نوافل را بخوانيد
اين نوافل 34 رکعتي که براي نمازهاي روز و شب وارد شده است، بسيار با ارزش است. ماه رمضان فرصت خوبي است. ما غالباً اهل نوافل نيستيم. ولي ماه رمضان که مي شود، چه مانعي دارد؟ کدام کار با دهان روزه، بهتر از نماز خواندن؟ چهار رکعت نماز ظهر است، قبل از اين چهار رکعت، هشت رکعت نافله دارد؛ چهار دو رکعتي. چهار رکعت نماز عصر است و قبل از اين چهار رکعت، هشت رکعت نافله نماز عصر است. اين نوافل را بخوانيد. همچنين نوافل مغرب را که از اينها مهم تر است و نيز نوافل شب که يازده رکعت است. همچنين نافله صبح که دو رکعت است. کساني هستند که در ايام معمولي سال، برايشان مشکل است پيش از اذان صبح براي نماز شب بيدار شوند. ولي در اين شب ها، به طور قهري و طبيعي بيدار مي شوند. اين يک توفيق الهي است. چرا از اين توفيق استفاده نکنيم؟ ان شاء الله فرصت هاي ماه رمضان را مغتنم بشماريد.
زلال احکام
پرسش: شخصى به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمىتواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگيرد و هنگام حلول ماه رمضان امسال نيز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگيرد، اگر پس از پايان دوره خدمت بخواهد روزه اين دو ماه را قضا نمايد، آيا کفّاره هم بر او واجب است يا خير؟
پاسخ: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آينده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخير واجب نيست.
تقويم رمضان
روز چهاردهم
در سال 67 هجري در چنين روزى مختار بن ابى عبيده ثقفى به شهادت رسيد، مزار او كنار مرقد حضرت مسلم(ع) در انتهاى مسجد كوفه است.
روز پانزدهم
امام حسن (ع) فرزند امام علي(ع)، امام دوم شيعيان متولد شد.
روز هفدهم
معراج پيامبر: اين رخداد بزرگ پنج سال بعد از بعثت در چنين روزى واقع شده و آيه«سُبْحانَ الَّذى أسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصى ...»در اين باره نازل شده است. معراج پيامبر(ص) در 21 ماه رمضان نيز نقل شده است.
جنگ بدر: روز جمعه در سال دوم هجرت، جنگ بدر كبرى به وقوع پيوست.تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهداى آنان 9 تا 14 نفر، و تعداد كفار 950 نفر بود. مقتولين كفار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسير گرفتند. 35 نفر از 70 نفر كشته هاى كفار به دست اميرالمؤمنين(ع) به قتل رسيدند.
روز نوزدهم
ضربت خوردن حضرت اميرالمؤمنين علي (ع): در 19 ماه رمضان سال 40 هـ در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم منافق بر فرق مبارك اميرالمؤمنين(ع) ضربت وارد شد.صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، اميرالمؤمنين(ع) وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به «يا ايها الناس، الصلاة» بلند شد.سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت، شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشيرش خطا كرد. بلافاصله ابن ملجم لعنه الله حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت.
نسخ در کلام الله
«نسخ» در لغت، بهمعناى نوشتن چيزى از روى چيز ديگر، نقل، تغيير و از بين بردن آمده است و در اصطلاح، بهمعناى برداشتن حكمى از احكام ثابت دينى بر اثر سپرى شدن مدت آن است.
از ديدگاه دانشمندان اسلامى، مسأله نسخ احكام و آيات قرآنى مسلّم و پذيرفته شده است و آيات قرآن مجيد نيز به آن اشاره دارد:
«مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ»
هر حكمى را نسخ كنيم و يا آن را به (دست) فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم. مگر نمىدانى كه خدا بر هر كارى تواناست؟
«وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»»
و هنگامى كه آيهاى را به آيه ديگر مبدّل كنيم (: حكمى را نسخ نماييم)- و خدا بهتر مىداند چه حكمى را نازل كند- آنها مىگويند: تو افترا مىبندى، اما بيشترشان (حقيقت را) نمىدانند.
در اين آيات، بهويژه آيه اول، امكان نسخ در زمينه امور تكوينى و تشريعى مطرح است؛ زيرا اصطلاح «آيه» اعماز آيات تشريعى و تكوينى است. در قرآن مجيد، در موارد فراوانى لفظ «آيه» بر نشانههاى قدرت خداوند اطلاق شده است؛ بنابراين، در آيه اول سخن از آن است كه اگر خداوند بخواهد آيات قرآن و يا آيات تكوينى را نسخ و به جاى آنها، آيات ديگرى را جايگزين مىكند. اما در آيه دوم، بهدليل اينكه سخن از نزول آيات از طرف خدا و افترا زدن كافران بر پيامبر (ص) است، قطعاً منظور نسخ آيات قرآنى است؛ بدين معنا كه گاهى خداوند حكمى را كه در آيهاى آمده است، به دليل سپرى شدن مصلحت آن، نسخ و حكم ديگرى را جايگزين آن مىكند؛ بنابراين، امكان نسخ قطعى است.اما در مورد وقوع آن بايد گفت: برخى از دانشمندان مسلمان تعداد فراوانى از آيات را مشمول حكم نسخ دانسته و به منسوخ بودن آنها معتقد شدهاند، درحالىكه آيات نسخ شده تعداد اندكى است و بقيه آنها تقييد يا تخصيص خوردهاند. صاحب كتاب البيان از 36 موردى كه ادعاى نسخ آنها شده، تنها يك مورد را مىپذيرد و در بقيه موارد مناقشه كرده، آنها را نمىپذيرد. همين مورد مذكور كه ادعاى نسخ در آن، مورد قبول همه دانشمندان اسلامى است، آيه 12 سوره مجادله است كه مىفرمايد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ...»؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هنگامى كه مىخواهيد با رسول خدا نجوا كنيد (و سخنان درِ گوشى بگوييد)، پيش از آن صدقهاى (در راه خدا) بدهيد.اين آيه بهوسيله آيه بعد از آن نسخ شد و تنها شخصى كه پيش از نسخ، به آن عمل فرمود، حضرت على (ع)بود.
مسألهاى را كه بايد بر آن تأكيد كرد، وجود مصلحت براى آيه منسوخ پيش از زمان نسخ و عدم لزوم محال در مورد مسأله نسخ است؛ زيرا برخى اشكال كردهاند كه نسخ در احكام خدا، مستلزم يكى از دو محال است: كسى كه حكم را تغيير مىدهد، يا اين كار را برخلاف حكمت و مصلحتى كه در تشريع حكم اوّلى بوده، انجام مىدهد و يا مصلحت و عاقبت كار را نمىدانسته و اين هر دو احتمال درباره خداوند محال و غير قابل قبول است.در پاسخ به اين اشكال مىگوييم: حكمى كه از طرف خداوند تشريع مىشود، گاهى هدف از تشريع آن انجام گرفتن و يا متروك شدن آن حكم نيست، بلكه منظور ديگرى در كار است؛ مانند آزمايش افراد كه در اينگونه موارد، جز امتحان هدف ديگرى در ميان نيست. نسخ در اينگونه موارد، كوچكترين اشكال و محذورى ندارد؛ زيرا هر يك از تكليف و برداشتن تكليف در جاى خود، داراى حكمت و مصلحتى بوده و چنين نسخى مستلزم خلاف حكمت و يا ناشى از بىحكمتى نيست تا درباره خداوند محال باشد.گاهى نيز ممكن است حكمى كه از روى مصلحت واقعى تشريع شده، پس از مدتى نسخ شود، اما اين نه به آن معناست كه آن حكم براى هميشه تشريع شده بوده و بعداً در اثر مصلحتيابى يا برخورد به اشكال، تبصره خورده و يا تغيير پيدا كرده، بلكه به اين معنا است كه مدت آن حكم در علم خدا از روز اول، كوتاه و موقت بوده و پس از تمام شدن مدت آن، سقوط و يا تغيير آن اعلان شده است. نسخ به اين معنا نيز هيچ اشكال و محذورى ندارد؛ نه با علم خدا منافات دارد و نه با مصلحتبينى و حكمت ايشان. بنابراين، نسخ در واقع، بهاين معنا است كه مدت حكم از ابتدا موقّت و محدود بوده و بعداً بهعنوان نسخ اعلان شده كه مدت آن حكم سپرى شده است. نسخ به اين معنا، هيچ اشكال و محذورى ندارد و قطعاً امكانپذير است، زيرا تأثير و دخالت خصوصيات زمان در ملاك و حكمت احكام قابل انكار و ترديد نيست و ممكن است زمانى داراى خصوصيتى بوده كه در اثر آن خصوصيت، مثلا روز شنبه براى پيروان حضرت موسى(ع) عيد شده و زمان ديگرى داراى خصوصيتى ديگر بوده كه در اثر آن، مثلا روز جمعه براى مسلمانان عيد شده و احكامى براى آن جعل شده است. اكنون كه وقوع چنين حقيقتى را در شرايع آسمانى تصور کرديم، بايد اين حقيقت را نيز تصور كنيم كه همانگونه كه زمان از نظر اوقات و روزها داراى خصوصيتى است، ممكن است از نظر مدت و استمرار نيز داراى خصوصيت و امتياز خاصى بوده و انجام دادن كارى در مدت معين و خاصى داراى مصلحت باشد و پس از انقضاى اين مدت، اين مصلحت از بين برود و بالعكس.
آثار و برکات روزه داري در دنيا؛ تفکر و عبادت
يکي از مهم ترين فوايد گرفتن روزه؛ صفاي دل است، زيرا سيري باعث مي شود که بخار مغز زياد شده و حالتي شبيه حالت مستي در انسان وجود بيايد و همين موضوع سبب مي شود که مغز نتواند به خوبي فکر کند و سرعت انتقالش کم مي شود؛ اما گرسنگي باعث مي شود که انسان صفاي قلب پيدا کند و دل نازک شود. گرسنگي دل را براي تفکري پيوسته که به شناخت و معرفت منجر مي شود، آماده مي سازد و دل، صاحب نوري آشکار و نمايان مي شود.
رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس شکم خويش را گرسنه نگاه دارد انديشه و فکر او، بزرگ تر مي شود.
گرسنگي و روزه، باعث ايجاد صفت تواضع و فروتني در انسان مي شود و سبب مي شود که روح سرمستي و ناسپاسي که سرمنشأ سرکشي و طغيان است، در انسان از بين برود. هنگامي که در نفس انسان، حالت تواضع و فروتني ايجاد شود، نفس، خود به خود خوار و زبون شده و در برابر پروردگارش آرام و خاشع خواهد بود.
گرسنگي و روزه، باعث شکسته شدن شهوات و اميال نفساني و نيروهايي مي شود که همين ها مسبب گناهان کبيره هستند؛ زيرا شهوت کلام(سخن گفتن) و شهوت جنسي، منشا بيشتر گناهان کبيره هستند و کم کردن اين دو شهوت، باعث ايمني از گناهان کبيره و نجات از مهلکه ها مي شود.
يکي ديگر از فوايد گرسنگي و روزه، اين است که خواب انسان کم مي شود و خواب، همان عاملي است که عمر انسان را تباه مي کند و سرمايه تجارت اخروي انسان را به باد مي د هد. گرسنگي موجب بيداري مي شود و بيداري، منشا تمامي خيرات است و همچنين انسان روزه دار را براي شب زنده داري و تهجد ياري مي دهد که همين موضوع، سبب رسيدن به «مقام محمود» مي شود.
فايده ديگر گرسنگي اين است که انجام تمامي عبادات براي انسان ميسر مي شود زيرا انسان در حالت روزه داري، کمتر احتياج به قضاي حاجت دارد و نيز انسان روزه دار، در حال روزه، ديگر در پي به دست آوردن غذا نيست.
ديگر فايده روزه گرفتن اين است که شخص روزه دار، به علت کمتر خوردن، کمتر بيمار مي شود، زيرا همان گونه که در روايات گوناگون هم آمده: معده انسان، خانه تمام بيماري هاست و پرهيز و کم خوردن سرآمد تمامي دواهاست.
روزه باعث مي شود که انسان به مشکلاتي که از غذا خوردن به وجود مي آيند گرفتار نشود، مشکلاتي که انسان به خاطر آن، محتاج دارايي و مقامات دنيايي مي شود و همين ها هستند که باعث هلاکت و نابودي انسان مي شوند.
روزه، باعث تمکن براي بخشيدن مال و دادن غذا به درماندگان و بيچارگان و پيوستن به خويشان و احسان و زيارت بيت الله الحرام و عتبات عاليات و خلاصه تمامي عبادت هاي مالي مي شود.
اينها بخشي از فوايد روزه بود که انسان با عقل بشري اش، قادر به درک روشني از انها نيست. به خصوص نخستين فايده روزه، که همان تفکر و انديشيدن است، زيرا انديشيدن در اعمال، مثل نتيجه ان و غير فکر، به منزله مقدمات است.در روايت آمده: يک ساعت تفکر و انديشيدن، بهتر از هفتاد سال عبادت است.»
روزه حقيقي
از نظرقرآن قبولي اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آن هاست عملي که به انگيزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد پذيرفته است خداوند در قران کريم مي فرمايد:«اي کساني که ايمان اورده ايد صدقه هاي خويش را با منت نهادن و آزار رسانيدن باطل نکنيد مانند کسي که اموال خود را از روي ريا و خودنمايي انفاق مي کند و به خداوند و روز قيامت ايمان ندارد.»قرآن در اين آيه کريمه هشدار مي دهد که خدمت هاي خود را با منت باطل نکنيد و در اعمال خود ريا و تظاهر نداشته باشيد. اگر تظاهر و خودنمايي در عملي باشد، علاوه بر اينکه آن عمل باطل است گناه آن در حد کفر به خداوند و بي ايماني نسبت به جهان آخرت است. بنابراين چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد جز تشنگي و گرسنگي فايده اي براي روزه دار نخواهد داشت اگر شخصي براي ستايش مردم و خودنمايي و ريا روزه بگيرد، روزه او نه تنها باطل است بلکه گناه آن در حد کفر به پروردگار عالميان است.اميرمومنان (ع) مي فرمايند: «چه بسا روزه داري که از روزه اش جز تشنگي نصيبي ندارد و چه بسا شب زنده داري که جز رنج و سختي بهره اي نمي برد چه خوش است خواب هوشمندان و افطار آنان.»
اگر انسان بتواند به گفتار و کردار خود رنگ خدايي بدهد عمل او با ارزش مي شود و نزد خداوند ارج و بها پيدا مي کند. چنانچه روزه دار با خلوص نيت و تنها به خاطر خشنودي پروردگار روزه گرفت، مي تواند در وقت افطار بگويد:«اللهم لک صمت و علي رزقک افطرت و عليک توکلت» آدمي با پرو بال اخلاص مي تواند به عالم ملکوت پرواز کند وبه جايي برسد که جز خدا نبيند. وقتي همه افکار و اعمال انسان نور خدايي داشته باشد شيطان نمي تواند او را فريب دهد همان گونه که در قرآن کريم آمده است:«شيطان را بر کساني که ايمان آورده اند و بر خدا توکل مي کنند تسلطي نيست.» انسان هاي مخلص در معرض خطر شيطان قرار مي گيرند شيطان با وسوسه پيوسته خود مي کوشد تا با وارد کردن نوعي ريا و تظاهر، ارزش اعمال مومنان مخلص را از بين ببرد. ارزش يک ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غروز؛ ريا و خود نمايي همراه شود از ميان مي رود.بندگان مخلص کساني هستند که خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاکم است و عبادت هاي آنان فقط براي تقرب به حق تعالي و لقاي پروردگار است.کسي که خداوند بر دلش حاکم شده باشد ديگر هوي و هوس به قلب او راه نمي يابد.