مرروی برشکل گیری مدارس ابتدایی، متوسطه و فنی در ایران  

سهم نفت در توسعه آموزش

مشعل     از صدور فرمان مشروطیت، سال هایی مهم  دررشد فرهنگ سواد آموزی و توسعه مدارس ملی و دولتی است. اگر چه وقفه ای در سال های جنگ جهانی در اوج گیری این پدیده رخ داد، اما پس از جنگ  این مهم دوباره و با اشتیاق و استقبال بیشتری ازسوی عامه مردم و رجال صاحب نام مواجه شد. دراین میان شرکت نفت به خصوص در مناطق نفتی جنوب، تاثیر زیادی در روند آموزش این مناطق  داشته است.

تا قبل از دوره مشروطیت مدارس و تحصیل مختص فرزندان رجال و اشراف زادگان بود و مکتب خانه های سنتی نقش مراکز آموزشی عمومی را ایفا می کردند؛ اقلیت ها نیز مدارس ویژه خود را داشتند. در سال ۱۲۸۵ش طی فرمانی تعلیم و تربیت، اجباری اعلام و دوره تحصیل به صورت ۶ کلاس برای پسران و دختران شد. اما این فرمان تا سال ها بعد اجرایی نشد، زیرا تسهیلات و فرمانی برای تحصیل رایگان کسانی که توانایی مالی پرداخت شهریه مدارس را نداشتند، صادر نشده بود.از ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۰ ش شاهد رشد قابل توجه مدارس عمومی دولتی بودیم.

مدارس مناطق نفتی

با توجه به تازه تأسیس بودن شهرهایی همچون مسجد سلیمان و آبادان و توسعه شهرهایی مانند اهواز و خرمشهر، پس از کشف و استخراج نفت، طبیعی بود که تأسیس مدارس به سبک قدیم و جدید همزمان با دیگر موسسات مدنی این شهرها مورد توجه و استقبال قرارگیرد. اما شاید به علت غالب بودن جمعیت کارگران مهاجر و متعهد نبودن شرکت نفت به مسائل آموزشی کارگران و فرزندان آنها، تا مدت ها این موضوع نادیده گرفته شد.

موضوع تأسیس مدارس و بها دادن به آموزش کودکان تا سال ها پس از جنگ جهانی اول درمناطق نفتی جنوب ایران کاملاً غیر ضروری به نظر می آمد ونخستین مدارس پس از ۱۲۹۹ ش  دراین مناطق احداث شد.

مدارس ابتدایی

مدرسه ابتدایی پسرانه رامهرمز در سال ۱۲۸۹ش و پس از آن نیز مدرسه ابتدایی آبادن درسال ۱۲۹۹ش راه اندازی شد.نخستین مدرسه این مناطق به شیوه نوین بود. مدرسه پسرانه دیگری نیز درهمین سال درناصری (اهواز) تأسیس شد. این مدرسه ۳ کلاسه بود و از محل بودجه دولتی تأمین هزینه می شد. در سال ۱۳۰۳ش در این شهر کلیه مخارج مدرسه ابتدایی آن توسط شرکت نفت پرداخت می شد و مدارس آبادان و خرمشهرنیز از کمک های مالی شرکت نفت بهره می بردند.  در مسجد سلیمان نیز درسال ۱۳۰۴ش دو مدرسه ابتدایی دیگراز سوی شرکت نفت ساخته شد. درکنار این مدارس هم مدرسه ای هم در خرمشهرازسوی شیخ خزعل تأسیس شده بود.  علاوه بر کمک مالی شرکت نفت، مدرسه هایی نیز در مناطق نفتی مسجد سلیمان و آبادان تاسیس شده بود که اگرچه با هزینه شرکت نفت ساخته و اداره می شد اما تعیین آموزگاران و برنامه درسی آنها با وزارت معارف بود و البته فرزندان کارگران شرکت نفت از تحصیل رایگان در آن بهره مند بودند.  در سال ۱۳۰۴ش شرکت نفت برای کمک مالی به دولت برای توسعه مدارس ابتدایی در خرمشهرو اهواز و حتی راه اندازی مدارس متوسطه ای هم سطح با مدارس اروپایی اعلام آمادگی کرد و به تقاضای رئیس معارف خوزستان، برای تأمین هزینه های مدارس پاسخ مثبت داد.  در همین سال، دو مدرسه در مسجد سلیمان در منطقه چشمه علی و میدان نفتون با هزینه  شرکت نفت راه اندازی شد که ۲۰۰ تا ۳۰۰ دانش آموز داشت. این مدارس زیر نظر وزارت معارف مدیریت می شد و آموزگاران و برنامه درسی آنها هم از سوی آن وزارت خانه تأمین می شد. ورود دانش آموزانی هم که والدینشان درشرکت نفت  کار می کردند، به این مدارس آزاد بود. دانش آموزان موظف به پوشیدن لباس متحد الشکل(یونیفرم) بودند و زبان انگلیسی و عربی می آموختند. متقاضیان ثبت نام در این مدارس معمولا بیش از ظرفیت و گنجایش پیش بینی شده بود که احتمالا در این امر، تشویق شرکت نفت و امیدواری والدین به استخدام فرزندانشان دراین شرکت پس از پایان تحصیل، بی تاثیر نبود.

مدارس دخترانه

در آخرین سال های حکومت قاجار، اگر چه محافل سنت گرا با آموزش دختران موافق نبودند اما با استقبال عموم، آموزش آنها نیز با توسعه موسسات آموزشی گسترش می یافت. در ۱۹۲۲م تعداد دخترانی که درسراسر ایران به مدرسه می رفتند، ۷۵۰۰ نفر بود، در حالی که تا این زمان هنوز اطلاعی از تأسیس مدرسه دخترانه در مناطق نفتی به دست نیامده است. در کتاب جامعه شناسی آبادان از دبستان «عفت» به عنوان یک دبستان چهار کلاسه درسال ۱۳۰۵ ش در آبادان نام برده شده است.اگر چه معلوم نیست که این مدرسه دولتی یا ملی بوده، اما باید نخستین مدرسه دخترانه بوده باشد.

مدارس متوسطه

در سال های پایانی دوره قاجار تعداد مدارس متوسطه در سطح کشور بسیار کم و اغلب این مدارس غیر دولتی بود. اگر چه در پی بحث هایی که در دهه ۱۳۰۰ درباره ماهیت و آینده آموزش و پرورش در ایران چه در مجلس و چه در مطبوعات صورت گرفت، تلاش و سرمایه  بیشتری برای تعلیمات متوسطه به کار گرفته شد. در مناطق نفتی دانش آموزانی که دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان می رساندند و خانواده آنها به شرکت نفت وابسته بودند، با هزینه آن شرکت می توانستند  در مقطع متوسطه ادامه تحصیل دهند. یک مدرسه متوسطه که هزینه هایش به عهده شرکت نفت بود، در سال ۱۳۰۴ش در اهواز یا ناصری تأسیس شد که معلمان آن از سوی وزارت معارف انتخاب می شد. همچنین هر ساله شرکت نفت مخارج سفر و تحصیل تعدادی از دانش آموزان را می پرداخت تا به اصفهان اعزام شوند و در مدرسه ای معروف ادامه تحصیل دهند. اینان پس از پایان تحصیل موفق می شدند به استخدام شرکت نفت در آیند. در سال های بعد، مدارس متوسطه دولتی با مشارکت مالی شرکت نفت راه اندازی شد تا متقاضیان بتوانند در همان مناطق به تحصیل خود ادامه دهند.

مدارس فنی شرکت نفت انگلیس و ایران

نخستین مدرسه  فنی، مدرسه فنی آلمانی در تهران بود که با شروع جنگ اول جهانی تعطیل و بار دیگر در ۱۳۰۴ ش بازگشایی شد. این مدرسه بهترین موسسه آموزش فنی ایران تا این زمان بود. مدیران شرکت نفت که در سال های گذشته موضوع آموزش و مهارت آموزی به کارگران را وظیفه خود نمی دانستند، تغییر رویه داده و تصمیم گرفتند با آموزش دادن به کارگران ایرانی، گروه جدیدی از کارگران ماهر و فنی را تربیت کنند.این مدارس و موسسات فنی در آبادان و مسجد سلیمان راه اندازی شده بود. شرکت نفت در سال ۱۳۰۴ش پذیرفت که هزینه هر تعداد مدارس ابتدایی و متوسطه و فنی که افتتاح آن در ولایت خوزستان لازم باشد، متکفل شود.

در سال ۱۳۰۴ ش شرکت نفت علاوه بر موسسات فنی که پیش از این تأسیس کرده و در آن علوم و فنون مربوط به صنعت نفت آموزش داده می شد، به راه اندازی یک مدرسه متوسطه فنی برای فرزندان شرکت اقدام کرد. در مسجد سلیمان، اهواز و آبادان کارگاه های مهندسی و فنی زیادی وجود داشت که در آنها کارگران مکانیک، لوله پیچ، جوشکار و ریخته گر و کسانی که دانش مهندسی مختصری در نقاط دیگر ایران کسب کرده بودند، آموزش تخصصی می دیدند. در سال های ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶م عده صنعتگرانی که در این موسسات تعلیم دیده بودند، بیش از ۵۰۰ نفر بود.

اما یکی از مشکلات شرکت نفت همچنان کوچ بود. بسیاری از کارگران و محصلان در فصل کوچ، ترک کار می کردند. در گزارشی از شرکت نفت درسال ۱۹۲۶م اعلام شد که ۳۹۰ نفر از این دانش آموزان که طی سه سال گذشته ۱۹۲۳(تا ۱۹۲۶م) در مدارس فنی مسجد سلیمان، دوره آموزشی دیده بودند، در فصل کوچ کار را رها کرده و به ایلات پیوسته اند.

شرکت نفت، دلایل مختلفی برای تعلیم و تربیت کارگران و کودکانشان در مناطق نفتی داشت؛ این دلایل شامل ارزان بودن نیروی کار ایرانی و مقرون به صرفه بودن بهره مندی از خدمات آنها به نسبت کارگران فنی و ماهر خارجی، فشار دولت و مجلس شورای ملی به مدیران شرکت نفت برای استخدام کارگران ایرانی و اخراج کارگران خارجی و به دست آوردن حس اعتماد و دوستی با دولت جدید می شد.