به بهانه 12 ارديبهشت و بزرگداشت مقام آموزگار

معلم عزیز روزت مبارک

مشعل  همين چند سال قبل  که هنوز خيلي از مناسبت ها و روابط بين آدم ها و اقشار مختلف مردم، اينقدر دچار تعارف و نمايش نشده بود، بسياري از کارهايي که براي والدين و اعضاي خانواده و دوستان و حتي معلم هايمان انجام مي داديم، خلوص ديگري داشت. براي روز مادر يا پدر، براي اعياد يا براي معلم مان از هر چيزي که در دسترسمان بود، براي خوشحال کردنشان استفاده مي کرديم. قديم ها که اينقدر انواع گل ها و دسته گل ها و سبدهاي گل لاکچري نبود، از همان روزهاي اول ارديبهشت، گل هاي حياطمان را مراقبت مي کرديم تا غنچه هايشان سالم بمانند و باز شوند تا 12 ارديبهشت آنها را در سبد گلي بگذاريم و براي معلم مان ببريم. گلها معمولا گل هاي محمدي و رزهاي خانگي يا داوودي بودند که در بيشتر باغچه ها کاشته مي شدند. مادرهاي مان هم گاهي پولي روي هم مي گذاشتند و هديه اي را براي خانم معلممان مي گرفتند. روز معلم هم هميشه روز خوب و شادي بود چون با تعطيلي فرقي نداشت و تمام روز به جشن و شادي در مدرسه مي گذشت و از درس خبري نبود؛ ولي روز معلم آن روزها با اين روزها تفاوت زيادي کرده و دچار مراسم و تجملات زيادي شده است که ديگر خود دانش آموزان و علائق و سلايق آنها چندان در آن دخيل نيست و مدرسه و والدين از مدت ها قبل به دنبال همين جشن ها و هدايا هستند و شايد ديگر آن صميميت ها و سادگي گذشته ها در اين جشن ها کمتر ديده شود.

خيلي ها ممکن است فکر کنند که روز معلم از زمان ترور و شهادت آيت الله مرتضي مطهري به اين نام، نامگذاري شده است، در صورتي که از قبل انقلاب هم اين روز در تقويم وجود داشت. «باشگاه مهرگان» يا همان مجمع صنفي معلمان در 18 بهمن 1339 طي قطعنامه اي درخواست افزايش حقوق معلمان را مطرح کرد. در پي اين قطعنامه، معلمان زيادي حمايت خود را از آن اعلام کردند. دولت وقت در آن زمان به نخست وزيري جعفر شريف امامي تازه تشکيل شده بود. جهانشاه صالح، وزير فرهنگ وقت، لايحه «اشل حقوقي جديد فرهنگيان» را به مجلس برده بود، اما اين لايجه مورد موافقت معلمان نبود. بنابراين، بنا به درخواست باشگاه مهرگان، معلمان از روز 12 ارديبهشت 1340 دست به اعتصاب زدند و مدارس را تعطيل کردند و براي اعتراض مقابل مجلس در ميدان بهارستان تجمع کردند. مأموران انتظامي براي متفرق کردن معلمان از ماشين آب پاش استفاده کردند، اما معلمان با اينکه خيس شده بودند، در جاي خود ماندند. در اين ميان، عده اي از معلمان براي اينکه جلوي خيس شدن همکاران خود را بگيرند، تلاش کردند مسير شلنگ هاي آب پاش را منحرف کنند. به اين ترتيب درگيري بين معلمان و مأموران شدت گرفت. مأموران با تيراندازي هوايي و استفاده از باتوم مي خواستند معلمان را متفرق کنند؛ اما در اثر اين درگيري يک معلم کشته شد. بعد از اين حادثه براي مدت دو سال يادبودي به نام اين معلم برگزار شد؛ ولي در تقويم ايران ثبت نشد و کم کم به دست فراموشي سپرده شد. بعدها به واسطه همين تلاش ها اين روز به نام روز معلم نامگذاري شد، هرچند که در تقويم جهاني 5 اکتبر روز جهاني معلم ثبت شده است.

 اما پس از انقلاب اسلامي ايران با توجه به اينکه خبر ترور و شهادت استاد مرتضي مطهري به دست اعضاي گروه فرقان  در 12 ارديبهشت منتشر شد (البته اين ماجرا در شب قبل اتفاق افتاده بود) و به دليل روشنگري که شهيد مطهري براي اقشار باسواد بويژه قشر فرهنگي جامعه داشت  و آثار عميقي که در احياي فکر ديني اصيل و بي پيرايه و منطبق با نياز روز جامعه داشت، اين روز را به نام روز معلم نامگذاري کردند.

معلمان در اين سال ها اگرچه تغييرات شغلي و کاري زيادي داشته اند، اما ماهيت شغلي شان تغيير نکرده و هنوز هم همان وظيفه سنگين با نگاه مهربانانه را دارند. هنوز هم معلم مورد اعتماد ترين فرد پس از والدين براي کودکان است و مي تواند اثرگذاري بي بديلي روي کودکان در بدو ورود به جامعه داشته باشد؛ اگرچه اين روزها کودکان در مدارس غير انتفاعي و خصوصي درس مي خوانند و بسياري از روابط گذشته و معمول معلمي و شاگردي و ارتباطات بين والدين و مدرسه تغيير کرده؛ اما هنوز هم عشقي که ميان دانش آموز و معلم در جريان است، با هيچ چيز قابل تغيير و جبران نيست. شايد به همين دليل باشد که بسياري بر تامين نيازهاي معلمان تاکيد دارند؛ نيازهايي که در اين سال ها هنوز هم مورد غفلت قرار گرفته اند و هنوز هم معلمان براي نيازهاي معيشتي خود دچار محروميت هستند. بسياري از کارشناسان و مسؤولان تاکيد دارند که نداشتن دغدغه هاي مالي روي عملکرد معلمان و کادر آموزشي تاثير مستقيم دارد. حقوق پايين و نبود امنيت شغلي باعث مي شود معلمان دغدغه مالي و استرس هاي شغلي داشته باشند يا مجبور به دو يا چند شغله بودن باشند و همه اينها مي تواند روي تدريس و حتي حرف زدن و نوع ارتباط روزانه با دانش آموزان تاثير منفي بگذارد. براي آنکه فرزندانمان در مدارس بالاترين سطح آموزش را در فضايي استاندارد تجربه کنند علاوه بر سيستمي آموزشي و فضايي استاندارد لازم است کادر آموزشي و معلماني حضور داشته باشند که خودشان کمترين دغدغه را داشته باشند؛ اما بخوبي مي دانيم که اين شرايط در حال حاضر در بسياري از مدارس وجود ندارد و والدين با نگراني در مورد مدارس و سيستم آموزشي و معلمان کندوکاو مي کنند.

اما روز معلم، بهانه خوبي براي والدين، کادر آموزشي مدارس و سيستم آموزشي است تا يکبار ديگر به نيازها و درخواست هاي معلمان که درخواست هايي محدود و ابتدايي است، توجه کنند؛ چرا که توجه به آنها به طور مستقيم روي کيفيت تحصيلي فرزندانمان در همين جامعه تاثير دارد.

 

جشن تنهايي

شهاب رمضان، يکي از خوانندگان پاپ کشورمان است که به طور رسمي از سال 86، با خوانندگاني همچون سيروان خسروي و زانيار خسروي آشنا شد و در اواخر همان سال، مراحل توليد آلبوم موسيقي خود را با نام رمانتيک آغاز کرد.

 او در سال 1392 هم آلبوم دوم خود به نام جشن تنهايي را منتشر و در ادامه هم اولين و تنها کنسرت خود را به همين نام برگزار کرد. شهاب رمضان به جز اين دو آلبوم، چند تک آهنگ زيبا نيز در کارنامه خود دارد که شنيدن رمانتيک و جشن تنهايي را به شما پيشنهاد مي کنيم.

 

چند رباعي

رويــيــدن لالــه زار را بــاور کــن                                             جوشيدن چشمه سار را باور کــن

از دفـتـر روزگـار اي دسـت درخت                                    بـرگـي بـزن و بـهار را بـاور کــن

*****

از هـستي اين جـهان جـدا بـود شـهيد                                           با مکتب عشق آشـنا بود شهـيـد

هـنگام اذان که شـد وضو از خـون کرد                                             آن روز که مهمان خدا بود شهيد

*****

از غصه نه يک روز ، که عـمري سـر شد                                           جان سوخت اگر به ديدمان باور شد

بايـد که ربـاعي که نه ، يک مرثيه گفت                                           بر داغ گلي که اينچنين پرپر شد

*****

خشـکيـده و پـير مـي شـوي بـي باران                                           لب تشنه اسير مي شوي بي باران

اي خاک که دلبسته ي خورشيد شدي                                            يک روز کوير مي شوي بي باران

رسول اعرابي،کارمندمرکز انتقال نفت نايين

 

«تگزاس» 2

مسعود اطيابي تگزاس 2 را تهيه و کارگرداني کرده و مدتي است که به اکران رسيده است. اين فيلم سينمايي از لحاظ تجاري به موفقيت به نسبت خوبي دست پيدا کرد. يک بازيگر زن برزيلي ، سام درخشاني و پژمان جمشيدي در تگزاس 2 بازي مي کنند. تگزاس 2 فيلمي کمدي است  و کارگردان آن سابقه فيلم هايي همچون «خروس جنگي»، «مصائب دوشيزه» و «دلخون» را در کارنامه خود دارد. قسمت دوم « تگزاس » سرشار از موقعيت هاي کميک برگرفته از شوخي هاي فضاي مجازي است که البته ممکن است برخي از آنها تکراري شده باشد، اما براي ساعتي خنده و شادي خوب است.

 

نشست بازآفريني زندگي بهتر و خانواده سالم برگزار شد

اولين نشست از سلسله نشست هاي علمي  - تخصصي «خانواده، تحولات عصر حاضر و چالش هاي پيش رو» در سال 98 در سالن همايش ساختمان غدير شرکت ملي پالايش و پخش فراورده هاي نفتي ايران برگزار شد.

در اين نشست که با عنوان «بازآفريني زندگي بهتر و خانواده سالم بر مبناي تئوري انتخاب» روز دوشنبه 9 ارديبهشت برگزار شد، علي صاحبي، مربي ارشد و عضو هيات علمي موسسه واقعيت درماني ويليام گلسر و رئيس مرکز آموزش واقعيت درماني ايران سخنراني کرد. وي گفت: انسان زماني احساس خشنودي مي کند که کنترلي موثر روي زندگي خود داشته باشد و هنگامي که کنترل موثر بر زندگي از بين برود، انسان نيز حالي ناخوب دارد و احساس شادکامي نمي کند. عضو هيات علمي موسسه واقعيت درماني ايران افزود: عواملي چون مسائل مالي، روابط زناشويي، فرزندپروري، شرايط کار و محيط شغلي، اوضاع سياسي، اعتبار و شان اجتماعي يا آبرو و... در ايجاد خشنودي موثر هستند؛ بنابراين بيشتر افرادي که در زندگي به مشکل برمي خورند، کنترل برخي از اين گزينه ها را از دست داده اند. صاحبي با اشاره به نيازها و خواسته هاي انسان ها گفت: از ديدگاه تئوري انتخاب، دو عامل مهم، «فکر» و «عمل» کنترل کننده رفتار ماست.  اين سلسله نشست ها به همت امور زنان وزارت نفت از سال 96 تاکنون برگزار مي شود.

 

از چشم نابينايان

کتاب «از چشم نابينايان» چهار فصل دارد که سه فصل اول آن، سه داستان متفاوت درباره نابينايان است و از سوي دني ديدرو، گرت هوفمان و آندره ژيد نوشته شده است. فصل آخر کتاب نيز به مصاحبه اي با مترجم کتاب، اسکندر آبادي اختصاص دارد. فصل اول کتاب، فلسفي و نامه اي درباره نابينايان است که نويسنده فصل اول، دني ديدرو، فيلسوف فرانسوي قرن 18، خطاب به بينايان نوشته است. شايد درک اين فصل کمي سخت باشد، اما ديدگاه مخاطب را به نابينايان و محيط اطراف تغيير مي دهد. اين فصل، خواننده را با دنياي حيرت انگيز نابينايان آشنا مي کند و به رفتارهاي نادرستي مي پردازد که در زمان هاي گذشته با آنها شده است. فصل دوم درباره نقاشيِ روي جلد کتاب با عنوان سقوط کوران است که پيتر بروگل آن را ترسيم کرده است. اين نقاشي در وهله اول، انسان را با دنياي نابينايان در زمان هاي بسيار دور آشنا مي کند؛ دوراني که طي آن، (چنانکه در نقاشي مشخص است)، نابينايان در شرايط مناسبي نبوده اند و اين موضوع، از سرو وضع و پوششان کاملاً مشخص است. نابينايان نمي بينند، اما براي اينکه تصاويرشان کشيده شود، دسته جمعي به طرف خانه نقاش به راه مي افتند. وقتي نمي بينند، چرا مي خواهند تصاويرشان کشيده شود؟ شايد آن طور که از گفت وگوهايشان پيداست، از اينکه براي هميشه روي يک بوم نقاشي باشند و پس از مرگشان، ديگران از آنها ياد کنند، خوشحالند؛ اما به نظر مي رسد «گرت هوفمان» با نوشتن اين داستان، قصد داشته نه تنها رفتار نابينايان با خود، که رفتار مردم با آنها را نيز توصيف کند. ديالوگ هايي که ميانشان ردوبدل مي شود، نمايانگر ذهن تاريک و پيچيده مردم از نابينايانِ زمان خود و دنياي عجيب وغريب نابينايان است. آن همه سختي کشيدن براي اينکه نقاش تصاويرشان را بکشد؟!

در فصل سوم کتاب مي خوانيم:

گرچه انسان در سرشت و تخيلات ذاتي خود به پديده هايي هماهنگ و موزون بيشتر گرايش دارد تا به پستي ها و پليدي هايي که جهان را يکسره به پلشتي مي آلايند و شيرازه آن را از هم مي درند. شکي نيست که حواس جسماني مان ما را درست به سوي همين پستي ها سوق مي دهند، چنانکه گاه به صرافت مي افتم آن عبارت مشهور ويرژيل را طور ديگري بخوانم.