گفت وگو با هنرمند نفتي
از موسیقی نفت تا آواز زندگی
مشعل مهرماه سال گذشته بود که گزارشي مستند از برنامه شبکه استاني مازندران به بررسي وضعيت هنرمندان وآثار ارائه شده در هفت هنر اصيل ايراني و هنرهاي بين رشتهاي خطه طبرستان پرداخت که نام اکبر رستگار خواننده، نوازنده و آهنگ ساز مازندراني به عنوان هنرمند ميهمان اين برنامه براي علاقه مندان به موسيقي و کارکنان صنعت انتقال نفت شمال کشور آشنا بود. اين برنامه به مدت 20 دقيقه با پخش آثار مصور از رستگار و گفت وگوي مفصل با وي، بيش از هر زمان ديگري ارزش اين هنرمند مازندراني را نمايان کرد.اکبر رستگار کارمند ترابري شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران منطقه شمال، سابقه قابل توجهي در هنرموسيقي مازندراني دارد و تاکنون علاوه بر توليد و انتشار آلبوم هاي موسيقي متعدد، اجراهاي زنده را نيز در نقاط مختلف تقديم به علاقه مندان کرده است.در اين گفت وگو تلاش کرديم با اين هنرمند شاغل در صنعت نفت بيشتر آشنا شويم، او43 سال دارد و 10سالي است که در واحد ترابري شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران منطقه شمال مشغول به ارائه خدمت است.
در ابتداي اين گفت وگو کمي در مورد زندگي شما از تولد تا روزهاي کودکي و تحصيل صحبت کنيم.
اکبر رستگار متولد هفدهم شهريور سال 54 در شهرستان سوادکوه-مازندران هستم، دوران ابتدايي و دبيرستان را در زادگاهم سوادکوه گذراندم و در سال 1374 در دانشکده نفت محمودآباد در رشته مکانيک کشتي پذيرفته شدم. پس از فارغالتحصيلي وارد شرکت ملي نفتکش شدم و به عنوان مهندس دوم شناورهاي يدککش به مدت 10 سال در خليجفارس مشغول به کار بودم و از سال 1386 تا به حال به عنوان مسئول عمليات نقليه سبک در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت منطقه شمال انجام وظيفه مي کنم.
در خانواده شما فردي بود که در زمينه موسيقي فعاليت داشته باشد يا حتي زمزمه هايي از آواز را در محيط منزل و خانواده اجرا کرده باشد؟
بله ، پدر بزرگم آقابزرگ احمدي که خودشان از اساتيد و نوازندگان و سازندگان ساز دوتار مازندراني بودند و همچنين مادر عزيزم که صداي خوش لالايي او را هنوز هم در گوش جانم احساس ميکنم.
نخستين بار چند ساله بوديد که احساس کرديد صداي شما براي خوانندگي مناسب است؟
کلاس اول يا دوم ابتدايي که بودم، هر شعري که آموزگار براي حفظ کردن از ما مي خواست، براي معلم به طور آهنگين اجرا ميکردم و هميشه هم براي معلم و همکلاسيهايم جالب بود و مورد تشويق قرار ميگرفتم. همين باعث شد که باورکنم صداي خوبي دارم تا اينکه بزرگتر که شدم با تشويق خانواده و اطرافيانم به شکل جديتري خوانندگي را دنبال کردم و از سال88 با انتشار آلبوم مهربوني به صورت جدي وارد عرصه موسيقي بومي مازندراني شدم.
تابه حال چند آلبوم منتشر کرده ايد و کدام يکي از اين مجموعه ها را بيشتر دوست داريد؟
تا امروز6 آلبوم موسيقي مازندراني به نام مهربوني سال 89 –شبي به نغمه و نوا و سوز کلام سال 93 - بهار وا سال95-تهخاطري سال95-آلبوم دلخواه سال 96 و همچنين دو آلبوم موسيقي ايراني با عنوان دلبرانه و موسم عاشقي با صداي بنده منتشر شده است.
چگونه توانسته ايد بين شغل و هنر خود تناسبي برقرار کنيد تا زمان و انرژي کافي براي پرداختن به هر دو آنها داشته باشيد؟
قطعا اگر بخواهيم هنر موسيقي را به صورت حرفهاي دنبال کنيم، بايد زمان زيادي را به آن اختصاص دهيم، پژوهش و تحقيق و تمرين کافي کنيم وهيچگاه از آموزش و در زمان خود اجراي کنسرت غافل نشويم، اما همان طور که گفتيد، کمبود وقت يکي از چالش هاي هميشگي من در پيگيري فعاليت موسيقيام بوده که با مديريت زمان و برنامهريزي سعي ميکنم تا وقت و انرژي کافي براي انجام همه کارها داشته باشم.
اين روزها در زمينه موسيقي مشغول چه کاري هستيد؟
اين روزها در حال ساخت موسيقي براي يک مستند تحت عنوان دلبند هستم وهمچنين يک قطعه موسيقي با گروه وارش در حال ضبط دارم و کنسرتي که قرار است در بابلسر برگزار کنيم.
واکنش همکاران ودوستان شما پس از انتشار آثار جديد شما چگونه است؟
همکاران نازنينم هميشه مرا مورد لطف قرار ميدهند و با تشويق هاي خود به من انرژي مي بخشند.
شما گفتيد در ابتداي خدمت خود در مجموعه نفت وارد شرکت ملي نفتکش شديد و الان دو دهه است که با واژه نفت بيش از مردم عادي مانوس هستيد و از طرفي موسيقي را به عنوان هنر براي سيقل روح و جان خود برگزيده ايد، چه ارتباط مفهومي بين اين دو واژه يعني نفت و موسيقي مي توانيد برقرار کنيد؟
به نظرم نفت يک ماده ساکن و ساکت نيست، تحرک، تکاپو و رويش دارد و نوايي دلنشين را همواره زمزمه ميکند، موسيقي نفت اما از جنس توسعه و آبادي است، نُتهاي آن را ميتوان در عمق آباداني کشور شنيد و رويش آن در ساختن شهرها وروستاهاي ايران تجلي پيدا ميکند، از اين رو به نظرم مي آيد تمامي کارکنان خانواده بزرگ صنعت نفت همه موسيقي دانند، آنان موسيقي نفت را مي نوازند و هر روز صبح تا عصر ترانه آبادي وطن را سر ميدهند.
گپ و گفتي با مسؤول عمليات تلمبه خانه مهرآران منطقه خليج فارس
شعر و شاعری در دل تاسیسات نفت
آزاد کويک اهل خوزستان و زاده خاک تفتيده اهواز است. دلي دريايي دارد و روحي باصفا. دستي بر شعر دارد که دمي نشستن در کنارش و نوشيدن استکاني چاي، با شنيدن اشعار زيبايي که مي خواند، خستگي را از تنت بيرون مي راند و روحت را جلا مي بخشد. با مردي از جنس آهن و فولاد و روزهاي سخت و طاقت فرساي عمليات وقت و بي وقت که در پشت نگاه سخت مردانه اش دلي آرام دارد، گفت وگو کرده ايم.
خودش را با خواندن شعر «تورا بسيار دوست مي دارم/ چون او تو را/ بي حساب دوست مي دارد»، اسماعيل عابديني با 26 سال سابقه در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران منطقه خليج فارس معرفي مي کند.
او مي گويد: «حدود 26 سال سابقه بهره برداري عمليات، حمل و نقل مواد و فراورده هاي نفتي را دارم و در حال حاضر نيز مسؤول عمليات تلمبه خانه مهرآران منطقه خليج فارس هستم.»
مسؤول عمليات تلمبه خانه مهرآران ادامه مي دهد: «20 ساله بودم که وارد شرکت نفت شدم. دست کم بيش از 60 نفر از فاميل هاي نسبي و سببي ام بيش از30 سال سابقه کار در اين صنعت را دارند و بازنشسته شده اند. بسياري از آنها نيز دار فاني را وداع گفته اند.»
عابديني با لبخند مي افزايد: «با افتخار مي گويم که برگي از درخت صنعت نفت در خانواده هستم.»
او اهميت و جايگاه شغلي خود را در شرکت چنين توصيف مي کند: «تلمبه خانه ها و مراکز انتقال نفت، هسته هاي اصلي يکي از مهم ترين شرکت هاي تابع از زيرمجموعه بزرگ صنعت ملي نفت در سطح کشور هستند، به طوري که مي توان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت را شاهرگ هاي حياتي براي تني واحد و زنده در نظر گرفت.
بي شک بعد از آب که مايع حياتي در کره زمين محسوب مي شود و آنقدر باارزش است که نه اسم طلايي، زرد، سبز و سياه که بالاتر از الماس را بايد بر آن نهاد، موضوع سوخت و انرژي اهميت بسزايي دارد.»
مجموعه شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران، وظيفه بسيار پراهميت انتقال انرژي را در سطح کشور در کنار پالايشگاه و شرکت پخش عهده دار است، بنابراين هر يک از کارکنان در هر سمت سازماني در اين دستاورد از جايگاه خاص و حائز اهميتي برخوردارند.
وقتي سخن از مشکلات حرفه اش به ميان مي آيد، مي گويد: «دل تنگي هاي آدمي را باد
ترانه اي مي خواند!»
او ادامه مي دهد: «از مشکلات که مي گويد،
جز لبخند و سکوت چيزي نخواهي شنيد،
اجازه بدهيد تنها به اين بسنده کنم «و عشق آسان نمود اول، ولي افتاد مشکل ها!»
عابديني در پاسخ به اينکه شغلش تا چه ميزان مي تواند در تحقق شعار امسال موثر باشد، مي افزايد: «فکر مي کنم کشور ما يکي از معدود کشورهايي است که مردمانش در آغاز بهار که بي نهايت حرف هاي ناگفته مي توان از آن نوشت، از سوي مسؤولان اول مملکت، با يک شعار، سال را نو و آغاز مي کنند که طبيعي است؛ زيرا اين کشور پشتوانه تاريخي چند هزار ساله دارد ...»
او ادامه مي دهد: «همان طور که مي دانيد، امسال را مقام معظم رهبري به نام «رونق توليد» نامگذاري کرده اند، بنابراين تعريف نفت هم جزئي از اين تعريف به شمار مي آيد.
آنچه در مديريت شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ايران مي تواند با تحقق اين خواسته ارتباط پيدا کند، بهره برداري بهينه، انتقال سالم و باکيفيت مطابق با استانداردهاي بين المللي است.»
او درباره تحمل مشکلات دوري از خانواده مي گويد: «شرکت به مديريت معاونت هاي فني- عملياتي در سطح کلان و معاونت هاي مخابرات اداري و مالي تقسيم مي شود که تمامي بخش ها اعم از فني تا عمليات، به نحوي به صورت 24 ساعته فعال هستند، به عبارتي چه بخش اقماري و چه ستادي و فني به نحوي با اهداف اصلي سازمان در ارتباط تنگاتنگ است که اين باعث مي شود خانواده هاي کارکنان نفت نيز درگير چرخ دنده هاي اين صنعت مهم شوند که شرکت در حد توان خود سعي کرده با ارتباط دادن مداوم و مستمر کارشناسان خبره روان شناس با کارکنان و خانواده هاي آنها، نسبت به اين موضوع بي تفاوت نباشد.
اگرچه مشکلات قابل اغماض نيست و اصطکاک شغلي و خانوادگي تاثير خود را خواهد گذاشت.»
او درباره گذراندن اوقات فراغتش عنوان مي کند: «بخش قابل توجهي از ساعات فراغت را به خواندن متون ادبي مدرن مي گذرانم.»
از عابديني در خصوص بروز حوادث تلخ و ناگوار در زمان خدمتش مي پرسم که مي گويد: «بهمن سال 1371 بود که کار اين منطقه شروع شد.
يکي از افتخاراتم در طول ربع قرن فعاليت مستمر، اين است که در محيط کارم، اتفاقي که منجر به بروز حادثه ناگوار انساني يا سيستمي باشد، به لطف خدا حادث نشده؛ اما از دست دادن چند تن از همکارانم بيرون از جريان و روند سيستمي شرکت، از خاطرات تاسف باري است که در ذهنم ماندگار شده است.»