا در همه اعصار   را در قالب بعثت پيامبران به اجرا درآورد. پيامبران الهى يكى پس از ديگرى آمدند و قانون خداوند را به گوش بشر رساندند و در راه ايفاى رسالت خويش تلاش هاى فراوان كردند، شكنجه‏ها ديدند، تهديدها، تبعيدها و تمسخرها را به جان خريدند و آنچه در توان داشتند، در طبق اخلاص نهادند و بشر مبتدى را به پيش بردند و حتى جمع كثيرى از آنان به شهادت رسيدند. بشر به مرور زمان در پرتو تعاليم پيامبران رشد و تعالى پيدا كرد و به مرحله‏اى رسيد كه بتواند مواريث فرهنگى خود را حفظ كند؛ از اين رو، بعثت پيامبران با ظهور حضرت محمد بن عبداللَّه (ص) و نزول قرآن كريم خاتمه يافت؛ آخرين و كامل‏ترين دين و كتاب آسمانى به بشر عرضه شد و به اين ترتيب قانون عادلانه كامل و قابل اجرا در همه زمانها و مكانها و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى در اختيار بشر قرار گرفت. رسالت پيغمبر اكرم (ص) چنان گسترده بود كه در طول تاريخ بعد از او پيامبرى از جانب خداوند برانگيخته نشد و در عرصه گيتى و همزمان با نبوت او كسى ديگر به پيامبرى نرسيد. به همين جهت، نه تنها او از انبياى اولوالعزم به شمار مى‏آيد، بلكه خاتم المرسلين و پايان بخش جريان نبوت و رسالت است و تمام ادله‏اى كه بر خاتميت آن حضرت دلالت دارند، بر جهانى بودن رسالت آن حضرت نيز دلالت خواهند داشت.  قضيه با ختم نبوت فيصله نيافت، زيرا بر اساس علل و اسباب طبيعى هنوز وقت آن نرسيده بود كه نقشه نهايى خداوند براى تحقق آرمان حاكميت جهانى توحيد و عدالت عملى شود.

واقعه غدير

بعثت براى راه نشان دادن به بشر و ارايه برنامه و نقشه سعادت و قانون عادلانه و كامل و قابل اجرا در همه زمان ها و مكان ها و تضمين كننده سعادت دنيوى و اخروى بشر است كه با ظهور رسول خدا (ص) و نزول قرآن كريم به كامل‏ترين حد خود رسيد. براى تداوم بعثت و رسالت مى‏بايست سيستمى از جانب خداوند طراحى مى‏شد كه پس از ارايه آخرين و كامل‏ترين دين، بتواند مجاهدت ها و تلاش هاى همه انبيا را به ثمر بنشاند و راه آنها را تداوم بخشد. اين سيستم عبارت بود از «ولايت اميرمؤمنان علىبن ابيطالب (ع) و فرزندان طاهرشان».

مصيبت عاشورا

حادثه ديگرى كه پس از بعثت و غدير در علم ازلى خداوند براى تحقق امر عظيم حاكميت توحيد و عدل در گستره گيتى، در عالم تعبيه شده، حادثه عاشوراى حسينى است. قضيه امام حسين (ع) و واقعه عاشورا از امورى است كه همچون بعثت و غدير از جانب خود خداوند تعالى روى آن سرمايه‏گذارى شده است. حتى اوّلين روضه مصيبت آن حضرت را خود توسط حضرت جبرئيل (ع) بر حضرت آدم(ع) خوانده و او بر سيدالشهدا (ع) و عاشورا گريسته و اشك ريخته است.   بسيارى از انبياى ديگر در مصيبت امام حسين (ع) و عاشورا گريسته‏اند؛ حضرت ابراهيم (ع) بر حسين (ع) گريه و زارى كرد. حضرت زكريا (ع) بر امام حسين (ع) گريه و نوحه‏سرايى كرد. حضرت اسماعيل (ع)، حضرت سليمان (ع) و حضرت موسى (ع) و حضرت عيسى(ع) بر قاتلان امام حسين (ع) نفرين كرده‏اند. حضرت جبرئيل (ع) نيز بر حسين (ع) گريسته است.  امّت اسلامى پس از رحلت رسول اكرم (ص)، تمام توصيه‏هاى آن حضرت را در ولايت و رهبرى جامعه ناديده گرفت و به انحراف و ارتجاع گراييد. انحراف از مسير ولايت و رهبرى پس از پنجاه سال از رحلت پيامبر (ص) به اوج خود رسيد و چنانچه ادامه مى‏يافت ديگر نه از تاك، نشان بود و نه از تاك نشان. از اين رو، رسول خدا (ص) در زمان حيات خود نه تنها بر غدير پاى فشرد، بلكه در مناسبت‏هاى مختلف از آينده خبر داد و با سخنان و سيره عملى خود اذهان مردم را آماده مى‏كرد. در ميان همه تاكيدها و سرمايه گذاري هاى آن حضرت درباره اسلام و مسائل مورد نياز مردم و جامعه، در مورد امام حسين (ع) و حادثه عاشورا نيز فراوان سرمايه گذارى كرد؛ به گونه‏اى كه حتى پس از پنجاه سال برخى از مردم آزاده با استناد به سخنان و سيره نبوى به دفاع از امام حسين (ع) و اهل بيت (ع) مى‏پرداختند. امامان معصوم(ع) نيز به اتفاق نسبت به امام حسين (ع) و عاشورا و عزادارى بر سالار شهيدان فراوان تاكيد كرده‏اند و به احياى آن فرمان داده‏اند.

انتظار و ظهور مهدى موعود (عج)

حادثه ديگرى كه در علم ازلى خداوند براى تحقق حاكميت جهانى توحيد و عدالت در عالم تعبيه شده است، قضيه ظهور و قيام جهانى حضرت مهدى (عج) است كه بر اساس آن مؤمنان به انتظار فرج آن حضرت مأمور شده‏اند. همه برنامه‏هاى الهى از بعثت و غدير و عاشورا و انتظار براى تحقق امر عظيم حاكميت جهانى توحيد و عدل توسط قائم آل محمد (ص) است. از اين رو، همان‏گونه كه خداوند تعالى درباره بعثت و غدير و عاشورا زمينه چينى كرد، اذهان بشر را درباره ظهور حضرت مهدى (عج) و انتظار فرج آن حضرت نيز آماده كرده است. اين‏گونه نيست كه دنيا هميشه به كام دشمنان باشد و صالحان و مردمان خوب از مواهب آن محروم باشند، بلكه سرانجام، اوضاع تغيير خواهد كرد و بشر طعم خوش زندگى را به كام خويش خواهد چشيد، بهار زندگى خود را به رأى العين باور خواهد كرد و روزگارش طراوت خواهد گرفت و خوشبختى را در آغوش خواهد كشيد. به تعبير اميرمؤمنان (ع) كه فرمود: دنيا پس از سركشى، به ما روى مى‏كند، چونان شتر مادّه بدخو كه به بچه خود مهربان گردد. حضرت مهدى (عج)، بهار زندگى انسان‏ها و طراوت روزگاران است: «السَّلامُ عَلى رَبيعِ الانامِ وَ نَضْرَةِ الايّامِ»؛ اديان آسمانى ظهورش را بشارت داده‏اند. قرآن كريم نيز در برخى از آياتى كه آينده جهان را به تصوير كشيده و قسط و عدل، امنيت و آرامش و تمدن عظيم و حكومت صالحان را بشارت داده، ظهور حضرت مهدى (ع) را نويد داده است.  با توجه به بشارت‏هاى الهى و رهنمودهاى پيامبر اكرم (ص) و امامان معصوم (ع)، مردم همواره ظهور قائم به عدل و داد را انتظار مى‏كشيدند و درباره آن پرس‏وجو مى‏كردند، تا شايد او را بيابند و در التزام ركاب او باشند و يارى‏اش كنند. به عنوان نمونه «حَكَم بن ابى نعيم» روايت كرده، مى‏گويد: در مدينه خدمت امام باقر (ع) رسيدم و عرض كردم: من بين ركن و مقام (خانه كعبه) نذر كرده و به عهده گرفته‏ام كه اگر شما را ملاقات كنم، از مدينه بيرون نروم تا زمانى كه بدانم شما قائم آل محمد(عج) هستى يا نه. حضرت هيچ پاسخى به من نفرمود. من سى روز در مدينه بودم، سپس در بين راهى به من برخورد و فرمود: اى حكم! تو هنوز اينجايى؟ گفتم: آرى، من نذرى كه كرده‏ام به شما عرض كردم و شما مرا امر و نهى نكرده و پاسخى نفرمودى. فرمود: فردا صبح زود منزل من بيا. فردا خدمتش رفتم، فرمود: مطلبت را بپرس.عرض كردم: من بين ركن و مقام نذر كرده و روزه و صدقه‏اى براى خدا به عهده گرفته‏ام كه اگر شما را ملاقات كردم از مدينه بيرون نروم، جز آنكه بدانم شما قائم آل محمد (عج) هستى يا نه؟ اگر شما هستى ملازم خدمتت باشم و اگر نيستى، در روى زمين بگردم و در طلب معاش برآيم. فرمود: اى حكم! همه ما قائم به امر خدا هستيم.عرض كردم: شما مهدى هستى؟ فرمود: همه ما به سوى خدا هدايت مى‏كنيم.عرض كردم: شما صاحب شمشير هستيد؟ فرمود: همه ما صاحب شمشير و  وارث شمشيريم (شمشير پيغمبر به ما ارث رسيده و همراه ماست). عرض كردم: شما آن كسى هستى كه دشمنان خدا را مى‏كشى و دوستان خدا به وسيله شما عزيز مى‏شوند و دين خدا آشكار مى‏گردد؟ فرمود: اى حكم! چگونه من او باشم، در صورتى كه به چهل و پنج سالگى رسيده‏ام؟ و حال آنكه صاحب اين امر (كه تو از آن مى‏پرسى) از من به دوران شيرخوارگى نزديك‏تر و هنگام سوارى چالاك‏تر است.

جايگاه عاشورا و انتظار

حوادث چهارگانه ياد شده به گونه‏اى در عالم تعبيه شده است كه اگر يكى از حلقات آن مفقود مي شد، تحقق امر عظيم حاكميت جهانى توحيد و عدل در گستره گيتى دچار مشكل مى‏شد. بشر تا مسير از بعثت تا ظهور را نپيمايد و از تعاليم انبيا و اوصيا و امامان معصوم (عليهم السلام) بهره‏مند نگردد و در گذر زمان به رشد و تعالى مطلوب نرسد، هرگز نخواهد توانست بار گرانسنگ عدالت جهانى مهدوى را بر گرده خويش تحمل كند. در ميان حلقه هاي ياد شده، عاشورا و انتظار پيوندى ديرين و مستحكم دارند و از اهميتى دو چندان برخوردارند؛ چرا كه اگر عاشورا نمى‏بود، تمام تلاش ها و مجاهدت هاى پيامبران الهى بى‏نتيجه مى‏ماند و از دين و ديانت نام و نشانى به جاى نمى‏ماند و اگر انتظار نمى‏بود چشمه غدير مى‏خشكيد. عاشورا، رمز قيام و به پا خاستن شيعه برضد ظلم و ستم است و انتظار، رمز بقا و استمرار آن. عاشورا، حلقه اتصال بعثت و غدير است به ظهور مهدى آل محمد (ص)، و انتظار، تداوم عاشورا، غدير و بعثت. و اين دو به منزله دو بال براى پرواز شيعه است به سوى كمال مطلوب و آمال و آرزوى ديرين بشر.

عاشورا، عقبه انتظار

عاشورا دريچه‏اى است به انتظار و انتظار تجلّى آرزوها و آمال كربلا. به بيان ديگر انتظار، همان عاشورا و كربلا است در گستره زمين و در مقطعى ديگر از تاريخ. بدون عاشورا و كربلا، انتظار مفهومى ندارد و انتظار ثمره عاشورا و كربلا است. مگر مى‏توان بى‏عاشورا، انتظارى ديگر داشت؟ انتظار بى‏عاشورا، انتظار بى‏پشتوانه است.

قيام و نهضت جهانى حضرت مهدى (عج) براى آمال بشر، پشتوانه و عقبه‏اى مى‏خواهد به استحكام عاشورا و كربلا، تا در هيچ شرايطى به سردى و خاموشى نگرايد. چنان كه رسول خدا (ص) فرمود: همانا براى شهادت حسين(ع) گرمى و حرارتى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى‏شود. سيدالشهدا (ع) نيز به فرزندش امام سجاد (ع) فرمود: فرزندم! على! به خدا سوگند خون من آرام نمى‏گيرد تا خداوند مهدى (عج) را برانگيزاند و بر خون من هفتاد هزار نفر از مردمان منافق كافر و نافرمان را بكشد. در صبح روز عاشورا نيز چند ساعت مانده به شهادت ياران خود در خطبه‏اى، به آينده و تحولات آينده پرداخت و ره‏آورد خون هاى اصحاب و يارانش را در كربلا تحليل كرده، بشارت داد: بشارت باد بر شما! به خدا سوگند اگر ما را بكشند (خون‏هاى ما هدر نمى‏رود و ما) بر پيامبرمان وارد مى‏شويم، زنده و جاودان مى‏مانيم (من و شما دوباره زنده مى‏شويم و دوران رجعت فراخواهد رسيد) و من اول كسى خواهم بود كه باز خواهم گشت (و حكومت عدل جهانى حضرت مهدى (عج) را تداوم خواهم بخشيد). امام باقر (ع) فرمود: هنگامى كه جدم حسين (ع) به شهادت رسيد، فرشتگان در درگاه خداوند به گريه و ضجه و ناله افتاده، گفتند: خدايا! تو درباره كسى كه برگزيده تو و فرزند برگزيده‏ات را به قتل رسانده است، سكوت مى‏كنى؟ ندا رسيد: اى فرشتگانم! آرام باشيد! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهم گرفت، اگرچه مدتى از اين جرم و جنايت گذشته باشد! سپس حجابها را نسبت به فرزندان امام حسين (ع) از برابرشان كنار زد كه فرشتگان با ديدن امامان از نسل امام حسين (ع) بسيار شاد و خرسند شدند و در ميان آنها يك نفر ايستاده و در حال نماز بود.ندا رسيد: من به وسيله اين قائم از آنها انتقام مى‏گيرم. حضرت مهدى (عج) به همراه اصحاب و يارانش با پشتوانه عاشورا و كربلا، با شعار «يا لَثاراتِ الحُسَين» به خونخواهى قيام خواهند كرد؛ شعارى كه از ظهر عاشورا، از درونِ خاكِ خونين كربلا برخاست و در جام خورشيد ريخت و به همه چيز رنگ خون زد. اين شعار است كه همه جا را كربلا كرده است و همه ماه ها را محرم و همه روزها را عاشورا.  امام صادق (ع) در وصف ياران حضرت مهدى (ع) فرمود: آنان، مردانى‏اند پولاد دل، همه وجودشان يقين به خداست ... تنها از خدا مى‏ترسند و فرياد «لا اله الا اللَّه»، و (اللَّه اكبر) آنان بلند است و همواره در آرزوى شهادت و كشته شدن در راه خدا هستند. شعار آنان «يالثارات الحسين: بياييد به طلب خون حسين و ياران حسين!» است. به هر سوى روى آورند، ترس از آنان، پيشاپيش در دل مردمان افتد (و تاب مقاومت از همه بگيرد). اين خداجويان، دسته دسته، به سوى خداوند (يا امامِ) خويش روى مى‏آورند و خدا، به دست آنان، امام حق را يارى مى‏كند.

عاشوراى مهدوى

برخى مى‏پندارند وقتى حضرت مهدى (عج) ظهور كند، كارش با معجزه و بدون ريختن هيچ خونى صورت خواهد گرفت. از اين رو، دوران انتظار در نگاه آنان، هنگامه شكيب، دست روى دست گذاشتن و استراحت كردن است. در حالى كه قضيه چنين نيست، بلكه در دوران آن حضرت، عاشورايى ديگر رخ خواهد داد و دوران انتظار، هنگامه تدارك جنگ و آمادگى و چشم به راه حسين ديگر نشستن است در كربلايى به وسعت جهان. بشير نبال مى‏گويد: به خدمت امام باقر(ع) عرض كردم: مردم مى‏گويند: مهدى كه قيام كند، كارها خود به خود درست مى‏شود و به اندازه يك حجامت، خون نمى‏ريزد. حضرت فرمود: هرگز چنين نيست، به خداى جان آفرين سوگند اگر قرار بود كار، براى كسى، خود به خود درست شود، براى پيامبر (ص) درست مى‏شد، با اينكه دندانش شكست و صورتش شكافت. هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود. به خداى جان آفرين سوگند كار درست نخواهد شد تا اينكه ما و شما در عرق و خون غرق شويم. آن‏گاه دست بر پيشانى خود كشيد. مفضّل بن عمر مى‏گويد: نام قائم (عج) نزد امام صادق (ع) برده شد، من گفتم: اميدوارم كه كار آن امام به آسانى انجام شود. حضرت فرمود: چنين نخواهد شد مگر اينكه شما در عرق و خون غرق شويد (يعنى در آغاز رنج و زحمت و درگيرى خواهد بود).  بنابراين براى حضور در عاشوراى مهدوى بايد در دوران انتظار، آموزش‏هاى لازم را ديد و خويشتن را به گونه‏اى تربيت كرد كه لياقت سربازى در التزام ركاب امام زمان (ع) را به دست آورد. از اين رو، شايسته آن است كه نهضت امام حسين (ع) الگو و سرمشق همه مهدى باوران باشد.

كلام امام حسين (ع)

پاداش زائر امام حسين(ع)

مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى زُرْتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ إِلا فِى النّارِ لاَخْرَجْتُهُ

امام حسين (ع) فرمود: «هركه مرا پس از مرگم، زيارت كند، روز قيامت زيارتش مي كنم و اگر در آتش هم باشد، او را بيرون مي آورم».

(المنتخب للطريحى، ص69 )

   همراه با شهيدان كربلا

فيروزان

 يكي از شهداي كربلا بنا به نقل از  برخي كتب تاريخي متاخر (كتاب هاي دوره صفويه) شخصي به نام فيروزان يا پيروزان، از ياران ايراني امام حسين(ع) بود که در کربلا به شهادت رسيد، اگرچه در منابع کهن رجالي از او نشاني نيست، اما او به جرگه مسلمانان در آمده و خادم امام حسن مجتبي(ع) و سپس فرزندش عبدالله شد. او همراه کاروان حسيني به کربلا شتافته و در روز عاشورا که نوبت به عبدالله رسيد، به کمک عبدالله شتافت ودر معركه عاشورا به شهادت رسيد.

ايام حسيني

  *ملاقات امام حسين(ع) با ابن سعد: در شب هفتم امام حسين(ع) با عمر سعد ملعون ملاقات و گفت وگو كردند. خولى بن يزيد اصبحى چون عداوت شديدى با امام(ع) داشت، ماجرا را به ابن زياد گزارش داد و آن ملعون نامه اى براى عمر سعد نوشت و او را از اين ملاقات ها برحذر داشت و دستور منع آب را صادر كرد.

 *منع آب از امام حسين(ع): نامه ابن زياد بدين مضمون رسيد كه نگذاريد حتى يك قطره آب هم به آنها برسد و آب روي اهل بيت سيدالشهدا (ع) بستند. عمرو بن حجاج زبيدى با چهار هزار تيرانداز مأمور منع آب فرات شدند كه به هيچ وجه آبى به خيمه گاه پسر پيامبر(ص) برده نشود و چندي بعد آب در خيمه هاى سيدالشهدا (ع) ناياب شد.

احكام ويژه محرم

پرسش: برهنه شدن در هنگام عزادارى چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشكال ندارد، مگر اينكه موجب مفسده شود.

پرسش: بالا و پايين پريدن در هنگام سينه‏زنى (هروله) چه حكمى دارد؟

پاسخ: شايسته است مؤمنان از هر كارى كه مناسب با مجالس عزادارى حضرت سيدالشهدا (ع) نيست، خوددارى كنند و حركات ياد شده هم اگر موجب وهن مراسم عزادارى نشود، اشكال ندارد.

پرسش: در برخى موارد مرثيه خوانى و يا مداحى زنان در مجلس خودشان، به گونه‏اى است كه صداى آنان با بلندگو به گوش مردان رهگذر مى‏رسد، آيا اين عمل جايز است؟

پاسخ: اگر صداى آنان در معرض ريبه، تلذّذ و تهييج شهوت باشد، جايز نيست.