از کار در صنعت نفت تا حافظ خوانی
شعر و نفت؛ از عمق دل تا دل زمین
اعظم محمدشفیع زاده- برخلاف این باور که قریحه شعر و شاعری با کار در صنعت نفت همخوانی ندارد و قابل جمع شدن نیست، باید گفت که چنین نیست، کسانی هستند که در عین کار صنعتی، با شعر نیز الفتی دیرینه دارند، زیرا همان طور که نفت از دل زمین می جوشد، شعر نیز از عمق روح و درون انسان می جوشد و تراوش نفت و شعر هر دو حیات بخش است. نفت مایه حیات و دوام جامعه بشری است و شعر نیز روح را تازگی و به آن نور و معنا می بخشد. محسن قاسمی، متصدی امور دفتری نیز از جمله کسانی است که با 17 سال سابقه کار در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه جنوب شرق از حافظ دوستان است و با این غزل سرای بلند آوازه الفتی دیرینه دارد.او سال 75 در رشته مدیریت دولتی پذیرفته می شود، اما انصراف می دهد و برای کار به تهران می آید و در دفتر یکی از نشریات مشغول به کار می شود. سال 80 به رفسنجان بازمی گردد و به دلیل آشنایی با مبانی کامپیوتر و نیاز آن زمان منطقه جنوب شرق، در این منطقه مشغول خدمت می شود. او اکنون صاحب دو فرزند به نام های همایون و پارمیدا است. با توجه به علاقه فرزندانش به موسیقی و شعر، سعی کرده است عرصه را برای رشد و شکوفایی استعداد آنان فراهم کند.
در ادامه گفت وگوی «مشعل» را با وی می خوانیم.
کار در صنعت نفت را چگونه ارزیابی می کنید؟
با توجه به حساسیت بالای شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت در سوخت رسانی، کارکنان باید صبور و مسئولیت پذیر باشند.
اگر در جایی غیر از صنعت نفت کار می کردید، مسیر زندگیتان چگونه رقم می خورد؟
آن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد؟
ساقیا جام می ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد؟
انس و الفت شما با حافظ چگونه است؟
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
«حافظ خوانی» و «کار در صنعت نفت» آیا بین این دو مشابهتی وجود دارد؟ شور غزلیات از روح هنری و عواطف و احساسات حافظ غلیان می کند، شباهت آن با جوشش نفت از دل زمین چیست؟
نفت و شعر هر دو از صنایع بهره برده اند، با این تفاوت که در نفت برای پالایش و انتقال آن، صنعت از سوی مهندسان مجرب به خدمت گرفته شده است، اما زمین بدون هیچ چشمداشتی آنچه را در سینه نهفته دارد، با تلاش انسان ها، بی منت در اختیارشان می گذارد، از دل زمین نفت استخراج می کنیم و حافظ نیز از صنایع ادبی برای انتقال حس شاعر به مخاطب نهایت استفاده را برده و همین صنایع و آرایه های ادبی غزلیات وی را بی نهایت شیرین و دلنشین کرده است.
از آشنایی خود با حافظ برایمان بگویید.
از سال 74 و دبیرستان به غزلیات حافظ علاقه مند شدم چون رشته دبیرستانم نیز ادبیات بود، با خواندن دروسی مانند عروض و قافیه و آرایه های ادبی به شعر علاقه مند شدم و از سال 88 به حفظ غزلیات حافظ اهتمام ورزیدم.
چه انگیزه ای موجب شد بر غزلیات تمرکز و آنها را حفظ کنید؟
با خواندن غزلیات می بینید که اشعار آن مطابق با زمان کنونی سروده شده و غبار کهنگی با گذشت هفت قرن از زمان سروده شدن بر آن نقش نبسته است. اشعار حافظ سخن روز به شمار می آید و چه بسا در غزلیات وی به نوعی آینده نگری هم شده است.
حافظ با حافظه تاریخی ملت ایران گره خورده است حافظ در زندگی روزمره ایرانیان، حضور و با خون و رگ ایرانی ها پیوند دارد و با غم و شادی ایرانیان درآمیخته است، از شب یلدا گرفته تا سفره هفت سین و... فکر می کنید به چه دلیل حافظ با مردم ایران عجین است؟ به دلیل صنایع ادبی شعر یا به دلیل محتوا یا آهنگ شعر است؟
درک اشعار حافظ به این دلیل که مخاطب احساس می کند حافظ دردکشیده است و در نهایت به این می رسد که همه چیز از نهاد خداجوی وی برخاسته، هم عاشقانه است و هم آسمانی.
لذت شنیدن اشعار حافظ به دلیل جنبه معنوی و عرفانی این اشعار بوده و حتی غزلیاتی که در مدح حاکمان آن زمان سروده شده است، اگر جایگزین آن را ذات الهی قرار دهید، از آن غزلیات هم لذت می برید و دلگرم می شوید؛ در اشعار حافظ نصحیت وجود دارد البته نه در حد اشعار سعدی.
گذر زمان گرد کهنگی بر حافظ ننشانده و کلمات ثقیل در آنها نرفته است.
حافظ نه در حال حاضر و نه در آینده هرگز قدیمی نمی شود، شاید به دلیل مأنوس بودن با قرآن و اینکه قرآن را به 14 روایت می خوانده است و لسان الغیب بودن او باشد دیوان او همانند قرآن در بیشتر خانه ها و جود دارد و توانسته با فطرت ایرانی ها ارتباط برقرار کند. شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد/ دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود
چرا سعدی را که استاد فن و بیان است، انتخاب نکردید؟
حافظ می گوید «سعدی استاد سخن است» اما حافظ بیشتر به دل من نشست، اشعار سعدی بیشتر جنبه نصیحت دارد، ما ایرانی ها با مفاهیمی که توصیف حالات عاشقانه است، بیشتر می توانیم ارتباط برقرار کنیم. ایرانی ها با عواطف و احساسات بیشتر مأنوس هستند، شاید در دیوان حافظ نصیحت هم بیابید، اما بسیار شیرین بیان شده است.
یعنی حافظ در عین معلمی در دین، درس اخلاقی هم می دهد؟
حافظ معلم اخلاق و در عین حال بسیار مهربان است، اما اشتباه نکنیم کنایه های بسیاری در اشعار حافظ است و از درون شعر پندهای غیر مستقیمی بیان می کند. به دلیل علاقه من به حافظ با خواندن غزلیات او، فحوای کلامش را به نظر خودم بهتر درک می کنم، اینجاست که می گویم از صنایع به زیبایی بهره برده است.
یعنی اگر کسی سواد ادبی نداشته باشد نمی تواند از حافظ بهره ببرد؟
این طور نیست، غزلیات حافظ به طوری زیباست که خواننده خود به خود دنبال کشف معنای ابیات می رود. باید از اهل فن پرسید و فقط به ظاهر اشعار توجه نکرد.
برخی غزلیات معروف حافظ، به وقایع تاریخی همچون واقعه کربلا دارد؟
درست است به نظر من به احتمال زیاد غزلی با این مطلع شعر:
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت و تا آخر
به ترسیم واقع عاشورا می پردازد و یا غزل
دلم رمیده لولی وشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
به حضرت علی(ع) اشاره دارد.
در حال حاضر چه تعداد غزل را در خاطره دارید؟
از مجموع 495 غزل های دیوان حافظ تعداد 112 غزل را حفظ هستم، البته غزل های دیوان حافظ کوتاه و بلند هستند.
غزل های حافظ ضرب آهنگی دارد که روح را به طرب درمی آورد. از دیگر آثار خواندن این غزل ها برایمان بگویید؟
وزن غزل های حافظ طرب انگیز است، کلام موزون در غزلیات حافظ، روح را به پرواز در می آورد و برخی غزلیات هم آهنگین و مسجع است، مانند غزل:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست ...
من به شخصه از غزلیات حافظ لذت می برم چون دوست دارم شخصیت حافظ را کشف کنم.
در مورد پیشینه زندگی حافظ چه روایت های مختلفی وجود دارد؟
یک روایت او را شاگرد نانوایی ذکر کرده است که عاشق شده و با عشق زمینی و مجازی به عشق حقیقی و الهی دست پیدا می کند چون معنای دوست داشتن را می شناسد و می فهمد بی تابی چیست. هجران را درک می کند، چون معشوقش را از دست می دهد و زمانی بر بالین او می رسد که فرصت از دست رفته است و غزلی با همین موضوع می سراید
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت و...
در غزلیات، حس از دست دادن یار را نیز خواننده درک می کند.
آیا شما برای حفظ کردن تنها توجه به غزلیات معروف حافظ داشتید؟ معیار انتخاب شما برای حفظ غزلیات چه بوده است؟
انتخاب من هیچ وقت بر اساس ترتیب نبوده است. با ورق زدن دیوان، هر غزلی که به حس و حال من نزدیک بود و به گوشم زیبا می آمد و آن را متناسب با حال و روحیه درونی می یافتم، حفظ می کردم.
چه شد دخترتان در پنج سالگی شروع به حفظ غزلیات حافظ کرد؟ و دلیل علاقه او چیست؟
پارمیدا به حافظ علاقه داشت، گاهی در بازی های کودکانه برای سخنان عادی خود نیز وزن درست می کند. آموزش دیوان را به او از غزلیات کوتاه آغاز کردم و در حال حاضر 9 غزل را حفظ کرده و گاهی که در حال بازی است، این غزلیات را زمزمه می کند.
شاید یک دلیل علاقه او این است که در مکالمات روزانه با همسرم گاهی اگر نتوانم حق مطلب را برسانم، از غزلیات حافظ بهره می برم و همسرم بهتر مطلب را قبول می کند. به عنوان مثال زمانی که دل وی از یک شخص گرفته و در حق او اجحاف شده است، برایش می خوانم:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
با همین شعر آرام می شود و اگر در مورد شخصی حرفی به میان آید، همزمان این غزل برایمان تداعی می شود که حضرت حافظ می فرمایند:
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
در حافظ خوانی تا کجا می خواهید پیش روید؟
بیماری که اخیراً دچار آن شده ام، توانم را گرفته است، با وجود این سعی می کنم تا زنده ام از حافظ جدا نشوم.
حافظ خوانی در زندگی شما تأثیرگذار بوده است؟
بله. نصایح حافظ در غزلیات آن مستتر است و بستگی به مخاطب دارد که چه برداشتی بکند، غزلیات حافظ می تواند روی زندگی همه انسان ها مؤثر باشد و به ما کمک کند. گاهی درخانه اقوام که از من می خواهند تفألی به حافظ بزنم و اگر جایی متوجه معنی آن بیت نشدیم، همه سعی کردیم دنبال معنای آن غزل برویم.
تفأل به غزلیات حافظ در بین ایرانیان جایگاه والایی دارد، دلیل آن چیست؟
تفأل، توجیه پیدا کردن برای کار خود است و برای اطمینان دل خودمان به دیوان حافظ رو می آوریم. در دیوان هر غزلی که بیاید، شما از آن می توانید تفسیر به رأی کند و آنچه در دل دارید، روی آن شعر پیاده کنید، زیرا در دیوان حافظ، کنایه زیاد وجود دارد و ایرانی ها این تفأل را به ویژه موقع سال تحویل دوست دارند.
به جوان ها توصیه می کنید به حافظ رو می آورند و غزلیات دیوان او را حفظ کنند؟
جوانان باید در کنار کار و زندگی، به سمت شعر هم بروند تا غذای روح خود را تأمین کنند؛ شعر هارمونی دارد و کلام وزن دار است و انسان نظم را دوست دارد به دل می نشیند.
کدام یک از شعرای ایرانی را دارای قابلیت اغنای روحی و آرامش انسان ها می دانید.
حافظ و مولانا این قابلیت را دارند.
مطلع غزلی که مورد علاقه شماست، برایمان بخوانید؟
شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال
در این شعر تعابیر و استعاره های زیبایی به کار برده شده است.
در مورد این انس 20 ساله با حافظ چه نظری دارید؟
افسوس می خورم چرا زودتر با حافظ آشنا نشدم. ای کاش در کتب درسی بیشتر از غزلیات حافظ بهره مند می شدیم و باید بگویم راه و روش زندگی من با حافظ تغییر کرده است مثلاً حافظ می گوید:
هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را
این بیت در مذمت دنیاپرستی سروده شده است و اگر سرلوحه انسان ها شود، راهگشای انسان ها می تواند باشد.
بنابراین باید دیوان حافظ در منزل شما زیاد یافت شود؟
چهار دیوان نفیس حافظ دارم. یکی از آنها به دلیل اجرای برنامه حافظ خوانی از سوی رادیو رفسنجان به من اهدا شده است.
در پایان آرزو دارم همه جوانان، استعدادهای خود را کشف و دنبال کنند.