نفت در ایران و بین النهرین
موضوعي که به آن پرداخته خواهد شد، مبحثي در باب جغرافياي تاريخي منطقه اي است که کاربردهاي نفت و گاز در روزگار باستان در آن، موضوع بحث ماست.بايد به اين نکته توجه داشته باشيم که در خصوص منطقه اي صحبت مي کنيم که در عين قدمت در تمدن باستان، غني ترين منابع نفت و گاز جهان را در خود نهفته دارد. نکته اي که بررسي آن يکي از عوامل اصلي انتخاب اين موضوع براي تحقيق بوده است.ايران و مرکز تمدني همجوار آن، بين النهرين در کنار سابقه تمدني و باستاني بسيار ارزشمند خود، واجد غني ترين منابع نفت و گاز نيز هستند و طبيعي است که اين اتفاق ميمون فرصت استفاده از نفت و گاز را توسط مردمان آن روزگار قريب به يقين مي کند.مروري کوتاه بر محل جغرافيايي منابع نفت و گاز در ايران و عراق در ترسيم بهتر اين تطابق مفيد خواهد بود.مهم ترين و قديمي ترين منابع نفت و گاز ايران در منطقه جنوب غرب ايران قرار دارند و با وجود اکتشافات بعدي در ساير مناطق ايران، منابع نفتي اين منطقه و مشخصا منابع استان خوزستان کماکان غني ترين منابع در ايران هستند. سابقه اکتشاف نفت در مناطق نفت خيز جنوب ايران به سال 1287 خورشيدي (1908 ميلادي) برمي گردد. در اين سال در پي تلاش چند ساله حفاران و کاوشگران نفت در مناطق شمال غرب و جنوب کشور، اولين چاه خاورميانه با توليد اقتصادي، در ميدان نفتون مسجدسليمان حفر و در عمق 338 متري به نفت رسيد.بهره برداري از اين چاه که با توليد 500 بشکه در روز عملا از سال 1290 خورشيدي آغاز شد، سرآغاز فعاليت صنعت نفت ايران محسوب مي شود. پس از پيدايش نفت در مسجدسليمان، عمليات کاوش براي کشف مخازن ديگر ادامه يافت و در پي آن حوزه هاي نفت خيز هفتکل (1306)، آغاجاري (1315)، اهواز (1337)، بينک (1328)، بي بي حکيمه (1340)، مارون و کرنج (1342) و پارسي و رگ سفيد (1343) که همگي در خوزستان و مناطق همجوار آن قرار دارند، کشف و به بهره برداري رسيد.
مجموعه اين ميدان ها با تمامي تاسيسات، کارخانه ها و خطوط لوله مورد نياز توليد، فرآورش و انتقال نفت به پالايشگاه هاي داخلي و پايانه هاي صادراتي نفت خام، هم اکنون بخش عمده اي از مناطق نفت خيز جنوب و فلات قاره ايران را تشکيل مي دهد.
وقتي جغرافياي تاريخي اين منطقه را با استقرار تمدن عيلام مقايسه مي کنيم، با توجه به وجود چشمه هاي خودجوش نفت و گاز که از روزگار باستان در منطقه وجود داشته و در ادامه به آنها خواهيم پرداخت، مساله برايمان جالب تر خواهد شد و استفاده از نفت و گاز در اين منطقه محتمل تر مي نمايند، گو اينکه در گستره بيشتري از جغرافياي ايران نيز اين امر قابل تعميم است. در فلاتي که به واسطه آب و زمين خوب، قديمي ترين و يکي از مهم ترين تمدن هاي روزگار باستان، يعني تمدن عيلام تشکيل شده، مي توانيم اين احتمال را بررسي کنيم که وجود منابع غني نفت و گاز با مظاهر و چشمه هاي خودجوش و طبيعي که داشته براي ساکنان آن روزگار سرزمين ياده شده، استفاده فراواني داشته است.
تمدن درخشان
تمدن عيلام يکي از درخشان ترين مقاطع تاريخ ايران باستان است. مي دانيم که عيلاميان، بنيانگذار نخستين پادشاهي در منطقه همجوار با بين النهرين بودند. نام اين سرزمين در زبان عيلامي «Hal-Tamti» بوده است.هخامنشيان اين سرزمين را Uja مي خواندند که نام کنوني «خوز»= (خوزستان) بازمانده همين واژه است. گستره کشور عيلام شامل خوزستان و لرستان بوده است. به اين معنا که از غرب تا رود دجله، از شرق تا استان فارس، از شمال تا لرستان و از جنوب تا خليج فارس گسترش داشته است. کشور عيلام از دو بخش کوهستاني و دشت تشکيل مي شد. بخش دشت آنشامل سرزمين هاي غربي عيلام و مرکز آن شهر «شوش» بود و بخش کوهستاني آن شامل نواحي شرقي عيلام و کانون آن شهر انشان/ انزان Anshan/anzan] [بخش مهمي از تمدن عيلام در ناحيه اي واقع شده بود که امروز تحت عنوان خوزستان مي شناسيم و پيش تر در مورد منابع نفت و گاز آن صحبت کرديم.نخستين دودمان شناسايي شده حاکم بر عيلام، دودمان برآمده از شهر «اوان» Avan بود که شهرياران آن، از حدود 2200 تا 2500 سال پيش از ميلاد فرمانروايي مي کردند. اين شهر نيز در منطقه جنوب غرب ايران و ناحيه فعلي خوزستان قابل تطابق است. عيلام با همسايگان پرتوان خود چون سومر و اکد – و سپس- بابل و آشور، همواره در ارتباط و ميان کنش نزديکي قرار داشت که اين پيوندها، گاه خصمانه و گاه دوستانه بود، اما به هر حال روابط موجود ميان اين سرزمين ها، باعث ارتقا و پيشرفت فرهنگي و تمدني آنها مي شد. اينکه چه مقدار از اين تاثير و تاثر با استفاده از کاربردهاي نفت و گاز بوده، مساله اي است که مي توان در مورد آن تحقيق کرد.
بزرگ اما بدون امپراتوري
البته عيلاميان فاقد خصوصيت هايي بودند که بتوان نام امپراتوري را براي گستره فرمانروايي ايشان به کار گرفت. امپراتوري، بيشتر به نظام سياسي گفته مي شود که توانسته باشد مردمان متفاوت و متعدد را در يک واحد سياسي، هماهنگ سازد و آنها را زير چيرگي يک نظام مرکزي درآورد. در صورتي که پادشاهي عيلام در اوج برتري اش، سيادتي زودگذر بر بخش هايي از ميان رودان (بين النهرين) داشته و حتي تمامي پهنه سرزمين ايران آن روزي را هم شامل نمي شده است. هرچند پادشاهي عيلام اتحادي از ايلات و طوايف منطقه را شامل مي شد، اما چنين اتحادي لزوما به معني امپراتوري نبوده است.گفتني است، اطلاعات ناقص ما از جغرافياي تاريخي عيلام، ناشي از کمبود مدارک و اسناد مکتوب و نيز عدم آشنايي با تمامي سرزمين هاي اين پادشاهي است و هنوز هم نمي توان مکان دقيق شمار اندک شهرهاي عيلامي را که در متون کهن از آنها ياد شده، به درستي تعيين کرد. از سوي ديگر گستردگي جغرافيايي عيلام در منابع باستان، با توجه به شرايط سياسي و رويکرد نويسندگان باستان، همواره به يک سان ياد نشده است و اينکه نويسنده از ميان رودان، شوش يا زاگرس بوده باشد، به تفاوت حدود اين قلمرو را ذکر کرده اند. البته نوشتار و نقش هاي برجسته به دست آمده، حضور عيلام را در سرتاسر خوزستان از جنوب تا ليان (بوشهر امروزي) و از شرق تا آنشان نشان مي دهد.»وقتي در خصوص بخش مهمي از جغرافياي تاريخي تمدن عيلام، يعني خوزستان صحبت مي کنيم، بايد توجه داشته باشيم که همان گونه که گفته شد، اين سرزمين در حالي که واجد غني ترين منابع نفت و گاز است و همچنين از دير زيست ترين مناطق فرهنگي فلات ايران نيز به شمار مي رود و از هزاره هفتم پيش از ميلاد پيوسته محل سکونت انسان ها و آثار به دست آمده از آن، گونه اي تسلسل فرهنگي را به خوبي نشان مي دهد.از سوي ديگر وقتي منطقه خوزستان کنوني را با نقاط همجوار آن در عراق کنوني مقايسه مي کنيم، متوجه مي شويم علاوه بر اينکه در هر دو منطقه، مناطق نفت و گاز قابل توجهي وجود دارد، مي توان شباهت هاي فرواني نيز بين عناصر فرهنگي اين دو منطقه مشاهد کرد که برخلاف گمان بسياري از خاورشناسان، اين شباهت ها نتيجه تاثيري يک سويه نبوده، بلکه روابطي متقابل در ايجاد آن نقش داشته است.آنچه بايد بر آن تاکيد بيشتري داشته باشيم، قرار گرفتن منابع نفت ايران در اين منطقه است که در ارتقاي تمدن آن روزگار منطقه فعلي خوزستان و ساير مناطق به احتمال زياد موثر بودن است. منابع نفتي ايران در همان مناطقي شناسايي شده اند که کمابيش آثار تمدني قابل توجهي کشف شده اند!
زمين شناسي در خوزستان
گروهي از زمين شناسان بر اين عقيده اند که سرزمين کنوني خوزستان در دوران هاي سوم و چهارم زمين شناسي از زير خاک خارج شده است، زيرا در اين استان آثار و شواهدي از دوران هاي اول و دوم زمين شناسي ديده مي شود.اين تطابق جغرافيايي منحصر به خوزستان نبوده و در برخي ديگر از نقاط باستاني ايران نيز کمابيش وجود داشته و در نوع خود جالب توجه است.در ادامه، هنگامي که به کاربردهاي نفت و گاز خواهيم پرداخت، بيشتر به اين مساله اشاره مي کنيم و به استفاده از نفت و گاز و قير طبيعي در نقاطي از ايران که مظاهر و چشمه هاي خودجوش اين سيالات وجود داشته و دارد، اشاره خواهيم کرد.
چشمه هاي خودجوش
اين امر علاوه بر ايران در بين النهرين يا ميان رودان نيز قابل بررسي است. تاريخ دانان، باستان شناسان و خاورشناسان، همواره در مطالعه پيش از تاريخ خاورميانه، نظر خود را معطوف جلگه ميان رودان (بين النهرين) در خاورميانه کنوني ساخته اند. اين سرزمين در مرکز ثقل و در بسياري موارد، خاستگاه فرهنگ هاي نخستين منطقه به شمار آورده و حتي دوره هاي فرهنگي را نيز با دوره اي موجود در ميان رودان به سنجش و مقياس گرفته اند. دليل اين شيوه و نگرش بيشتر به سبب شناخت وسيع و گسترده باستان شناسان و شرق شناسان از فرهنگ ها و تمدن هاي ميان رودان است. در جنوب ميان رودان، خاستگاه تمدن هاي سومري، اکدي و بابلي، دشتي کوچک و مسطح است که مناطق قابل سکونت آن به سواحل رودخانه هاي دجله و فرات محدود مي شود. اين دو رود که در جنوب ميان رودان قابل کشتيراني هستند، به آساني ميان مراکز فرهنگي واقع در کناره هاي خود رابطه اي پايدار ايجاد مي کردند.از سوي ديگر فاصله اندک ميان دو رودخانه و فقدان هرگونه مانع طبيعي بين آنها و نيز وجود کانال هاي قابل کشتيراني که در طول زمان براي آبياري و ايجاد رابطه ميان محوطه هاي مسکوني حدفاصل دو رودخانه احداث شده بود، سرتاسر منطقه را به هم مربوط مي ساخت. اين ويژگي ها و همچنين حاصلخيزي خاک و عوامل بوم شناسي، سرانجام باعث ايجاد فرهنگي نسبتا يکپارچه، تشکيل مرکز شهري و پيدايش تمدن و تشکيلات حکومتي در جنوب ميان رودان شد.اين يکپارچگي فرهنگي مهم ترين عامل در هماهنگ سازي مطالعات در شناسايي هرچه گسترده تر فرهنگ ها و تمدن هاي ميان رودان باستان بوده است. کشورهايي که امروزه ميان رودان بين شان تقسيم شده، عبارتند از: ترکيه، عراق، سوريه، کويت و بيشتر سطح اين منطقه در کشور عراق قرار گرفته است.
سومر و بين النهرين
از جمله تمدن هاي بين النهرين مي توان به تمدن سومر اشاره کرد. سومريان از اقوام باستاني ساکن در جنوب سرزمين کنوني عراق، يعني ميان رودان و خليج فارس بودند.ايشان از جمله در شهر باستاني بابل سکني داشتند و تمدني بسيار غني و باکيفيت متعالي و بلندمرتبه پي ريزي کردند. امروزه که به جغرافياي تاريخي منطقه اي که سومر در آن واقع بود، دقت مي کنيم، مشاهده خواهيم کرد که اين نقطه در عين سابقه تمدني، واجد غني ترين منابع نفت و گاز بوده است. ناصريه امروز در عراق واجد غني ترين منابع نفت و گاز و چشمه هاي قير طبيعي قابل توجه است و يادگاري از آن روزگار باستاني را نيز در دل نهفته دارد.تاريخ ورود سومريان به اين سرزمين دقيقا معلوم نيست، ولي براساس کاوش هاي باستان شناسي سومريان حدودا 4500 سال پ.م نخستين تمدن درخشان بشري را پايه گذاري کردند و دولت شهرهاي باشکوهي چون اور، اوروک، نيپور، کيش، لاگاش، اريد و غيره بنا نهادند. لازمه ايجاد چنين تمدني اين است که سومريان حداقل 500 سال قبل از به وجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضور داشته باشند، يعني مي توان گفت سومريان 5000-4500 سال پ.م در منطقه ميان رودان بوده اند. اين باور که چرا سومريان را نخستين قوم شکل يافته مي خوانند، چند علت دارد. ابتدايي ترين و برترين آثار کشاورزي که نشانه زندگي اجتماعي آنان است، ابزارسازي و دانش استفاده از فلزات، خط و نوشته که مهم ترين اختراع بشري است. خط سومريان ميخي بوده و حدود 5000-4500 سال قدمت دارد.
اکدي ها و بين النهرين
از ديگر تمدن هاي مطرح ناحيه بين النهرين، اکدي ها بودند. اکدي ها قومي سامي نژاد بودند که در شمال خاک ميان رودان و در حوالي بغداد کنوني مي زيستند. اين قوم 5000 سال قبل در نزاع با سومريان پيروز شدند و در دوره حکومت پادشاهي به نام سارگن تسلط خود را از کرمانشاهان تا شام و درياي مديترانه گسترش دادند.اکديان 300 سال در قدرت باقي ماندند و با گذشت زمان سومريان دوباره قدرت را به قبضه درآورده و شهر لاگاش را پايتخت خود قرار دادند. زبان سومري را از نو به جاي زبان اکدي رسميت دادند.به دستور سارگن، قوانين موجود به زبان سومري به زبان اکدي ترجمه شد. در زمان آشورباني پال با تهيه نسخه اي از آنها قوانين مزبور را به سرزمين آشور بردند. آشور نام سرزمين قديمي است که در بخش مياني رود دجله و کوهستان هاي مجاور قرار داشته است و گرفته شده از آشور (نام يک رب النوع) است و پايتخت آن نخست شهر آشور بود که در ساحل رود دجله در جنوب موصل امروزي قرار داشت و سپس شاروکين و پس از آن کالج و بعدا نينوا (موصل امروزي) بوده است. آشوري ها اصولا از نژاد سامي بودند و زبان آنان با ساير زبان هاي سامي، مانند عربي و عبري هم ريشه است. دولت آشور دولت مهمي بود که در خاورميانه قديم تشکيل شد و در آغاز تابع بابل بود. سال 1800 پ.م فرمانروايان اوليه آشوري شهرهاي آشور، نينوا و اربل را متحد کردند و تاريخ سلسله هاي پادشاهي آشور بعد از سال 1420 پ.م ياد مي کند.آشور در آغازيکي از استان هاي کشور بابل بود. آشوري ها وقتي که متحد و از بابل جدا شدند چون سرزمين شان مانند بابل حاصلخيز نبود ناچار شدند که از دسترنج ديگران استفاه کنند، اين بود که باج گيري و دست اندازي به سرزمين هاي ديگر را در پيش گرفتند و در نتيجه دولت آشور يک دولت حرفه اي جنگ جو و متجاوز شد. از خصايص آشوري ها شقاوت و بي رحمي آنها نسبت به دشمنان است. آشور حدود هزار سال دوام آورد و حدود کشورش از خاور و باختر توسعه يافت و لبنان و سوريه و فلسطين و مصر امروزي در تصرف آشوريان بود. آشور سرانجام مغلوب دولت ماد شد.ويل دورانت در تاريخ تمدن خود مي گويد: «حکومت آشوربني پال که بر منطقه وسيع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمين ماد، فلسطين، سوريه، فنيقيه، سومر، عيلام و مصر سايه انداخته بود، بدون ترديد يکي از بزرگ ترين سازمان هاي اداري بود که جهان مديترانه يا خاور نزديک تا آن زمان به خود ديده بود و تنها حمورايي و نخوطمس سوم بودند که قبل از آن بدين گونه دستگاه اداري، آن هم نه شبيه به آن، نزديک شده بودند و تنخا پس از آن، دستگاه اداري هخامنشي پيش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابري کند.»نکته اي که در مبحث ما قابل طرح است اين است که جغرافياي تاريخي اکد و آشور نيز واجد غني ترين منابع نفت و گاز را در جغرافياي تاريخي ناحيه بابل مي بينيم. بابل يکي از تمدن هاي باستاني حوزه ميان رودان است که در حوضه رود فرات قرار داشت، بابلي ها از نژاد سامي بودند. کلمه بابل به معني دروازه خدا (باب – ايل – لون) است. در سال 2000 پ . م سلسله سومريان باستان از هم پاشيد. سومر اولين و قوي ترين شهر – کشورهاي بين النهرين و جانشين آن پادشاهي بابل و امپراتوري آشور بود. در سال 1900 پيش از ميلاد عيلام بين النهرين را به تصرف خود درآوردند. با درگيري طولاني سومري ها در جنوب و بابلي ها در شمال بين النهرين، سرانجام اقتدار بابلي ها تحت سلطه حمورابي در سال 1763 پ.م تثبيت شد.اقتدار بابل در دنياي قديم آن چنان بود که در دولت هاي بعدي دنياي قديم اثرگذار شد. به ويژه قوانين حمورايي که لوح نوشته آن در شوش يافته شده. قوانين حمورايي مربوط به زارعت، آبياري، کشتيراني، خريد و فروش برده و مجازات ها، ارث و ازدواج است. دوران تسلط بابلي ها از 1900 تا 1100 پ.م است.باغ هاي معلق بابل از عجايب هفتگانه دنياي قديم بوده و کنارش ديوارهاي حصار بابل از شهرتي همطراز برخوردار است. ديوارهايي که چنان عريض بود که ارابه را مي شد بر فراز آنها راند. يکي از مواردي که راقم اين اسطور به دنبال طرح سوال در خصوص آن است بررسي احتمال استفاده از ايزولاسيون قير در اين باغ هاست! و در ادامه به اين خواهيم پرداخت.آنچه در خصوص سرزمين عراق فعلي که بر ويرانه هاي بين النهرين واقع شده قابل توجه است اين نکته است که عراق با در اختيار داشتن 12 ميليارد بشکه ذخاير اثبات شده و بيش از 250 ميليارد بشکه ذخاير احتمالي، سهمي مهم از عرضه جهاني نفت را در دست دارد.براي نخستين بار زماني که اولين چاه در منطقه کرکوک حفر شد، نفت در عراق استخراج شد و کشمکش ميان دولت هاي انگليس و فرانسه بر سر تصاحب آن، وارد شدن نفت اين کشور به بازار جهاني را به تاخير همراه ساخت.بديهي است آنچه در اين فصل مختصر بدان پرداختيم معرفي و تشريح تمامي تمدن هاي موجود در منطقه ايران و بين النهرين نبود بلکه با تطابق نقشه هاي منابع نفتي شناخته شده در خاورميانه جديد و تطابق جغرافيايي اين منابع با منطقه باستاني ايران و بين النهرين به دنبال اين طرح سوال بوديم که تطابق جغرافيايي اين دو چه نتايجي داشته است؟ مطمئنا اولين نتيجه آن آشنايي ساکنان باستاني اين مناطق با نفت و مشتقات آن و استفاده آن و استفاده از اين سيال ارزشمند در تمدن سازي بوده است.
برگرفته از کتاب کاربردهاي نفت و گاز در ايران باستان، فرشيد خداداديان