گفت و گو با هنرمند نفتی
سازی که با تلفین هوش و هنر به صدا درمی آید
سَويا رضايي موسيقي يکي از رشته هاي هنري هفت گانه است و از ساليان دور تاکنون شاهد تبلور افرادي شاخص در اين راه بوده ايم، اما اينکه چطور هر فردي به سمت يک رشته خاص هنري گرايش پيدا مي کند، فلسفه اي قابل تامل دارد. از چند ماه پيش فهرستي از کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه اصفهان که در فرهنگ، هنر يا ورزش دستي دارند، تهيه کرده بودم. در اين فهرست بلندبالا در قسمت موسيقي، يکي از اسامي نظرم را به خود جلب کرد، چون فرد مورد نظر مسئول يکي از واحدهاي منطقه بود. بعد از برنامه ريزي و هماهنگي هاي لازم، با اين هنرمند نفتي قرار ملاقات گذاشتم.درباره «ميثم بختي»، مسئول واحد حقوقي منطقه چيزهاي زيادي شنيده بودم، اما جزئياتي از آن نمي دانستم. صحبت در مورد هنر موسيقي و ويولون بهانه اي شد تا در خصوص تحصيلات و فعاليت هنري وي، نيز پرسش هايي بپرسم.اتاقي ساده با نوري ملايم از پنجره، ديوارها، صندلي ها و حتي پوشه هاي اتاق، خطي از سکوت را روي خود داشتند. فضا بسيار آرام و هنري بود، روحيه آرام ايشان روي وسايل نيز تاثير گذاشته بود. در ادامه گفت و گوي «مشعل» را با اين هنرمند نفتي مي خوانيد.
در ابتدا معرفي کوتاهي از خود داشته باشيد و توضيح دهيد چطور به سمت موسيقي گرايش پيدا کرديد؟
ميثم بختي هستم، سال 64 در اصفهان؛ شهر فرهنگ و هنر متولد شدم و در رشته حقوق گرايش تجارت بين الملل تحصيل کرده ام. رشته دبيرستاني ام علوم انساني بود و در همين زمينه ارتباط من با ادبيات در اين دوران بيشتر شده بود و با مطالعاتي که در اين رابطه داشتم، به فرهنگ و هنر علاقه پيدا کردم. پس از کسب اطلاعات مختلف، رشته موسيقي و ساز ويولون توجهم را به خود جلب کرد و در همان سال ها يادگيري موسيقي را آغاز کردم. در ابتدا به سمت موسيقي با متد کلاسيک رفتم. يک نکته مهم در رابطه با ويولون قابل گفتن است، زيرا در آن دوران نيز من چالش خاصي با آنها داشتم. در مسير يادگيري، هم يادگيرنده و هم اطرافيان بايد صبور باشند، صبوري براي يادگيرنده به اين دليل است که مکان نت ها در اين ساز پيدا نيست و به اصطلاح پرده اي روي دسته ساز وجود ندارد و بايد با زکاوت و شنيدن قوي و اطلاع از علم سلفژ نت ها و فواصل را بشناسد. صبوري براي اطرافيان به اين علت است که يادگيرندگان ويولون در ماه هاي ابتدايي صداي گوش خراشي توليد مي کنند، صدايي که حتي در اتاقي در بسته نيز، همسايگان را آزار مي دهد.
چرا ساز ويولون نظر شما را جلب کرد؟
ويولون به عنوان سازي جهاني در فرهنگ هاي مختلف شرق و غرب پذيرفته و وارد موسيقي هاي ملي شده است. همچنين سازي است که مي تواند به صورت سلو (تکنوازي) و آکمپانيمان (همراهي با ساز) نواخته شود و طبق اطلاعاتي که براي انتخاب رشته موسيقي به دست آورده بودم، متوجه قديمي بودن اين ساز شدم که طي چهار قرن، اخيرا آثاري فاخر براي آن ساخته اند، قدمت اين ساز باعث شد توجهم به آن بيشتر شود، علاوه بر اين، از ويژگي هاي شخصيتي من، انتخاب راه هاي پرچالش است و ويولون نيز يک ساز پرچالش است که هميشه حرفي براي گفتن دارد و به عنوان ساز مادر شناخته شده است.
پس از انتخاب ساز، چه مسيري را براي آموختن طي کرديد؟
اصول اوليه ويولون به روش کلاسيک را همراه با تکنيک، ريتم و ملودي را زير نظر استاد «مصطفي نجف» همزمان با موسيقي ايراني فراگرفتم که در اين راه سه کتاب از مرحوم «روح الله خالقي» و کتاب رديف دوم استاد «ابوالحسن صبا» را کار کردم، اما بعد از اين دوران که حدود دو سال طول کشيد، به سمت موسيقي کلاسيک پيش رفتم. زمان کنکور فرارسيده بود و با وجود تذکر معلمان، موسيقي را ترک نکردم و تمرينات خود را انجام مي دادم، زيرا موسيقي به من روحيه و آرامش مي داد و مي توانستم تمرکز بيشتري داشته باشم. خوشبختانه توانستم در کنکور در رشته کارشناسي حقوق در دانشگاه اصفهان قبول شوم، خانواده ام به من اعتماد داشتند و مي دانستند که اگر راهي را انتخاب مي کنم، با پيوستگي و پشتکار در آن راه قدم برمي دارم. در دوران کارشناسي و کارشناسي ارشد هم به خاطر حجم بالاي فعاليت هاي دانشگاهي، وقفه اي 8 ساله براي تمرين جدي موسيقي ام به وجود آمد. در دوران آموزشي سربازي در پادگان نيروي زميني ارتش 01 تهران جزو گروه ارکستر بودم و يکي از سربازان آنجا به نام «مصطفي کاروان» رهبري گروه را به عهده داشت. گروه ما از چهار گيتار، يک گيتار الکتريک، کيبورد و ويولون تشکيل شده بود که به مناسبت روز ارتش 29 فروردين ماه 91 نيز يک اجراي موفقيت آميز داشتيم. بعد از دوره آموزشي براي خدمت سربازي به يگان نيروي زميني گروه 44 توپخانه ارتش اصفهان فرستاده شدم، با اين شرايط بعدازظهرها فرصتي پيش آمد که تمرينات موسيقي کلاسيکم را انجام دهم. به آموزشگاه موسيقي «مکتب زرياب» رفتم، پس از تست دادن زير نظر استادان «شهاب کيوان» و «پدرام پورقاضي» کلاس هايم را گذراندم.
پس از آنکه از موسيقي ايراني به سمت موسيقي کلاسيک رفتيد، چه افرادي توانستند در مسير زندگي موسيقي شما تاثيرگذار باشند؟
بعد از آموزشگاه به حوزه هنري اصفهان رفتم و پس از قبولي در آزمون مجوز تدريس گرفتم که به مدت دو سال آنجا تدريس کردم. همزمان در اين راه با استاد «احسان اهورايي» آشنا شدم. ايشان يکي از مطرح ترين استادان ويولون کلاسيک در ايران بود، کسي که مدرک آکادميک تدريس ويولون از دانشگاه هاي معتبر اروپايي داشت. براي تست دادن در سال 94 نزد ايشان رفتم و به گفته وي، تنها 8 جلسه فرصت داشتم که خودم را نشان دهم. روزهاي اول تنها استيل نوازندگي موسيقي کلاسيک به روش روسي را که يکي از پيشرفته ترين سبک هاي ويولون در دنياست، به من ياد دادند. 8 جلسه گذشت و گام نوازي، متد تقويت دست چپ و همچنين کنسرتو نوازي را طبق اصول جهاني و کلاسيک فراگرفتم. من در آن آزمون سربلند بيرون آمدم و از آن روز تا به حال با اين استاد بزرگ کار مي کنم.
اولين اجراي زنده را در چه سني انجام داديد و در حال حاضر چه کاري را در دست داريد؟
اولين اجرايم در 18 سالگي درست بعد از کنکور بود که به صورت دونوازي همراه با يک هنرمند ساز تمبک قطعه استاد همايون خرم به نام «پيک سحري» را در مايه دشتي در هنرسراي خورشيد اجرا کرديم و اکنون نيز در حال تمرين يک قطعه «سونات مي ماژور هندل» به همراه يک پيانيست به صورت دونوازي هستم در موزه موسيقي اصفهان اجرا مي شود.
چطور توانستيد در دو حوزه درس و موسيقي افتخار کسب کنيد؟
سال 1386 در مقطع کارشناسي ارشد رشته حقوق تجارت بين الملل رتبه يک شدم و در دانشگاه شهيد بهشتي تهران تحصيل کردم. ترم اول با اطلاعيه اي از صنعت نفت روبه رو شدم که دانشجويان را به صورت بورسيه در رشته حقوق قراردادهاي بين الملل مورد پذيرش قرار مي دهد و در آن زمان آخرين دوره اي بود که دانشجو پذيرش و بورسيه مي کرد. در آزمون شرکت کردم و به خاطر سطح بالاي زبان انگليسي ام قبول شدم. ترم دوم دانشگاه را به عنوان دانشجوي بورس شده در رشته حقوق و تجارت بين الملل ادامه دادم و پس از دانشگاه، خدمت سربازي و بررسي شرکت هاي مختلف تابع صنعت نفت در سال 93 براي انجام تعهد کاري بورسيه ام به شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه اصفهان آمدم.
به جز زبان انگليسي به چه زبان بين المللي ديگري مسلط هستيد؟
زبان انگليسي را از 9 سالگي آموختم و زبان فرانسه را از 14 سالگي که سه سال در کانون زبان اصفهان تحت آموزش بودم و پس از آن به صورت خودآموز در جهت ارتقاي سطح کاربردي ام تلاش کردم و در حال حاضر مسلط به دو زبان انگليسي و فرانسه هستم.
ارتباط هنر و شغل را در چه مي بينيد، آيا در مسيري موازي حرکت مي کنند يا با هم تداخل دارند؟
با توجه به حجم بالاي کاري و ضرورت طي مسافت هاي طولاني و انجام ماموريت هايي که در بعضي مواقع چندين روز به طول مي انجامد و متاسفانه امکان تمرين کافي ندارم، اما کوشش مي کنم از محدود زمان باقي مانده بهترين استفاده را ببرم، با وجود اين بايد به نقش آرامش دهنده هنر موسيقي و تاثير بسزاي آن در کاهش فشارهاي ناشي از کار و دغدغه هاي روزمره زندگي اشاره داشت که تاثير مثبت آن را در زندگي احساس کرده ام.
اگر بخواهيد به عنوان راهنمايي به والديني که مي خواهند فرزندانشان در راه موسيقي قدم بردارند يا نوجواناني که مي خواهند رشته خاصي از موسيقي را انتخاب کنند، چه پيشنهادي به آنها مي دهيد؟
به والدين پيشنهاد مي کنم که حتما فرزندانشان را از پايه با موسيقي آشنا کنند و دوره هاي موسم به اُرف را که طي آن با اصول و مباني موسيقي آشنا مي شوند، براي فرزندانشان برنامه ريزي کنند. همچنين براي انتخاب ساز موسيقي به دنبال سازهايي که در ارکستر يا به طور کلي در موسيقي افراد کمتري پرداخته اند، متمرکز شوند که از جمله آنها مي توان به ويولونسل و کنترباس اشاره کرد.